سلام دوستان
فرزند پروری پستونک 😆
امروز از اون روزا بود که من حال و حوصله ی هیچ کاری نداشتم 😅
به لطف الهی همسر جان هم امشب سرکار موند و کارام چندین برابر شد 🥴🥴😒
ی سوال
چی میشه که مثلا ی مادر غریبه، پستونک دهن بچه ای میبینه به خودش اجازه میده بگه فلانیییی بچه چند وقتشه؟ از پستونک بگیر دیگه !!
امروز رفته بودم مهد دنبال رایان، ی مامانی تا وانیا رو پستونک به دهان دید گفت چند وقتشه؟ گفتم نزدیک دو سال
گفت واااای پستونکشو سوراخ کن
گفتم وا چرا اخه؟
گفت برای اینکه بدش بیاد و نخوره دیگه
گفتم من مشکلی ندارم با پستونک خوردنش چون ارتودنسی هست و مشکلی ایجاد نمی کنه
گفت واااای نه روانشناسا میگن بعد دو سال بچه نباید اصلا و ابدا از مکیدن آرامش پیدا کنه
گفتم حرفاتون درست ولی هر کس شرایط و نظر خودشو داره

نمی‌دونم چرا جدیدا دلم میخواد کسایی که نظرات بیخود میدن و یهو نخود آش میشن رو بشورم پهن کنم در ملا عام😆🤣🤭
حتی اگر نظرشون درست باشه مهم اینه من ازشون نظر نخواستم که حرفی بزنن 😒😒😒

۱۷ پاسخ

سلام عزیزم ، کار اون خانم اشتباه بوده منم دوست ندارم ،،،، اما دوستِ خوبم طبق تجربه شخصی خودم میگم زود از پستونک بگیرش پسر من تا ۳ سالگی خورد هرجا دندون پزشکی میبرمش برای چکاب یا ترمیم اولین حرف دندون پزشک اینه که میپرسه پستونک خورده ؟ میگم بله بعدش میگه بشدت شکل فکشو تحت تاثیر قرار داده به خدا راست میگم پستونکاش هم همه ارتودنسی بود حتی دکتر بهداشت هم بردم دندوناشو نگاه کنه اونم از فرم فکش فهمید گفت پستونک خورده گفتم بله

عزیزدلم اینکه اون خانم بدون خواسته تو نظر داده و دخالت کرده که واقعا حق داری. اما بنظرم اونقدر اهمیت نداره که انقدر درگیرش بشی، بنظرم زیادی حساس شدی و بهم ریخته تو رو.

الان منم میترسم نظرمو بگم🥲😂😂

من خودم هرگز تو اینچیزا نظر نمیدم

ولی دوحالت دارع یسری از روی نادانی و بدون غرض چنین چیزایی میگن
یسری هم فضول و پررو هستن😅

منم خوشم نمیاد نظر نخواسته یکی مثل قاشق نشسته بپره وسط

خودتو ناراحت نکن .کلا بعضی عادت دارن بدون درخواست نظر بدن .همیشه هم یکی پیدا میشه

یبار مهساجون منو همسر چند وقت پیش تو شهریار داشتیم یه مسیری رو پیاده میرفتیم باهم حرف میزدیم بعد همون لحظه زنه از کنار ما رد شد جواب منو داد گفتم تو از خیابون رد میشی یا حرفای مارو گوش میدی
بعضی مردم عادت کردن خودشونو دخالت بدن مثل قاشق نشسته بپرن وسط زندگی نظر بدن امان از اینجور دسته ادما

واقعا کسی نباید نظرده دقیقا میفهمم چی میگی هیچکس اندازه مادر نگران بچش نیس پس اگه کاریو میکنه قطعا تحقیق کرده مثل من همسایمون هروقت منو میبینه میگه وای ب بچت شیرخشک میدی هیچی مثل شیر خودت نمیشد چی شد شیر نداشتی منم ازلجم گفتم ن داشتم ولی انتخاب خودم بوده اینجوری دوس داشتم😒😒😒

یوقتا همچی دست ب دست هم میده که مادر خانواده اجدادش بیاد جلو چشمش 😐😑
اگر چیزی نمیگید یه اعترافی کنم من از اون ادما هستم ک نظر میدم البته نه ب غریبه ها ب اقوامی که سر دخترم خیلی صاحب نظر بودن و الان نوبت اسکی من هست و حسابی بابت پستونک صاحب نظر هستم براشون ولی در مورد دیگران سعی میکنم تاجایی ک ازم نظر تواسته نشده نگم و نپرسم ولی گاها دیدم تو بیرون خانمایی ک یهو ب مادر میگن ک وای بچت چند سالشه توروخدا نده بهش شرایط ها متفاوته واقعا ولی خب شما هم رد کن بره

منم خیلی خوشم نمیاد عزیزم🙄مخصوصا اینکه نظرات بیجا میدن و دایه مهربانتر از مادر میشن. منم دختر پستونک میخوره ولی فقط برای خواب.

میگفتی به توهم باید توضیح بدم چرا پستونک میدم؟
منم بدم میاد از پستونک بگیر از پوشاک بگیر از فلان بگیر به شماها واقعا چه ربطی داره😒

هوففف ولی من که جدا از فوضوولی با نظر اون خانوم موافقم و دخترم دو سال و دو ماهشه و قصد ترک پستونک هم نداره باید چیکار کنم؟؟ 🫠 میگن زندگی باید یه آرامش و ثبات نسبی داشته باشه که بچه رو از چیزی که بهش وابسته است ترک بدید ... زندگی ما این مدت همش طوفانی بوده و هی تغییرات و نگرانی و دغدغه... هنوز ذهنم کشش نداره بی قراری ترک پستونک رو به جون بخرم ... دختر اولم خیلی خیلی راحت قبل از دو سالگی خودش کنار گذاشت ولی حلما یه جوری علاقه مند و وابسته است که نگرانم می‌کنه

حالا اینو گوش‌کن کنار خونه پدرشوهرم پارک هستن بچها خودم و بچه بردارشوهرم باهم بردمشون بازی کنن خیلی خسته بودم ولی عصبی نه چندبار هی جدی تذکر دادم بچها که دور نشن اوناهم شیطونی میکردن باهم اصلان دعوا نکردن فقط سر سوار شدن دوچرخه بحث داشتن یکم بعد دیدم یه خانمی میگه میدونی چرا بچهات عصبین چون خودت عصبی 🙄😳🤣🤣یجوری بد نگاش کردم گفتم آره من داغونم اصلان اعصاب و حوصله ندارم رفتم دور شدم ازش 😂😂😂

اینجور ادما زیادن😂😂😂

وای دقیقا دخترمنم میخوره میگن
من میگم مشکلی ندارم باپستونک خوردنش
گرفتن پستونک هم هرموقع خودم صلاح ببینم
طرف خفه میشه🤣

چرا تاپیکات واسه من نمیاد🤦
میگفتی برو تو گون سارا بابا

میگفتی تو هم یه پستونک بخر باعث میشه ساکت باشی

بگو روانشناسا راجع به فضولی چیزی نگفتن؟

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
از اونجایی که خودتون می دونید من یه مادر پیگیر و دغدغه مندی هستم حالا خوب یا بدش رو نمی دونم دست خودم نیست نمی تونم نسبت به بچه هام بیخیال باشم چون بچه هام از اول تاخیر داشتن الانم تو همه کاری خودمم باید خیلی کمکشون کنم در کنار مهد که میرن چون با این وضع تعطیلی ها فکر نکنم همه خیو بتونند از تو مهد یاد بگیرن با مربیشون گفت و گو داشتم ایشون هم مشاوره و روانشناس کودکه ایشون گفتم از نظر من هم‌گفتار روایتگریشون ضعیفه گفتار پایه عالیه فقط روایتگریه که اونم با چند جلسه اوکی میشن می گفت اگه اینقدر تعطیلی نبود مب گفتم نیاز نیست ببری گفتار درمانی و به مرور تو محیط باشن خوب میشن ولی وقتی این همه تعطیلی هست و شما هم‌می خوان زودتر تا زمان سنجش راه بیافتن بهتره که در کنارش چند جلسه گفتار درمانی هم دتشته باشن تا صعودی پیشرفت کنند بعد دیگه صحبت هامون رسید تا اونجایی که گفت هر دوشون یه مقدار تو دقت و تمرکزشون ضعیفن که اونم بازی های مربوط به این مساله و تمریناتش رو اگه باهاشون کار بشه خوب میشن گفت اگا هی تعطیل نکنند من خودم تو مهدم باهاشون کار می کنم ولی تو خونه هم‌نیاز به رسیدگی دارن از اون طرف هم نقاشی دلوین و ماهاین رو نشون من داد از ماله بچه های دیگه هم‌نشونم داد گفت خیلی ضعیفم و باید روشون کار بشه و در حده بچه های ۵ و ۶ ساله نیست که اونم‌بهتره هم تو خونه باهاشون کار بشه هم تو مهد من خودمم متوجه این موضوع شدم با نقاشی هایی که پامان های اینجا میزارن بچه های من در نهایت فقط بتونند یه آدم بکشن یه خورشید حالا به تازگی دلوبن یادگرفته ابر هم‌بکشه ولی گفت باهاشون کار بشه خوبه بعد من گفتم اگه با طور هماهنگ هر سه تایی بشینیم و بگم همزمان با من بکشید چطوره گفت اگه حوصلشو داشته باشید عالیه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
امروز روز اول گفتار درمانی بچه ها بود پیش درمانگر قبلیشون همه رودبراش توضیح دادم خودشم واسه هر کدوم نیم ساعت وقت گذاشت بعد گفت دلوین هم تلفظاتش مشگل داره هم مشکل واچی داره گفتم واچی چیه گفت یعنی حرف س رو روی زبونش میاره باید اتمامش روی دندون باشه لطفا و خواهشا در طول درمان هیچ مدقع بچه رو مسخره نکنید گفت روایتگری داره کم و بیش ولی به صورت تیگه تیگه نیاز به تمرین داره ماهلین رو گفت فقط روایتگری نداره اصلا ولی مابقیش چیزاش خوبه حتی دلوین رو گفت با. ولی . اما . این چیزارم تو جمله هاش نمیاره و بعضی کلماتم جابه جا میگه حرفاشو مثلا به دکتر میگه دتکر گفت طی ۳ و ۴ ماه اوکی میشه بعد گفت تمرینات ستجش رو هم باهاشون انجام میدم و تست سنجش امتحانی هم در نهایت میگیرم ازشون اگر اوکی بودن می تونی ببریشون ولی گفت یه مدت طولانی رو سنجششون کار می کنم گفت صد درصد بهشون گیر میدن خلاصه من یک ساعت اونجا بودم گفت ماهی ۷ ملیون هزینه ی درمانشون میشه هفته ای دو جلسه باید ببرم که البته ایشون به دوقلو ها تخفیف میده بعدش اومدم تاکسی بگیرم به بدبختی گیرم اومد چون مرکز شلوغیه هیچ اسنمی قبولم نمی کرد🥴🥴با بدبختی با دوتا بچه دوتا خیابون پیاده اومدیم‌پایین تر تا اسنپ گیرم اومده اونم با ۱۵ درصد شارژ اینقدر سلام و صلاوت فرستادم شارژم تموم بشه بدبخت دوعالمم😫😫بچه هامم حسابی شیطونی کردن هی ورجه وروجه هی می خواستن برن تو خیابون من همین جور هوار می کشیدم نرو خطرناکه دلوین می گفت مامان من که نمیرم 😀خلاصه که با این دوتا بچه رسما سرویس شدم ولی همه ی اینا می ارزه به نتیجه ی خوبش سختی هاشو به جون می خرم واسه بچه هام😍😍
الانم اومدم براشون مرغ سوخاری درست کردم جاتون خالی 😋😋
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
من واقعا نمی دونم کدوم روش و راه درست خوبه که بتونم این ماهلین رو از خر شیطون پیاده کنم بچه ای که کاملا هوشیاره می فهمه درکش نسبت به پارسال خیلی خیلی بالا رفته و همچنین هوشش وبی از پسش برنیومدم که پی پی رو بگه الان دقیقا ۱۵ د ۱۶ ماهه که یه بارم نگفته پی پی دارم شاید خنده دار باشه ولی آرزو به دل موندم یه بار این بچه بیاد بگه من دستشویی دارم امشب دیگه اینقدر اعصابمو خورد کرد که دیگه هم زدمش هم تنبیهش کردم بهش گفتم حالا که دختر بدی هستی نه دیگه دوستت دارم نه دیگه باهات تمرین می کنم الان برو بیرون تو تنبیهی من می خوام با دلوین کار کنم بچم‌مثل ابر بهدر گریه می کرد قلبم داشت از سینم میزد بیرون اعصابم خیلی خراب شد آخه دیوونم کرده وقتی بهش میگم ماهلین آخه چرا نمیگی مادر من میگه دلم می خواد نگم میگم آخه چرا میگه همه ی بچه ها تو شلوارشون پی پی می کنند گفتم کی گفته آخه حرف تو گوشش نمیره حایزه براش گذاشتم قبلا چندین بار جایزه بهش دادم تنبیه و تشویق حتی جلوش کلی دلوین رو نشویق کردم که تو دستشویی پی پی می کنه فایده نداره که نداره از چت جی بی تی راهنمایی خواستم میگه یا از شرم.و خجالتشه نمیگه یا می خواد رو بدنشم کنترل داشته باشه و به خاطر اون حس کنترلشه که اینکارو می کنه ولی واقعا دیگه موندن با این بچه چه کنم 😫😫😫می ترسم این عادتش تا چند سال دیگه باهاش باشه🤨😔
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
در ادامه با تاپیک قبل درآخر گفتار درمانگرشون گفت الان که فرستادی مهد خودتون متوجه نشدید که هنوز هم در حده همسن و سالاشون نیستن از این‌لحاظ گفتم به لطف آقای شبشه فروش که چپ‌و راست تعطیل می کنه با آنلاین شدن این ها متوجه شدم😀😀من به گفتار درمانگرشوم هم‌نگفتم که نخواد نسخه ی جدید بپیچه برامون ولی من خودم حس می کنم در رابطه با درک و فهمی هم هنوز در حده همسن هاشون نیستن که اونو هم‌میزارم پای تاخیر رشدی که دارن هم اینکه نیمه اولی ان و نمیشه مقایسه کرد پیش خودم‌گفتم‌اونو سعی می کنم تو اجتماع درستشون کنم واینم‌بگم‌اون یه کوچولو لکنتی هم که گه گدار سراغش میاد گفت چون تاخیر داشته و هنوز تمام‌کلمات رو کشف نکرده من اسمشو لکنت نمیزارم در آخر می خوام‌اینو بگم‌اگه واقعا بچه هاتون از این لحاظ ها مشکل دارن رسیدگی کنید یه بچه ی کلاس اولی اومده بود که درست نمی تونست حرف بزنه حتی بدتر از بچه های من‌می گفت تو مدرسه دچار مشکل شده و اعتماد به نفسش اومده پایین دقت و تمرکزشم پایین اومده می گفت تا کلاس چهارم‌شاید اهمیتی نداشته باشه ولی از اون جا به بعد وقتی بخوان درس هارو جواب بدن می مونند توش
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
آخر هفته ها که میایم خونه ی مامانم خواهرم بچه هاشون میزاره و میره به کاراش برسه ۳ تا داره یه ۱۵ ساله یه ۱۱ ساله یکی هم ۱ سال و دو سه ماهشه این فسقلی ته تغاریشونه و خدا خواسته بعد وقتی من باشم مانانم میگه حوصله ندارم تو به این بجه برس ولی خبر نداره من از خودش بدترم عین یه زن ۵۰ و ۶۰ ساله شدم بعد از این بجه های بدقلق و بد غذا هم هست دیگه بیشتر رغبت نمی کنم بهش برسم بجه های خودم اینجوری نبودن و خوش خوراک بودن حالا به غیر از یه مدت که ماهلین میکروب معده و رفلاکس شدید داشت ولی در حالت عادی خوب بود خلاصه امردز خواهرم ساعت ۴ داشت میرفت گفت نیم ساعت دیگه پوش ملورین رو عوض کن و شیرش بده و بخوابونش ولی من کاملا عذا گرفته بودم 🥴ولی گفتم گناه داره دیگه بجه رو به من سپرده قبلا اونم یه وقتایی کمک من می کرد بزار کمکش کنم خلاصه اومدم بچه رو به زور با بی حوصلگی تمام پوشک عوض کردم و شیر دادم و خوابوندمش اصلا حوصلشو نداشتم اصلا من دیگه به هیچ عنوان نمی تونم یه بجه رو از اول به دنیا بیارم و بزرگ کنم دیگه آدم قبلی نیستم و نمیشم دیگه میگم شاید یه دلیلش اینه که سر این دوتا خیلی سختی کشیدم تا بزرگ شدن عاشق بچم ولی دیگه حوصله رسیدگی به بجه کوچولو رو ندارم قبلا چقدر با عشق کارای این دوتاشو می کردم تو نوزادی الان یکی بچشون بسپاره به من زورم میاد یعنی همه اینجوری هستن یا من خیلی زود دارم پیر میشم ؟؟🫤همیشه میگم خداروشکر دوقلو شدن اگه نه دیگه حوصله زایدن و بزرگ کردن از اول نداشتم 🤭البته اینو بگم خواهرم سنش بالاس
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
سلام امروز که تو مطب دکتر بودیم دخترامو هر کاری کردم بیرون از اتاق بمونند نموندن بعد به آقای دکتر گفتن ببخشید میشه ابنا هم‌بیان داخل گفت اشکال نداره بیان رفته بودن دکتر تغذیه که خداروشکر از امروز استارت رژیمو زدم بعد دست آخر گفت تا داری میری داروخونه حتما واسه دخترات شربت هموگلوبین بگیر شربت آهنه بچه هات آهن بدنشون کمه گفتم اتفاقا این یکی دخترم دلوینو می گفتم گفتم هم همیشه میگه خستم هم‌غذاش نصف شده هم اینکه تمایل پیدا کرده به چیزای شیرین گفت صد درصد کمخونی دارن برو اینو لگیر شبی یه قاشق مرباخوری بده بهشون قبل خواب اینم بگم خیلی ماست می خورن هم‌همراه غذا می خودن هم بعدش و این خیلی بده خیلی عاشق ماستن حالا می خوام ببینم کسی تجربه ی استفاده از این شربت رو داره واقعا تاثیرگزاره ؟؟؟؟دو اشتهاشون چی تاثیر داره ؟؟چون دلوین بی نهایت کم اشتها شده ۴ تا قاشق می خوره میگه نمی خوام دیگه ماهلینم‌کم و بیش ولی دلی بدتره
کسی تجربشو داره بهم‌بگه
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۵ سالگی
دیدید یه وقتایی آدم خواه ناخواه بچشو با بچه های دیگه مقایسه می کنه و احساس ضعف تو بچه هاش می کنه ولی بعدش می فهمه نه این خبرام نیست حالا نقل منه شما هم‌بارها بهم‌گفتید ولی من حرف تو گوشم نرفته🤭🤭اینکه ممکنه بچه هام تو یه چیزی ضعف داشته باشن ولی به جاش جاهای دیگه خیلی خوبن و خیلی خوب از پس یه سری سوال هایی که مربی مز پرسه بر میان 😍
دقیقا مثل امروز که آنلاین بودیم مربی یه کاربرگ شمارش اعداد رو صفحه که بچه ها بشمارن و بفهمن که مثلا چند تا هندونه تو تصویر هست بشپارید و زیر عدد مورد نظر خط بکشید که کار دومو مربی می کرد بعد یه کاربرگ گذاشت و هر سری یه نفر رو صدا کرد که شروع کنند بشمارن ۳ و ۴ نفرشون اشتباه شمردن و گفتن بعد این دوتا خیلی قشنگ دونه دونه شمردن و گفتن به مربیشون
بعد پیش خودم گفتم بیا ببین بچه رو دست کم گرفتم حالا اگه یه جا یه مشکلی دارن کچلیشون رو میزارم‌کم‌ آوازشون😀😀بچه های من از این‌لحاظ ها هیچ مشکلی ندارن چون خیلی باهاشون کار می کنم ووقت میزارم فقط گفتار توصیفی و روایتگریشون مشکل داره که اونم از فردا جلسات درمانیشون شروع میشه زنگ‌زدن بهم گفتن فردا اولین جلسشونه😍😍و منم خوش حال ترینم
گفتار درمانگرشون گفت گفتار زبانی و اصلیشون خوبه فقط توصیفی کار میشه که تو چند جلسه اوکی میشن
بازم شکرت خدا داره کم کم تمام تلاش هام نتیجه میگیره😍😍حالا شوهرم بدتر از خودمه دیشب تا بهش گفتم خیلی ناراحت شدم گفتم به من ایمان نداری ها یادت نرفته تا یک سال و نیم پیش چی بودن و الان به کجا رسوندمشون پس به من ایمان داشته باش من تمام تلاشمو می کنم از اینم بهتر بشم هیالت تخت تخت🤗