دخترعزیزتراز جانم این روزا صبور تر شدم دستای کوچیک تو که میبینم آروم تر میشم دیگ یاد گرفتم عصبانی هم بشم اون دستای کوچیک تو ببینم اروم شم چقدم تو گریه کنی چقد صدای گریت ازار دهنده هم باشه من اروم تر باشم صبورتر باشم یاد گرفتم تمرین کنم همه اینارو چون تو خیلی کوچولویی شاید خیلی نق بزنی شاید لج بازی کنی شاید با گریه چیزی بخایی شاید چون نمیتونی گریه کنی شاید غر بزنی من صبورترم عشق مامان چون تو خیلی کوچولویی ظریفی داری یاد میگیری من باید تحملمو ببرم بالا تر مامانی خیلی بهتر شده چون منم باهات رشد کردم قوی تر شدم فک میکنم دردی از درد زایمان بیشتر نیست من اون دردم کشیدم خیلی قوی ترم الان مادرم اره قشنگم صبورترم میشم تو داری بزرگ میشی کم کم من کنارت میمونم باید صبورترم باشم چون تو قراره خیلی خطا کنی تا رشد کنی تا بزرگتر بشی تا دستای کوچولوت کم کم بزرگ بشن تا کم کم حرف بزنی به مامانی با حرف بگی 😘♥️من کنارتم نفسم تا تو خوب رشد کنی ادم خوبی بشی مهربون باشی خاکی باشی قشنگ باشی زیبا زندگی کنی زیباتر ببینی من هستم تا تو پله هارو بالا بالا بری و من با شوق و ذوق ببینم همشو من هستم تا تو با آرامش برسی به چیزی ک میخایی مامانی دختر من قوی مهربون مستقل با استعداد هست دختر من خیلی باهوشه دختر من خیلی عالیه دختر من عشق و من عاشقشم 😘💋بمونی برام خوبه ک دارمت م

تصویر
۴ پاسخ

عزیزم منم دقیقاوهمینو میگم میگ از درد زایمان ک سخت تر نیست کنترل عصبانیت .

چ قشنگ نوشتی

چ زیباا💓💓💓

ای جانم چقدر قشنگ خدا برای هم‌نگهتون داره

سوال های مرتبط

مامان 🌸m.m🌸 مامان 🌸m.m🌸 ۱ سالگی
مامان نفسی مامان نفسی ۱۴ ماهگی
مامان می‌نویسم برات اینجا که بمونه به یادگار 🥹🥺


دقیقاً همین ساعتا بود که رفتیم بیمارستان
به محض رسیدن منو بستری کردن و گفتن باید همین امشب زایمان کنی چون کیسه آبت پاره شده

با کلی نگرانی و استرس و ترس و البته ذوق و شوق دیدن روی تو ،تو دلم فقط گفتم خدایا کمکم کن 🥺
ساعت ۹ شب بود که آمپول فشار بهم زدنو گفتن شدت دردت کمه و باید شدیدتر بشه و این بود آغاز بخشی از تجربه ی من از مادر شدن 🥲 دردا پشت هم شروع شدن همانا و دادوفریاد من همانا
تا اینکه ساعت دو و نیم شب گذاشتنت تو بغلم 🥹
انقد از قبل استرس اینو داشتم که مو داشته باشی و کچل نباشی و انقد پیش دکتر و ماما ها گفتم ، همین که بغلم گذاشتن گفتن ببین دخترت چه موهای خوشگلی داره از ما هم بیشتر داره ! 😅
وااای نگم از اولین دیدارمون
تو چرا انقد مظلوم بودی مامان ؟ چرا گریه نمی‌کردی ؟ چرا چشمات باز بود و همه جا رو نگاه میکردی ؟

من قربون اون نگاه کردنت برم ،من قربون اون خانومی و ساکتیت برم ،من قربون اون موهای رو سرت برم که تا دیدم ذوق مرگ شدم چون برات کلی گیره سر و کش مو و کیلیپس گرفته بودم مامانی ، و به ذوق دیدن این صحنه ها که موهاتو خرگوشی ببندم و تو برام دلبری کنی و منم قربون صدقت برم 🥹

قربون قدمت مامان
خوش اومدی
خوش اومدی ب زندگی من و بابایی

تولدت مبارک جان مامان
الهی که باشی ،الهی که باشم تا ببینم موفقیتاتو ، خوشحالیاتو، خنده های از ته دلتو، ذوق تو چشماتو 🥺 🫀 🥹