همه گفتم بعد 6 ماه غذا شروع کن من از 4 ماهگی بهش همه چیز میدم میخوره، دخالت زیاده طبیعیه تو اهمیت نده اصلا، چیزی ک میدونی درسته با مشورت متخصص انجام بده
عزیزم دیوونه ای خودتو اذیت میکنی،اصلا برات مهم نباشه کی چی میگه ب درک
تو خودتو بچت برس ،خانواده همسر کنم اوایلحرف زیاد میزدن منم اول سکوت کروم ولی بعدش جوابشونو میدادم الان دیگ حداقل جلو من حرفی نمیزنن چون میکنم تو حلقومشون ،محل نده ب هیچکی
اینقدر حالم بد بود و کلی گریه کردم ، بعد سرشب خبر دادن که پسر جوون خواهر شوهرم هم فوت شده ، وای خیلی بده خدا به مادرش صبر بده
هی خواهر خانواده شوهر ببخشید ها نفهمن ولا من که شیر خودمو میخوره وزن نمیگیره میگن شیرت خوب نیست غذا بهش نمیدی جون نمیگیره منم جوابشون میدم میگم پسر تون غذا مقوی بگیر بخورم تا شیرم خب شه خیلی ناراضی بیاین واسش غذا درست کنین ببین میخوره بهش بدین بعد دهن هاشون میبندن هیچی نمیگن
عزیزم واقعا درکت میکنم منم دقیقا هرکاری کردم که بچه ام سینه ام رو بگیره ،ولی نگرفت پیش چندتا مرکز شیردهی بردم هیچکدوم نتونستن هیچکاری کنن اخرشم خانمه گفت ۱۰ درصد نوزادا رو هر کاری کنی سینه نمیگیرن اینقدر خودتو اذیت نکن ولی خوب من سر همین موضوع افسردگی گرفتم و شیرم خشک شد خیلی دوران بدی بود الانم که یادم میاد اشکام میریزه. پسرم من کلا از پوست بدن بدش میومد سینه رو که دهنش میکردم اوق میزد حتی دست شو دهنش میکردیم اوق میزد.از تیکه ها و طعنه های افراد که دیگه نگم برات که هنوزم ادامه داره واقعا نمیدونم چی بهشون میرسه دل یه مادر رو میسوزونن 😭😭
من خواهرشوهرم بچه اش یک سال و نیم بود یه جوری با فخر جلوم بچه اشو شیر میداد و اینقدر ادا میومد که نمیدونید چه حس خوبیه بچه شیرتو بخوره یا بچه ی من شیر خودمو میخوره اینقدر ورجه وورجه میکنه و بچه ام سالمه و مریض نمیشه و اوووو اینقدر تیکه مینداخت درحالی که جلو خودش بود و میدیدچقدر دارم تلاش میکنم و چقدر دارم غصه میخورم و گریه میکنم سر این موضوع ولی بازم طعنه های خودشو میزد
بشین با شوهرت درد و دل کن اگ ببینه چقدر برات مهمه دفعه بعد نمیذاره حرف مادرش بیاد تو خونه ات
عزیزم خیلی از مامانای اینجا درکت میکنن نمیتونم بگم بهت اهمیت نده چون واقعا نمیشه برای خود منم پیش اومد البت پسر من سینه رو گرفت ولی بخاطر مشکلاتی که برام پیش اومد از ۵ ماهگی مجبور شدم شیرخشک بدم بعد همونایی که باعث و بانی خشک شدن شیرم بودن خیلی ببخشید زر زر میکردن که شیرخشک میدی وای بچه پف میکنه چاق میشه الکی 😵💫
در کل گوربابای همشون ما که میدونیم تمام تلاشمون کردیم برای مادر خوبی بودن
غصه نخور مامان جان❤️
والا منم پسرم سینمو نگرفت با اینکه دومین بچه بود.یماه دوشیدم دادم.
بعدشم شیشه و شیرخشک
هرکیم بهم میگفت وااااای چرا شیر خودتو نمیدی.منم میگفتم ترجیحم این بود شیرخشک بدم.😊با همین لبخند ملیح.
🤣بعد دهنشونو میبستن
واقعا واسه همچین ادمایی تاسف خوردم...این ادما حتی ارزش رفت و آمد هم ندارن چه برسه به اینکه غصه بخوری واسشون...هر کی صلاح بچه خودشو میدونه..نوش جونش ک غذا میخوره بچه من حالا غذا نمیخوره کلی غصه میخوردم همه میگفتن لاغره بچه فلانی تپله فلانی اینجوریه منم متنفر از مقایسه کردن.واسه همین بااین ادمای سمی رفت و آمدم رو محدود کردم یا جوابشونو میدم.تازه بچه من شیرم کم میخوره ۸ ماهشه همش ۱۲۰ تا میخوره غذام در حد سه قاشق کودک ن غذاخوری...تنش سلامت باشه حرفای بقیه رو ب هیچ جات نگیر
بذارگناه هاتو بشورن تا جونشون دربیاد
احمقا
دقیقا منم همچین شرایطی داشتم همچین تیکه هایی مینداختن
فهم ندارن دیگه
والا به درک.
باور کن وارد جزییات بچه داری خودشون بشی هم بچه هاشون بی ادبن هم بدغذا بعد به بقیه ایراد میگیرن.
هیچ برات مهم نباشه کاریو که فک میکنی درسته انجام بده همین
مار بزنه دهن اونایی ک حرف همیشه برا گفتن دارن
هیچ جوره نمیشه دهن بقیه رو بست پس بهتره تو گوشاتو ببندی...بیخیال باش بذار هر زری میخوان بزنن.هیچکس دلسوزتر از مادر برای بچش نیست
اگه پشتت حرف میزنن که بذارشون همون پشت بمونن،اگه هم جلو روت میگن خیلی رک و بی رودروایسی جوابشون بده نریز تو خودت.
من دوبار جاریم بهم تیکه انداخت برای شیرخشک دادن رک بهش گفتم اول اینکه اصلا به تو ربطی ندارد بچه اختیارش دست خودمه دوما هروقت از جیب شوهرتو خرج کردم حرف بزن..تهدیشم کردم دفعه دیگه جایی حرف بزنه جوری که نباید باهاش رفتار میکنم..
خیلی ناراحت نباش عزیز منم پسرم ۲۰روز سینمو گرفت وفقط مادرشوهرم خیلی زد تو روم ک بچه شیرخشک زود مریض جون نداره از این چرتا پرتا اصلا توجه نکن بخاطر بچت خداروشکر کن و ب اون برس ب جای اینکه به حرفای دیگران توجه کنی فک کردن زیاد ب این حرفا هیچ نفعی برامون نداره
عزیزم منم دقیقا مثل شما نتونستم شیر بدم و کلی حرف و حدیث شنیدم بااین تفاوت ک خانواده شوهرم همش میگن الان بهش همه چی بده بخوره چون شیرمادر نخورده با غذا جون بگیره😑
ببین تو دقیقا منی. دقیقا خود من. منم هرکاری کردم سینمو نگرفت. تا ۴۰ ام که شیرم خشک شد داشتم تلاش میکردم. کم نذاشتم. شیرمو میدوشیدم بهش میدادم. دقیقا همین رفتارای خانواده شوهر رو دیدم. یه جوری برخورد کردن انگار خودم شیر ندادم. تازه مادرشوهرم پیش فامیلاش میشینه میگه ۲ روز بهش شیر داد. بچمو شیرخشکی کرد. درحالی کخ من یک ماه شیرمو دوشیدم بهش دادم. ازش متنفرم. پسر من کولیکم داشت. به همه زنگ میزد میگفت این چون شیرخشک میخورخ اینجوری شده. ببین من چی کشیدم
الهی...چقد غصه گذاشتن رو دلت...برای یه مادر خیلییییی سخته که بچه ش سینه ش رو نگیره اونام با حرفاشون بیشتر عذابت دادن....ولی اینو بدون خدا جای حق نشسته یه جوری نتیجه اه تورو میبینن
😔😔😔😔
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.