بیدارید دخترا یسوال ذهنمو مشغول کرده
ما پایین خونمون پارکه و دخترمو اکثرا میبرم پارک حالا یه دختر هست از دختر من بزرگتره و اینجور ک چن نفر میشناسنش تو بچگی تشنج میکنه و الان متوجه نمیشه و هر یکساعت قرص میخوره.. حالا این دختر بچه رو پدرش هر روز میاره پارک و هروقتم میان پدره یا میشینه رو صندلی مشغول گوشیه یا حرف زدن با دیگران.... دختر من تو پارک بازی میکنه با دوستاش این بچه هم میره بازی میکنه باهاشون بحدیکه بچه ها نمیخان با این دختربچه بازی کنن میگن اذیتمون میکنه اما من میگم اشکال نداره بازی کنین باهم.. چن بار خودم دیدم دختر منو از سرسره هل داد و بهش تذکر دادم.. دیروز دخترم داشت با دوستاش مامان بازی می‌کرد و چمن ها رو می‌کندن مثلا غذا درست میکنن این بچه درکنار بازی با اینا رفت همشو لگد زد و چمنها رو پخش زمین کرد دختر منم میخاست حمله کنه بچه رو بزنه ک اجازه ندادم و دخترم جیغ میزد.. دوباره دخترم رو سرسره بود اومد گفت مامان این دختره دماغمو زد منم ب دختره در حالیکه باباش میدید گفتم برا چی میزنی؟ نباید بچه ها رو بزنی و ب دخترم و دوستاش گفتم خب جدا بازی کنید و باهاش بازی نکنید پدره اومد ب دخترش گفت زدی؟ اون گفت نه در حالیکه دختره من اصلادروغ نمیگه و پدره گفت دخترم حالیش نمیشه و فلان و نزده. در حالیکه روزای قبل بچه های دیگه میرفتن پیش بابای دختره و شکایت میکردن👇👇

۳ پاسخ

برو یه پارک دیگه

بعضی والدین گاو هستن

و پدره هم میگف نه نزده یا ادله ش اینه ک بچم حالیش نمیشه و فلان ایندفه میخام بگم چون بچتون حالیش نمیشه باید اجازه بدیم بچه های ما رو بزنه؟ و اینکه در ادامه بگم ما بچه هامون ک سالمن دوتا چشم داریم چهارتا قرض میکنیم میدوییم دنبالشون ک خطایی نکنن شما هم جا اینکه سرت تو گوشی یا مشغول حرف زدن باشی بیا مواظب بچت باش... بخدا دخترم اونقد سر اذیتهای این بچه جیغ میزنه عصبی شده! شما جای من بودید چیکار میکردید؟

سوال های مرتبط

مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت:
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
مادرای عزیز میشه کامل بخونید بعد با دلیل و منطق جواب منو بدید؟ قبلش واقعا ممنونم بابت وقتی ک میزارید و میخونید🙏
دختر من 3سال و 8 ماهشه. متولد 1400/9/19 تصمیم گرفتیم از مهرماه بفرستمش مهدکودک. چن روز وقت گذاشتم تمااام مهدکودک های اطراف خونمون حتی یکم اونطرفترش رو پرس و جو کردم از مهد ها خیلی راضی نبودم، از چندین نفر تحقیق کردم همه بلا استثنا یه مرکز مهد یا پیش دبستان رو معرفی کردن ک خیلی راضی بودن. حتی ی مرکز پیش دبستان رفتم مدیر اون مرکز گفته بود ک بچه های خودشو چندین سال قبل تو همون مهدی ک تعریفش رو شنیدم فرستاده بود میگفت کادر خوب و قوی داره.. خلاصه دیروز رفتم و با مدیرش صحبت کردم همینکه رفتیم دخترم سریع رفت پیش بچه ها باهاشون ب بازی و صحبت مشغول شد و من با مدیرش حرف میزدم. مدیر گفتش دخترت مشخصه بچه زرنگ و با اعتماد بنفسیه چون خودش رفته بالا پیش بچه ها و ب بازی و صحبت مشغول شده. و گفت ما اینجا مهد نداریم پیش دبستان داریم ک کلاسها طبق سن بچه ها تفکیک شده ست یعنی دختر تو میره تو کلاس 4تا 5سال👇👇👇👇👇👇👇
مامان دردونه مامان دردونه ۳ سالگی
تا قبل بچه دار شدنم همیشه وقتی می‌دیدم بزرگترها سر دعوای بچها تو پارک یا جایی دعوا می‌کنند میگفتم با خودم ببین بچه ها بی عقلند بزرگتراشون بی عقل تر. تا چند روز پیش تو پارک دخترم تو پارک داشت تو شن با نوک کفشش لگد میزد می‌رفت (دخترم تا حالا حتی یه بارم بچه ای نزده و عاشق بچهاست) از قضا کون بچه یه خانم نزدیک لگد دخترم بود و من دیدم که پاش از کنارش رد شد (دختره خوابیده بود تو شن). خانمه فک کرد دخترم زده و دوید سمت دخترم مثل (سگ)بعله سگه که حمله می‌کنه واسه یه بچه به سن دختر من🙂 بازوی دخترم کشید چرا دخترم زدی؟ حالا دخترش ریلکس نشسته بودا
منم بحث کردم با زنه که حق نداشتی دست به بچه من بزنی(کنترل کردم خودمو وگرنه حقش یه سیلی آبدار بود) تا دستش با دست بچه مردوم نخوره
حالا میفهمم عامل خیلی از دعواها همین بزرگترای بیشعور هستن که زودتر از عکس العمل بچشون میپرن وسط .
من خودم بارها دخترم کتک خورده و گریه کرده حتی خودم دخالت ندادم و بعداً دفاع کردن یاد دادم اگه کسی زد دفاع کنه از خودش
اینارو گفتم اگه کسی شخصیتش دور از جون همه شماها مثل این خانمه هست خودش تغییر بده چون دعواهای بدی دیدم شده و میشه