سلام مامانا لطفا راهنماییم کنید من دیگ واقعا کم اوردم امروز نشستم کلی گریه کردم
رستا تا پارسال ک بچه تر بود خیلی حرف گوش کن تر بود الان هرروز پارک ک میریم موقع برگشتن انقدر گریه میکنه حد نداره درحالی ک دوستاشم برمیگردن
امروز وقتی از کلاس برمیگشتیم دستمو ول کرد دوید سمت پارک منم پشت سرش همش داشتم صداش میکردم ی دفعه ی ماشین ب زور خودشو نگهداشت نخوره ب رستا😭انقد حالم بد شد گریه کردم حد نداره همش تصور میکنم اگ ماشین بهش میزد چی میشد
درحالی ک من هرروز بدون استثنا پارک میبرمش دوستای زیاذی داره تو خونه هم ی دیقه نمیشینه همش بااسباب بازیاش بازی میکنه نقاشی میکشه هفته ای دوبار هم کلاس میبرمش
اخرهفته ب باباش میریم بیرون
این بچه چی کم داره ک انقد منو اذیت میکنه
دیگ ی جوری شده موقع برگشتن همه دوستاش میگن رستا ببین ماهم داریم برمیگردیم حالا این جیغو داد ک من نمیام
با هزارتا روش و گول زدن میارمش
باباش میگ از امروز هرروز نبرش هفته ای دو بار سه بار ببر انقد هرروز میره اینجوری شده
واقعا دیگ کم اوردم مخصوصا این هفته ب شدت اذیتم کرده

۱۳ پاسخ

کمتر ببرش پارک
منم دخترمو هر روز که میبرم خیلی اذیت می‌کنه کمتر میبرم بهتره
بعدم میخوای برگردی از چند دقیقه قبل بهش بگو مثلا من به دخترم میگم چند دقیقه دیگه وقت رفتنه اگر میخوای سر بخوری چنتا سر بخور بریم
بهتر قبول می‌کنه و همکاری می‌کنه

قبل از خارج شدن از پارک آماده کن،مثلا بگو ۵تا دیگه سر خوردی باید بریم یا ده دقیقه دیگه وقته رفتنه،یه باره نخواه که برید،بعد پارک هم برنامه بریز، دخترم بریم توراه یه بستنی بخوریم ،دختری بریم خونه ژل برات درست کنم...طبیعیه نگران نباش

کمتر ببرش بدعادت شده یکم

چیزهای شیرین بهش نده سوپر مارکتی نده بستنی خیلی کم بده دلیل بعصی رفتارهای بچه ها از تغدیه هم هست انرزی و بالا میبره شدید

تو خونه باهاش صحبت کن بگو چون اذیت میکنی امروز نمیبرمت اگه حرف گوش کن بودی فردا میبرمت بگو این تنبیه دیروزه که اذیت کردی و برنمیگردی خونه

شاید قانون گذاشتن مشکلت رو حل کنه. قانونی که بغهمه. مثلاً فقط دو روز در هفته تا عقربه ساعت مثلا بره روی دوازده‌ .

اه پارک خیلی گوهه بچه رو ازاین رو ب اون رو میکنه
منم زیادارتینو نمیبرم پارک
قبلا میبرد شوهرم هرشب پارک گفتم نبر بچه های بی ادب ت پارک زیاده زدن و لجبازی و گریه و بهونه گیری رو از اونجا و بچه های دیگه یاد گرفته گفتم شده باشه میبرمش خانه بازی میبرمش دور دور وشهربازی ولی پارک نمیبرمش
ی بارم مامانم بردش بیرون بنده خدا همین جوری شد ارتین یهو رفت سمت خیابون ب سمت پارک مامانم میگفت نزدیک بود ماشین بزنه بهش خوب شد گرفتش مامانم دقیقا مامانمم مثل ت تو شک بود

هفته ای ی بار ببر خوبه چرا هرروز میبری‌ هم خودت اذیت میشی هم بچه

سعی کن کمتر ببریش بیرون یا پارک بد عادت شده

انگاری از سنشون منم اینجوریم.حتی با بچهای فامیلم بازی نمیکنه زور میگه

چه کلاسی میبریش

میتونی وقت رفتن از پارک یه سرگرمی جدید بهش بگی یه چیزی که دوست داره مثل کارتن دیدن. دختر منم همینجور بود کلی باهاش حرف زدم که یکم گوش داد. کلا بخاطر سنشون هس فقط دختر تو نیس عزیزم

سلام منم همین مشکل رو داشتم،ولی یه مدته قبل از اینکه ببرمش بیرون بهش میگم که مثلا رفتیم پارک یه کم که بازی کردی باید بیایم خونه تا باز هم ببرمت پارک
یا مثلا سوپرمارکت که میرفتیم همه چیز میخواست برداره،ولی الان از قبل بهش میگم که فقط یکی دو تا میتونی انتخاب کنی و خیلی بهتر شده رفتارش
شما هم امتحان کن حتما جواب میده،فقط قبل از هرکاری بهش توضیح بده

سوال های مرتبط

مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۳ سالگی
خیلی خسته ام چیکار کنم از دست این بچه از ی طرف نگران و دلشوره چشمش از ی طرف بیش از حد تصور اذیتم میکنه خیلی لجبازه و شیطنت بسیار هرجا میرم ابروم میره خیلی گریه و زاری و باجیغ های بد با بچه های همسن خودش نمیسازه هروسیله ای ببینه میخواد مهمون میاد خونمون انقدر اذیت میکنه با سرو صدا طرف میگه غلط کردم اومدم از مبلا میکشه بالا اصلانم با اسباب بازیاش بازی نمیکنه قبلا باز با اونام سرگرم میشد مهمونی برم همینجوریه مهمونم بیاد همینه دیشب خونه مامانم اینا مهمون اومد اشتباهی اسمش صدا زد زن دایم داد میزد ک من فلانی نیستم رفته اتاق در بسته میگه من از زندایت خوشم نمیاد ب زور خودش ب خواب یا سر سفره سبزی میبره میندازه تو ترشی با دست غذای پامیشه راه میفته کل خونه رو دستمالی میکنه منم باید فقط حرص بخورم یعنی نگم عمق فاجعه هست عصبی شدم نمیدونم باید چیکار کنم الانم نشستم دارم گریه میکنم ک از این زندگی هیچ شانس نیاوردم
ظهر خونه مامانم اینا خواب بودیم اومد گفت مامان بده برم سر تراس با خاله بشینم اهنگ گوش بدم وقصه ببینم دیدم رفته لخت شده اب بازی میکنه از خواب بیدار شدم رفتم لباسش عوض کردم گفتم اب باز نکنی گفت باشه دیدم رفته گوشیمو از دو طبقه انداخت پایین گوشیم صفحش خورد شده پشتشم ی کم شکسته
مثلا اومدم شهرستان ی کم حال روحیم عوض شه برا عمل چشمش این بلاها سرم میاره مجبور شدم دوتا بزنم ب پشت پاش از عصبانیت
ببخشید طولانی شد ب نظرتون بچم مشکل داره ببرمش روانشناس بخدا افسرده شدم
مامان گل پسری مامان گل پسری ۴ سالگی
کمی از اخلاقیات پسرم میخام بگم لطفا شماهم بگین که ببینم راه حلش چیه

پسر من خیلی لجبازه خیلی پر انرژیه همش خرابکاری می‌کنه کل خونرو مدام گند میزنه اصلا اهل بازی کردن نیس فقط خرابکاری و بهم ریختن اصلا هم اینکه کمکم کنه و خودش جمع کنه نیست همش دست میزنه به سینه هام باهاشون بازی می‌کنه دنبالم راه میوفته عین جوجه گاهی وقتا حین ظرف شستن و غذا پختن صندلی می‌زاره ک فقط بیاد دست بزنه یه سینه های من همش لباسمو بالا میده حالا اینا به کنار بیش از اندازه وابسته پدرشه اصلا همه دنیا یه طرف باباش طرف دیگه. همش دنبالشه هم بیرون هم تو خونه از وقتی ک شوهرم میاد اصلا بهش اجازه استراحت نمیذه نه استراحت نه خاب نه غذا خوردن نه حتی دو دقیقه بیاد کنار من بشینه برای همون منو شوهرم خیلی از هم دور شدیم حتی مهموونی هم ک میریم بازم میاد گیر میده به منو باباش مخصوصا باباش ک بیا با من بازی کن یه ادا اصول ها در میاره انقد نق نق و عصبیه که مجبوریم ب حرفش گوش بدیم فوری قهر می‌کنه عصبی میشه