۴ پاسخ

چرا دنبالش راه میفتی؟؟؟ من از۲و نیم سالگیش ،میبرم پارک ،خودم میشینم رو نیمکت ،حتی یه وقتایی با بچه ها یکم بحثش میشه ،دخالت نمیکنم. از پله یا دویدن میفته و میفهمم که چیزیش نشده ،نمیرم سمتش ،خودش بلند میشه میره دنبال بقیه بازیش، اکثرا هم چرخونکش میبرم یا سه چرخه اش باهمون مشغول میشه. کل پارک میچرخه ،من با فاصله ازش مراقبم

مامان پسر بودن همین🤭🤭خدا قوت.پسر منم تا زیر ۳ سال همینطوری بود.خداروشکر گذشت اون روزا🤭🥴🤣

من با اینکه دوتا دختر دارم....وقتی بیرون میرم آنقدر صداشون میکنم و می‌دوم دنبالشون همه میفهمن ما اومدیم بیرون

منم دقیقا همینطورم پسرم ۲ سال و نیمشه اما ب شدت پرجنب و جوشه ی جا بند نمیشه همش دنبالشم

سوال های مرتبط

مامان مهدی مامان مهدی ۵ سالگی
مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۴ سالگی
ی چیزی تعریف کنم از جمعه شب
حضرت صبرررر

با بچه ها اول رفتیم خونه مامانبزرگشون که خونه نیستن باغچه آب بدیم و بچه ها کلی آب بازی و گل بازی کردن و بعد مغازه لوازم قنادی و امامزاده
و اصل داستان
رسیدیم دم فروشگاه که روبروش پارک بود رفتیم یکم خرید کردیم بچه ها تشنه بودن آب خریدیم بدون دردسر دخترم ۵ سالم آب خورده پسر ۲ سالم آب خورده من خوردم بالاخره که رفتیم پارک و از آب سردکن باز پرش کردیم و این آب رو نیمکت بوده و بچه رفتن بازی
دخترم ی دوست پیدا کرده و گفتم دیگه بریم خونه یکم غر زده و باز تاب بازی و فلان و رفتیم بریم سمت ماشین
دم پارک بطریو از دست داداشش کشیده اونم گریه گفتم میریم تو ماشین بهت میده
رفتیم تو ماشین دخترم گفته مال خودمه خودم خریدم
پسرم گریه
باباش دید دخترمون اون بطریو گرفته دستش نمیده رفت ی اب معدنی دیگه خرید داد دست پسرم
حالااون اومده بطری قبلیه رو داده به زور جدیده رو میخواد بگیره
این گریه اون گریه
جیغ داد
تا خود خونه
اخر از سوپری دم خونه باز ی بطری جدید خریدیم🤕



نمیدونم چرا دقت کردم میبینم هرروزی که ما وقت بیشتری گذاشتیم تفریح بیشتری کردیم یا مثلا فروشگاهی جایی بیشتر تحویلش گرفتیم براش خرید کردیم این دختر بیشتر اعصابمونو خورد کرد