خانما من خواهر شوهرم پس فردا زایمان می‌کنه قراره‌مادرشوهرم بره پیشش بعد یه دختر دو ساله هم داره منم یه برادر شوهر۱۳ساله و یه خواهرشوهر۱۸ساله تو خونه دارم من خونم جداست دختر خواهر شوهرم پیش خالش میمونه همون ک ۱۸سالشه بنظرتون بیام‌پیششون یا نه خودم دو‌دلم چون کلا قانون زندگیشون با من فرق داره شبا تا صبح بیدارن صبح میخابن تا ۳عصر نه از نهار خبری هست نه هیچی منم پسرم هر سری خابش بهم می ریزه اینجا دختر خواهر شوهرم خیلی پسرمو‌میزنه بخدا ظهر کم مونده بود از تراس بندازتش پایین

و در آخر اینا هیچ خوبیی در حق من نکردن نه‌تو‌مریضیام بودن نه تو تنهایاام نه‌هیچییییییی حتی وقتی بچم دنیا اومد هم‌نیومدن چند روز بعدش اومدن بعدشم نگین تو‌خوب باش تو برو اونا بدن تو‌خوب باش من خودم قشنگ میشناسمشون چین بی صفتن خوبی تو‌چششون نیست نمی‌بینن


شما باشین چیکار میکنین با این حال؟؟؟؟ میرین یا نه

نه جانم ما ترک میگیم خیر شر بورجه‌ یعنی هر کی هرکاری بهت بکنه یعنی بهت قرض داده
خب اونا که نیومدن بهت سر بزنن حتی موقعی که نوه خودشونو به دنیا آوردی مگه دیوونه ای پاشی بری بهشون برسی؟! از الان بهت بگم این جور آدما سواستفاده میکنن بیشتر

بە نظرم بهشون بگو‌ من نمیتونم بیام اما شما بیایید اومدن که اونحوری قانون خونه زندگی تو رو باید رعایت کنن نیومدن دیگه حق گله کردن رو ازشون کرفتی

خودشون نباید از تو توقع داشته باشن منکه هفته ۳۵ هستم کم اوردم بچه ها هم بزرگن ولی اذیت میکنن
روزم به زور شب میشه

شوانه له اوه ممنه وروه ماله خوت

تو هم برو سر بزن بهشون موقع خواب برو خونه خودت چون خودتم حامله ای اذیت میشی بگو پسرم بد خواب میشه فقط خونه خودمون میخوابه

نه دیگه ۱۸سال که بزرگه نرو

نری بهتره استرس و اعصبی میشی برات خوب نیست دوست داشتی یه سر بهشون بزن زیاد نمون چون اگ سردرد بشی تا یه هفته کسل میشی برای خودت و بچه خوب نیست

من باشم نمیرم به من یه حرفی بزنن توروشون نگاه نمیکنم من الان۴ماهه ن باهاش حرف میزنم ن میرم خونش بخاطر همین تفاوت گذاشتن بین بچها وعروساش وبی منتی گردنش همیشه بیشتر از بچهاش من بهش میرسیدم ولی موقع من میشد بیخیال بودن برای بچه قبلیم رفتم خونش یه روز نشستم ازگه خوردن پیشیمون شدم یه غذا به منت جلوم میزاشت منم نخوردم آخه خیلی اخلاقم فرق میکنه بهم برخورد خونه خودم اومدم یه روز بعداز زایمانم فکرش کنید تااین حد اخلاقش بهم برخورد

نه نرو بری فک میکنن وظیفته بعدشم انتظار داری اونا بیان نیان خودت عذاب میکشی ...بعدشم بمون همون موقعی که بیدارمیشن برو 😂

نرو عزیزم
هم بارداری هم بچه کوچیک داری
اصلا خودتو توی دردسر و زحمت ننداز....وقتی ب دردت هم‌ نخوردن پس دیگه اصلا نباید بری

نه اصلا نریا

میتونی برای احترام شوهرت یه دوساعت بهشون سر بزنی ...خانواده شوهر منم هیچ وقت برام کاری نکردن هیچ همیشه هم بهم زور گفتن ولی هر وقت کسی ازشون مریض بشه در حد یه ساعت میرم عیادت ...شوهرمم بخاطر این رفتارم همیشه ازم تشکر میکنه میگه با اینکه برات کاری نکردن تو همیشه بهشون احترام میزاری

معلومه ک نمیرم بیکارم مگه الویت خودم و بچمن

تو کجا میخوای بری .
بچسب بچتو جمع کن . کمردرد و پادرد و.... بهانه کن بگو حالم خوب نیست

دختر ۱۸ساله ماشالا بزرگه هوای خانواده رو داشته باشه تا مادرش بیاد . یا همشون برن خونه خواهرشوهرت

اینجور ک تعریف میکنی اگه جای شما بودم اصلا نمیرفتم . وظیفه ای نداری بری الان آرامش خودت مهم تر از هرچیزیه . نهایتا میتونی ناهار درست کنی بفرستی واسشون که یه لطفی هم کرده باشی بهشون اگه قراره بری اونجا هم خودت اذیت بشی هم بچت ن نیازی نیس البته اگه کدوریتی پیش نمیاد

نولا مچو حاشا اوه چیه😕😕 اتو بوخوت حامله ی مندالی چوکه ت هیه بله پم ناکره

نه گلم تو خودت بارداری و پابه ماهی هیچ کس نباید ازت توقع داشته باشه
اگرم توقع دارن مشکل خودشونه. بشین تو خونت به خودت و بچت برس الکی برای خودت مسئولیت نیار تو این وضعیت

نمیرم

اولا که نمیرم اگه برم فقط ازشون سر میزنم شب نمی مونم برمیگردم خونه

نه عزیزم
حتی اگه هیچ اذیتی نداشتن چون خوابشون تنظیم نیست نمی رفتم
کلا خواب بچه ت از همه چی مهم تره
مخصوصا که خودتم بارداری به زودی بچه ی جدید میاد
اگه خوابش به هم ریخت خیلی بد می‌شه

من نمیرم

ن مگ دیوانم ک برم یاازجونم و بچم سیرشدم