۴مین روز بدون پستونک بیرون رفتن!
امروز صبح بعد از مدتهااااا با دخترکم زدیم بیرون . چون امروز به عشق مامانش زود بیدار شد منم دیدم وقت هست پاشدیم اماده شدیم و رفتیم سمت بازار برای خرید فقط یکم قارچ و یه مام واسه خودم اونم تو وضعیتی که امروز تازه پریود شدم و جون نداشتم و خورشید خانم وحشتناک داشت میتابید جوری که انگار با کره ی زمین دعواش شده بود و داشت حرصشو خالی میکرد😵‍💫
چون سعی دارم کم کم پستونک رو از دخترکم بگیرم چند روزه بیرون میریم با خودمون نمیبریم و ازش میخوام یه خداحافظی کوتاه با پستونکش بکنه و میریم و از اونجایی که پستونک نمیخوره یه چیز باید همش بجو من براش یه خیار پوست گرفتم دادم دستش با یدونه سیب خنک و یه موز خنک و یه قمقمه پر از اب خنک بردم تا سرگرم بشه که الحق هم جواب داد
راستش من تبلیغ این مام داو رو اینستا دیده بودم گفتم الان که میخوام مام بخرم بذار یدونه از همینا بخرم. رفتم تو مغازه خریدم اومدم بیرون قیمتشم نپرسیدم!🤦🏻‍♀️ رسیدم خونه یهو دیدم ۳۸۰ هزااااار لعنتی بابت این مام پول دادم😖 اینقدر شوک شدم زدم ترب دیدم اونجا میشه ۲۰۰ تومن هم پیدا کرد دیگه سوختم 🥲
روم نمیشه ببرم پسش بدم البته چون وسیله بهداشتیه ممکنم هست پس نگیره 😑
خلاصه که شما مواظب باش اینجوری تو پاچتون نکنن 😬

تصویر
۵ پاسخ

پسر من خود به خود 11ماهگی ترک کرد پستونکش رو

خدایی زوره نزدیک ۴۰۰ پول مام بدی😂😂حق داری بسوزی🤦😁

واقعا قیمت نمیپرسی؟

خدا قوت🤗 امیدوارم بوش و ماندگاریش خوب باشه حالا من ۳۶۰خریدم زیادم نمیمونه

چه خوب که همکاری میکنه
من دخترم پستونکی نیست انگشتشو میخوره هرکاری میکنم از سرش نمیوفته دیگه نمیدونم چیکار کنم داره دوسالش هم میشه خیلی ذهنم درگیره

سوال های مرتبط

مامان آنیتا🐣 مامان آنیتا🐣 ۲ سالگی
❤سلام دوستان من اومدم با نجربه از شیر گرفتن دخترکم❤
امروز شد یکماه که دختر قشنگمو از شیر گرفتم .....
قبلش روش های تدریجی رو زیاد امتحان کرده بود ولی نشد که نشد ...
دخترم به شددددت واابستا بود به شیرم
یه روز صبح انقد شبش دختم شیر خورده بود تا صبح ،صبحش که بیدار شدم سردرد افت فشار دلدرد شدید گرفتم و اونروز دوبار سرم خوردم ...
از شدت فشار شیردهی همیشه ضعف و بیحالی داشتم البته نووووش جاااانش❤ با اینکه از نظر غذا و مکمل خیلی میرسیدم به خودم ولی نه خودش خواب داشت نه من همش تا صبح ممه دهنش بود
سرتونو درد نیارم،فردای روزی که سرم خوردم از خواب که بیدار شدم چسب برق زدم به سینم و تصمیم گرفتم که دیگه شیرررر تمامممممم...و باهاش حرف زدم .توضیح دادم که دیگه نمیتونه شیر بخوره .سرگرمش کردم .غذا و میناوعده هایی که دوست داشتو درست کردم و حواسشو پرت کردم تا شب .شب اول چند بار بیدار شد بغل کردم آب دادم بهش رو پا گذاشتم لالایی گذاشتم براش .شب دوم هم همینطور و اینکه دیگه از شب سوم یه بار بیدار شد اونم ماساژ دادم کمرشو خوابش برد .کلا سختیش سه روز بود هم واسه خودم هم واسه بچه ،من تو اون سه روز اصصصصلا حتی تو خواب شیر ندادم شیرمم ندوشیدم به شدت سینم سفت و درد ناک شد ولی کوتاه نیومدم ،از روز چهارم پنجم کم کم سینم شل شد دردش کم شد و تقریبا اوکی شدم دخترمم غذا خوردنش بهتر شد خداروشکر 🥲❤
مامان دلسا و دخترم 🥰 مامان دلسا و دخترم 🥰 هفته نوزدهم بارداری
اولین روز از شیر گرفتن به پایان رسید😁
صبح که دیگه بیدار شد اخرین وعده ی شیرشو خورد
بهش صبحونه دادم بعدش هی نق زد که شیر میخوام سر سینم چسب برق زدم گفتم می می اوخ شده درش اوردم نگاهش کرد گفتم بیا دست بزن ببین اوخ شده دیگه رفت اون طرف نشست و باز نق نق کرد تصویری زنگ زدم مامانم یکم حرف زدیم با مامانمم دردودل کرد که می می اوخ شده بهشم نشون دادیم😀
خلاصه بهش میوه دادم خورد یه یک ساعت بعدش نهارش دادم و از خونه رفتیم بیرون خونه مادر شوهرم اونحا هم چند بار نق زد که شیر میخوام گفتم می می اوخه یکم که نق زد بعدش بهش یه خوراکی یا میوه میدادم
بهتر میشد یادش میرفت دیگه عصرش خیلی داشت بهونه میگرفت بردمش تو حمام اب بازی کرد یه نیم ساعتی سرش گرم شد اومد بیرون تا یکی دو ساعت اوکی بود باز شروع کرد ارونحا اومدیم بیرون رفتیم خونه مامانم(خونه ی مادر شوهرم و مامانم به هم نزدیکه)دیگه اونجا یکم بازی کرد بستنی خورد قبلشم بهش شام داده بودم
تا ۱۲ که اومدیم خونه اومدیم تو اتاقش یکم با اسباب بازیاش بازی کردیم دیگه گفتم بخوابیم هی می می کرد گفتم اوخه گیجه خواب بود دیدم خیلی نق میزنه توی عصاری خوریش میوه ریختم اومدیم توی تشکش یکم اونو خورد یکم زدم پشت کمرش و خدا را شکر خوابید
حالا دلسا وسط شب بیدار میشد همیشه ببینم امشب چی میشه🤦🏻‍♀️
انشالله بگذره زودتر
سینه هامم سنگین شده یه بار دوشیدمش باید برم یکم دیگه بدوشمش که سبک بشه کمی
مامان آدریان مامان آدریان ۱ سالگی
تجربه ترک پستونک
من تقریبا اززیکسالگی به طور جدی به پسرم یادآوری کردم که پستونک فقط برای خوابه و اونم کم کم این براش جا افتاده بود ولی ۱/۵ سالگی بود که دیدم پستونک شبا از دهنش نمیفته و نصف شب همش تو دهنشه
تصمیم گرفتم ترک بدم ولی هیچجوره نمیخوابید و منم تایم خوابش برام خیلی مهم بود
تا اینکه برنامه سفر و رفتن به خونه خانواده پیش اومد و من گفتم بهترین فرصته
چون اونجا سرش گرمه بازی زیاد میکنه و خونه حیاط داره و راحتتر میخوابه
ولی با سفرمون سرما خورد یکم صبر کردم چند روز از اوج مریضیش گذشت و شروع کردم به ترک تدریجی اول خواب ظهر سه روز برای خواب ظهر پستونک ندادم و از چندین روش برا خوابوندن استفاده کردم ، قصه حیوانات ، لالایی تو بغل و ایستاده و … بعد سه روز برای خواب شب همین کارو کردم ولی نصف شب ها که بیدار میشد گریه میکرد میدادم
بگم که کلا زیاد براش میگفتم که تو نیاز نداری برای بچه هاس و غیره
سعی کردم وقتی بیدار میشه پستونکی نبینه
و تقریبا بعد یه هفته نصف شب هم ندادم ولی شبی دو بار جیغ میزد در حدی که حس میکردم دور از جون سکته میکنه
به جاش شیشه شیر دادم با بد بختی باز میخوابید این ماجرا دو هفته طول کشید تا شد شبی یکبار و الان دیگه نصف شب بیدار شه جیغ نمیزنه فقط صدام میزنه یا میگه شیر و من آب شیر میدم بهش
هنوزم هفته ای یه بار از اون جیغا تو خواب میزنه ولی صبوری میکنم چون هنوز کامل فراموش نکرده با اینکه دوماه گذشته
مامان انیسا🌱 مامان انیسا🌱 ۲ سالگی
⭕تجربه از پستونک گرفتن آنیسا⭕
.
از روزی که شیشه و شیر رو قطع کردم انیسا بیشتر وابسته پستونکش شد اکثراا تو دهنش بود
یک هفته بود ک هی پستونک رو با دندوناشو میکشید و هوای داخلش خالی میشد هی پستونک میخریدم همین کارو میکرد
تا ی شب قبل اینک بخوابه اخرین پستونکش هم همین بلارو اورد سرش و بهش گفتم دیگ نیست باید همینو بخوری
همونجوری میخورد پستونک رو🤦🏻‍♂️
عصره روز بعد سر پستونک رو یکم قیچی کردم گذاشتم رو میز ناهارخوری یکی دوبار سراغشو گرف گفتم اونجاست برو بردار
دوبار خورد دید پاره‌س پرتش کرد
گفتم خراب شده دیگه برو بنداز سطل اشغال
رف انداخت و اومد کلی تشویقش کردم و خودشم برای خودش دست میزد
موقع خوابش که رسید یکم بهانه‌شو گرفت گفتم خودت انداختیش بیرون که برو بردار چونک میدونست کجا انداخته دیگ نرف سمتش
دیگ بدون پستونک خابید
اما من همون شب رفتم ی پستونک خریدم گذاشتم کنار اگر نصفه شب اذیت شد بدم بهش اما خداروشکر خابید تا صبح
روز بعدم یکم بهانه‌شو گرف گفتم برو بردار از جایی ک انداختی😂دیگ میرف دنبال بازیش
تا اینک دیگ کم کم فراموش کرد و موقع خواب هم بهانه‌شو نمیگیره
از وقتی ک شیشه و شیر رو گرفتم یک هفته گذشت پستونک رو گرفتم...
.
.
برای هیچکدوم اذیت نکرد خداروشکر
سوالی بود درخدمتم🌹