۱۴ پاسخ

از خود مادرشوهرت نیست حتما خواهر شوهری چیزی یادش داده بهش فشار اورده برات کاری نکنه.

من از دست خانواده شوهر دلم خونه یعنی اگه بیام بنویسم یه کتاب میشه به خدا اصلا نمیدونم از چی بگم!!!

تو تنها نیستی عزیزم هممون همینیم مردا فقط در حد بوس و بغل کردن رچه هاشونو میخوان
والا مادر شوهرم من تا قبل بارداریپو حتی حاملگیم میومدن خونمون یکی دو روزم میموندن از وقتی دخترم اومده مهمون میان مهمون میرن منم دیگه توقع ازشون ندارم کسی که تو روزای سختم نبود الان که بچم شیرین تر شده ام میخوام نباشن خیلی جاها نمیرم کارارو نمیکنم ولی رو بهشونم نمیزنم

اونوقت مادرشوهر من ک همش میخاد بچمو ب خودش وابسته کنه منم خیلی کم میرم خونشون تا تعادل تو ارتباط برقرار بشه

شوهر من از صبح سرکار تا شب ولی خدای شب هر کاری بگم برام میکنه
ولی امان از خانوادش من خانوادم اردبیل نیستن دورن یکم اونا فقط واسه بازی با بچه میان سرمیزنن یبار نگفتن کاری داری یا نه حتی دندون پزشکی میرفتم دوست خواهرسوهرم بود بهم گفت میام مطب بچه تو نگه میدارم تو کاراتو بکن شبش اس داد شرمنده نمیتونم بیام 🤦‍♀️
مادرم طفلی از یه سهر دیگه پاشد اومد به روشون نیاوردم ولی یادم میمونه در همیشه رو یه پاشنه نمیچرخه سه بار رفتم دوندون پزشکی دیگه بروی خودس نیاورد هربار مادرم اومد🥺

عزیزم حق داری گریه کن ولی کم نیار

هعییییی بیخیال.هممون اوضاع خوبی نداریم.
من ک همش خونه مامانممم
یلحظه میخوام برم خونه خودم میگم خدایا کی کمکم کنه..

شوهرت دروغ میگه یا مادرش؟

منم کسی کمکم نیست
ولی تا صدسال ب کسی نمیگم بیاد کمکم!

😭😭😭هیی ابجی تاپیکتودیدم دلم پره اشکم در اومد

فقط من از مادرشوهرم و نگهداریش از بچم واهمه دارم گویا😑کاش هیییییچ وقت هیچ وقت بچه منو نگه نداره
من بچمو بیشتر جاها با خودم میبرم دیگه دو ماهی میشه خوششم میاد دخترم

و منی ک با ی بچه ۵ ماهه در آستانه طلاقم
دلم برا بچم کبابه

مردا استانه تحملشون کمه عشقم به خصوص مردای اردبیل ....غصه نخور این بچه هم بزرگ میشه بالاخره میبری مهدی زبانی کلاسی ...اینجوری نمیمونه که

والا منم تا حالا یه بارم مادرشوهرم نیومده این بچه رو بگیره یکم،از وقتی پسرم بدنیا اومده شاید دو سه بار اومده خونمون اونم زود رفته..بعدم میگه چرا بچه ات ما رو نمیشناسه😑😑

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۱۰ ماهگی