۴ پاسخ

مشکل پارسال من🥲و از مامانایی که مامان بچه رو مقصر میدونن سخخخخخت دلم گیره🙄

ببرش بگو با اینا دوستاتن باهاشون بازی کن دوتا بچه ک ازش بزرگ ترن بگو چمد دقیقه باهاش همکاری کنن

هر روز ببرش و باهاش صحبت کن
بگو باید دوست بشی و ....

تروخدا همراهش باش براش توضیح بده
ما یبار رفتیم یه پسره همینجوری بود مامانش عین خیالش نبود انقدر اعصابم خرد شد ..
تو دلم کلی ب مادره فحش دادم بااین بچه تربیت کردنش
ولی اگه تواین شرایط مامان همیشه پیش بچه باشه حداقل یه عذرخواهی خالی بکنه طرف مقابل درکش میکنه چون خودش بچه داره ..

سوال های مرتبط

مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
بیدارید دخترا یسوال ذهنمو مشغول کرده
ما پایین خونمون پارکه و دخترمو اکثرا میبرم پارک حالا یه دختر هست از دختر من بزرگتره و اینجور ک چن نفر میشناسنش تو بچگی تشنج میکنه و الان متوجه نمیشه و هر یکساعت قرص میخوره.. حالا این دختر بچه رو پدرش هر روز میاره پارک و هروقتم میان پدره یا میشینه رو صندلی مشغول گوشیه یا حرف زدن با دیگران.... دختر من تو پارک بازی میکنه با دوستاش این بچه هم میره بازی میکنه باهاشون بحدیکه بچه ها نمیخان با این دختربچه بازی کنن میگن اذیتمون میکنه اما من میگم اشکال نداره بازی کنین باهم.. چن بار خودم دیدم دختر منو از سرسره هل داد و بهش تذکر دادم.. دیروز دخترم داشت با دوستاش مامان بازی می‌کرد و چمن ها رو می‌کندن مثلا غذا درست میکنن این بچه درکنار بازی با اینا رفت همشو لگد زد و چمنها رو پخش زمین کرد دختر منم میخاست حمله کنه بچه رو بزنه ک اجازه ندادم و دخترم جیغ میزد.. دوباره دخترم رو سرسره بود اومد گفت مامان این دختره دماغمو زد منم ب دختره در حالیکه باباش میدید گفتم برا چی میزنی؟ نباید بچه ها رو بزنی و ب دخترم و دوستاش گفتم خب جدا بازی کنید و باهاش بازی نکنید پدره اومد ب دخترش گفت زدی؟ اون گفت نه در حالیکه دختره من اصلادروغ نمیگه و پدره گفت دخترم حالیش نمیشه و فلان و نزده. در حالیکه روزای قبل بچه های دیگه میرفتن پیش بابای دختره و شکایت میکردن👇👇
مامان 👒رستا گلی🧸 مامان 👒رستا گلی🧸 ۴ سالگی
سلام مامانا لطفا راهنماییم کنید من دیگ واقعا کم اوردم امروز نشستم کلی گریه کردم
رستا تا پارسال ک بچه تر بود خیلی حرف گوش کن تر بود الان هرروز پارک ک میریم موقع برگشتن انقدر گریه میکنه حد نداره درحالی ک دوستاشم برمیگردن
امروز وقتی از کلاس برمیگشتیم دستمو ول کرد دوید سمت پارک منم پشت سرش همش داشتم صداش میکردم ی دفعه ی ماشین ب زور خودشو نگهداشت نخوره ب رستا😭انقد حالم بد شد گریه کردم حد نداره همش تصور میکنم اگ ماشین بهش میزد چی میشد
درحالی ک من هرروز بدون استثنا پارک میبرمش دوستای زیاذی داره تو خونه هم ی دیقه نمیشینه همش بااسباب بازیاش بازی میکنه نقاشی میکشه هفته ای دوبار هم کلاس میبرمش
اخرهفته ب باباش میریم بیرون
این بچه چی کم داره ک انقد منو اذیت میکنه
دیگ ی جوری شده موقع برگشتن همه دوستاش میگن رستا ببین ماهم داریم برمیگردیم حالا این جیغو داد ک من نمیام
با هزارتا روش و گول زدن میارمش
باباش میگ از امروز هرروز نبرش هفته ای دو بار سه بار ببر انقد هرروز میره اینجوری شده
واقعا دیگ کم اوردم مخصوصا این هفته ب شدت اذیتم کرده