۱۰ پاسخ

برا من عادیه کلا هیچ کدومشون احوال آدمو نمیگیرن ن ی زنگی بزنن ب اونای دیگه زنگ میزنن شوهرم میگه مث خودشون باش منم الان مث خودشون رفتار میکنم

تحمل کن
در مسجدن نه میشه کند انداخت دور نه میشه سوزوند هیچکاری نمیشه کرد باید تحمل کنی فقط
منم عزیزم از پدرشوهرم یر کارایی که باهامون کرده بدم میومد از قبل بعد زایمانم مادرشوهرم کارایی کرد که از اونم متنفر شدم ولی مجبوری تحملشون میکنم
نمیتونم نوشون رو ازشون بگیرم که پس باید تحمل کرد دیگه

خو دیگ تحمل فقط و بیمحلی

ب شوهرت بگو بگ تو بیمارستان ویروسی شدین خودتون و بچه دور از جون تا اونا نیان از جونشون می‌ترسن 😂

خیلی هاشون اینطوری هستن فک کن نیستن بی خیال خودت ناراحت نکن

منم جراحی کردم مادرشوهرم یه زنگ نزد ولی پدرشوهرم زنگ میزد حالمو میپرسید دیدنمم اومد
منم از وقتی عمل کردم خونشون نرفتم ولی واقعا مادرشوهر پرویی دارم به شدت پاشد اومد خونمون شام 😐 خودش خودشو دعوت کرد

بگو دکتر فعلا گفته رفت و امد نباشع بچه ممکنع عفونی بشع من و سر دعوای خانوادگیشون زدن تو بارداری قبلیم هلم دادن افتادم لبه پلع سیاه و کبود شدم زایمان کردم از ترس
بدش نزاشتم بیان خیلیم مشتاق نبودن رودروایسی هم نکردم ارامش خودت اول اولویتع

منم زایمان کردم یکی ازخانواده شوهرم زنگم نزدن یانیومدن دیدنم گفتن راه دور وطولانی هس

نمیتونم اصلا چش دیدنشو ندارم

تحمل کن

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ ماهگی