۴ پاسخ

پسر من دو شب بستری بود بخاطر زردیش. من و شوهرم تمام مدت صدای گریه ش تو گوشمون بود با هول بیدار میشدیم🥺🥺🥺

الهی عزیزم
همش فکرت پیش بچه است خداحفظش کنه

😂😂😂عیب نداره

عادیه قشنگم 😂 ما از این مشکلات زیاد تووخونه داشتیم خاله ها بچهها کلا دیونه شده بودن 👋🏾😂 خود منم چند روزی پیش بچهها نیستم .. همش خاب میبینم گ کنارمن

سوال های مرتبط

مامان فراز 🫰🏻✨ مامان فراز 🫰🏻✨ ۳ ماهگی
از عصر میخواستم برم سرویس وقت نمیکردم الان رفتم سرویس خب بخاطر بخیه ها نمیتونم زود از سرویس بیام بیرون دیدم شوهرم داره بچه رو میخوابونه تقریبا خواب بود رفتم سرویس یهو دیدم شوهرم داره با صدای بلند صدام میزنه فکر کردم توهم زدم دیدم دوباره صدام زد با دو رفتم تو خونه دیدم بچم رو دستشه از سر تا پاشو رو پتو و تشکشو بالا اورده اینقدر زیاد که حتی از دماغش هم در اومده بود ، همین که رفتم با صدای بلند دعوام کرد گفتم خب چیکار کنم خودمم درد دارم داد زد گفت اگه درد داری و نمیتونی خب برو خونه مامانت بمون که یکی کنارت باشه بچه رو برداشتم اب زدم صورتشو شستم و گرفتمش تو بغلم تا اروم بشه بعد لباسشو عوض کنم و با گریه ش گریه کردم ، شوهرم اومد پیشم گفت چیه خب گفتم هیچی گفت خیلی ترسیدم تا حالا اینجوری ندیده بودمش و وایساد توضیح داد که چطوری بوده منم هیچی نگفتم فقط گریه میکردم ، بعدش رفتم سرویس نوار بهداشتی گذاشتم و اومدم دیدم گرفته تو بغلش داره خوابش میکنه رفتم ازش بگیرم گفت خب داره میخوابه دیگه گفتم میخوام بچمو بغل کنم خودم میخوابونم بعد دید من چقد ترسیدم بهم میخندید و شوخی میکرد
خیلی سخته بچه داری واقعا سخته ، هرچی هم بشه مقصر مادر میشه