تا قبل بچه دار شدنم همیشه وقتی می‌دیدم بزرگترها سر دعوای بچها تو پارک یا جایی دعوا می‌کنند میگفتم با خودم ببین بچه ها بی عقلند بزرگتراشون بی عقل تر. تا چند روز پیش تو پارک دخترم تو پارک داشت تو شن با نوک کفشش لگد میزد می‌رفت (دخترم تا حالا حتی یه بارم بچه ای نزده و عاشق بچهاست) از قضا کون بچه یه خانم نزدیک لگد دخترم بود و من دیدم که پاش از کنارش رد شد (دختره خوابیده بود تو شن). خانمه فک کرد دخترم زده و دوید سمت دخترم مثل (سگ)بعله سگه که حمله می‌کنه واسه یه بچه به سن دختر من🙂 بازوی دخترم کشید چرا دخترم زدی؟ حالا دخترش ریلکس نشسته بودا
منم بحث کردم با زنه که حق نداشتی دست به بچه من بزنی(کنترل کردم خودمو وگرنه حقش یه سیلی آبدار بود) تا دستش با دست بچه مردوم نخوره
حالا میفهمم عامل خیلی از دعواها همین بزرگترای بیشعور هستن که زودتر از عکس العمل بچشون میپرن وسط .
من خودم بارها دخترم کتک خورده و گریه کرده حتی خودم دخالت ندادم و بعداً دفاع کردن یاد دادم اگه کسی زد دفاع کنه از خودش
اینارو گفتم اگه کسی شخصیتش دور از جون همه شماها مثل این خانمه هست خودش تغییر بده چون دعواهای بدی دیدم شده و میشه

۱۰ پاسخ

اونروز رفته بودیم پارک
یه بچه پسر هی دخترم میزد اذیت میکرد
باز گفتم اشتباه میکنم بازیه
دقیق شدم دیدم دوباره رفته با لگد دخترم میزنه با مشت میخواست بزنه تو سرش
گفت بچه چیکار دخترم پاری این چه کاریه
حالا بچه بالای یه سرسره بزرگ بود من از پایین گفتم کتک کاری نکن
وای یه گریه و عربده کشی راه انداخت بابااااااااا این میخواد من و بزنه😂😂😂
بعد باباهه اومده سروصدا که بچت عرضه نداره بزنه یا دفاع کن برو جاهای خصوصی بیخود میکنی میاری اینجا
گفتم اتفاقا پارک جای بازی بچه عاقله جای حیوون نیست بچه ای که مثل سگ هار حمله میکنه ببر با طناب ببند تو خونت بیرون نیارش پاچه بگیرین دوتایی
طلبکارم هستن

بعضی ها خیلی وحشی هستن
من خیلی وقتها تو پارک دیدم مثلا یه بچه ای اذیت می‌کنه مامان هم اصلا بچه رو ول کرده رفته اونور حرف میزنه با دوستاش
بعد مثلا بچه داد میزنم یا دعوا می‌کنه با پسرم من باز به خودم اجازه نمیدم بد صحبت کنم
میرم جلو میگم مثلا دختر قشنگم راهم باز کن بچه ها رد شن
یا پسر عزیزم ما نباید داد بزنیم
بعضی ها تا چشم مادر بچه رو دور میبینن همه عقده هاشونو خالی میکنن سرش

توی پارک یه خانم برای اینکه بچه ش به پسر من نخورن بهم بچه ی منو گرفت از سرسره بلند کرد پسرم افتاد توی باغچه بعد زنیکه روشو کرد اونور ...من هرچی فحش ناموس پایین و بالا بلد بودم نثارش کردم ...اگه دوتا بچه همو بزنن اشکال ندارع عقلشون نمی‌رسه ولی اگه یه بزرگتر گاو بیاد دست به بچه ای بزنه واقعا باید پاره ش کرد

بعضی بچه ها دفاع بلد نیستن مادرا دخالت میکنن بخاطر همینه ولی بازم یکم کار بچتون خطرناک بوده چون دقبقا ابن مشکل برای من توی بچگی پیش اومده من بچه بودم یکی با پا خاک پرت کرده بود تو صورتم چشم من تا چند روز عفونت میکرده خیلی خطرناکه خاک

وا بچه ریلکس بوده مادر گارد گرفته
بخدا پریروز پارک بودیم ۳ ثانیه رفتم اشغابریزم سطل دخترم رو صندلی نشسته پسر رد شده چوب دستش بوده زده تو سر دخترم انقدر بچم گریه کرد گف دردم گرف من فقط گفتم نباید خاله بزنی باید بازی کنیم باهم خب بچن درسته بعضی بچها خیلی گستاخن بالاخره بچه هستن

من بودم جرش میدادم وتمام

اینا به کنار بچشون مریض پخ پخ سینش هوار هوار میزنه بعدمامانشون دهنی بچشو تا خبر داشته باشی نصف میکنه میده دست بچت اخ خدااااااا

اتفاقا چندسال پیش تو محل ما ۲تا دختر لچه ۹ساله اینا باهم دعوا کردن مادراشون همو زدن بعد پدراشون همو زدن بعد ایل کشی شد حتی پلیس بزور جمعشون کرد،چند وقت پیشم یکی از اقواممون پسر همسایه بزرگه ۱۴ ساله بچه ۸ساله رو زده بود مامانه هم دیده یود پسر کوچیکه و اون پسر بزرگه الکی زدتش یه چک پسره رو زده،پسر ۱۴ ساله ام مامانش اومده بود تمام گیسای مادر پسر ۸ساله رو کنده بود اینم با چنگ صورت اونو کنده بودو کلانتری رفتن و اخر سر معذرتخواهی دوطرفه کردن که تموم شه

منم سره بچه ام بدجور قاطی میکنم البته نصبت به طرف مقابل متفاوته
مثلا اگر کسی که بچه مو اذییت کرده باسه یه بچه باشه یا همسن پسره خودم باشه میرم با بچه هه صحبت میکنم .مثلا یبار یه پسره حدود ۹یاده ساله با دوچرخه هی میپیوید جلپی پسرم چندبار بهش چیزی نگفتم ولی بعدش که دیدم باز اذییت میکنه رفتم باهاش حرف زدم که تو از پسره من بزرگتری نباید اینطوری کنی این بازی نیست اذییت کردنه .پسره هم رفت خودش پی کارش
ولی اگر طرف مقابلم آدم بزرگ باشه با خاک یکسانش میکنم .پیش اومده که تو سفر یه مرده گنده قصد اذییت بچه مو داشته چنان دعوایی باهاش کردم که شوهرمم ترسید چه برسه خوده یارو😂

اینو تعریف کرده بودی چند روز پیش .
دقیقا من دیدم بعضی مامانها بچه شون هرکاری می کنه کاری ندارند به بچه تذکر هم نمی دن اما تا کسی به بچه شون بخوره زود میان دعوا .
اینقدر تو پارک دختر منو می خوان هل بدن یا بزنن مادرشونم می گه نمی دونم از کی یاد گرفته 🙄
اینقدر این کارو می کنند اونروز تا دخترم از تاب پیاده شد یه دختر همسنش اومد دست زد به دخترم دخترم فکر کرد زدش خودشو عقب کشید دیدم دوباره اومد ناز کرد . یعنی اینقدر بچه م دیده فکر می کنه پارک محل زدن هست و همش باید مراقب خودش باشه .

سوال های مرتبط

مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
یه چیزی الان یادم اومد گفتم این جا بگم
چند روز پیش رفته بودم مغازه یه خانمه ام با دختر کوچولوش بود پیرهن تنش کرده بود ولی زیرش فقط پوشک پاش بود 🥴😦 بچه نشسته بود علاوه بر این که پوشکش زرد شده بود از جیش تا فیهاخالدونش پیدا بود 😔😔
اینو برای مامانای دختر دار می‌نویسم هروقت پیرهن تن دسته گلاتون میکنین روی پوشک حتما یه شورت عینکی یا پاچه دار بپوشونین به غیر از اینکه اون پوشک ممکنه جایی که میشینن رو نجس کنه به فکر بهداشت بچه هاتون باشین خدایی نکرده هزار تا میکروب وارد بدنشون میشه و اینکه به بچه نمیتونی بگی چه مدلی بشین توی این وضعیت با آدمای بیمار جنسی ماها باید مراقب بچه های معصوممون باشیم .حتی برای بچه های که از پوشک گرفتینم به جز شورت یه شلوارک پاشون کنین .من خودم با ۳۴سال سن که میتونم نشستنم کنترل کنم باز اگه پیرهن کوتاه یا دامن کوتاه بپوشم توی مراسم یا مهمونی زیرش حتما یه شورتک می‌پوشم
توی کشور های دیگه ام دقت کنین مثلا کره و ...همین کارو انجام میدند منظورم اینه ربطی به تعصب و اینا نداره
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
خانوما من تا ب امروز ک دخترم 3سال و 8ماهشه در حد توانم هر چی ک دخترم خاست و اراده کرد رو براش خریدم. از خوراکی بگیر تا اسباب بازی و لباس.. ب قدری که تقریبا هر چن روز درمیون لباس جدید میپوشه میره بیرون یا پارک.. همیشه مرتب و تمیز.. بحدی ک وقتی میریم پارک چن تا از خانوما ک سلام علیک داریم ب دخترم میگن وای چه لباس قشنگی پوشیدی یا میگن چه حوصله ای داری لباس و با گیره مو و عینکش رو باهم ست میکنی اکثرا.. خلاصه خاستم بگم ر این حد رسیدگی دارم بهش حالا در کنار اینا اصلا آدم باج دهنده ای نیستم وقتایی شده دخترم چیزی خاسته و من میگفتم نه و این نه واقعا نه بود اگر گریه کنه بهش میگم با گریه تو من هیچ کاری برات نمیکنم هروقت گریه ت تموم شد باهم صحبت میکنیم.. خیلی وقتا خیلی چیزاشو خودم از رو ذوق خودم براش میگیرم... امروز دخترم و شوهرم باهم رفتن پارک یکی از دوستای دخترم هروقت دخترمو میبینه میگه بریم خوراکی بخریم( همراه مامانمون) امروزم ب دخترم گفت بریم مغازه؟ دخترم ب باباش گفت بریم مغازه و شوهر خنگ من از قضا کارتش رو نبرد و ب دخترم گفت بابا تو خونه کلی خوراکی داری( واقعانم داره هفته پیش رفتیم فروشگاه فقط شاید نزدیک ب یه تومن براش خوراکی های مختلف خریدیم بعد شوهرم از سرکارش نزدیک ب 500هزار براش اسنک خریده آورده) خلاصه شوهرم گفت کلی خوراکی داری یهو دخترم گفت وایسا برم از مامان دوستم بپرسم و دویید رفت گفت:
مامان معجزه زندگیم مامان معجزه زندگیم ۴ سالگی
سوال: سلام خانوما دلم خون شده از دست پسرم هر روز میگه بریم پارک با دوستام بازی کنم منم میبرمش ولی متاسفانه هر روز یا کتک میخوره یا حلش میدن همش باید بیوفتم دنبالش از کت و کول افتادم امروزم دوباره همین اوضاع بود آخر سر همین قضیه با یه خانومی دعوام شد تمام انرژیم گرفته شد دارم بهش میگم جلو بچت بگیر بچمو حل نده اگه افتاد طوریش شد من چیکار کنم دختر سه برابر سن بچمو داشت در اومده به بچش میگه مامان خوب کاری کردی هر کی زد تو هم بزنش اصلن تعجب کردم گفتم خانم پسر من کوچیکه زورش به بچه ی شما نمیرسه که بخواد بزنتش در ضمن من اصلن به هیچ وجه یادش ندادم به کسی بزنه یا حتی تلافی کنه . پسرم خیلی بچه ها رو دوست داره ولی اونا اینجوری موندم فردا پس فردا تو جامعه چیکار کنه با این اوضاع خیلی غصم گرفته . نه از سری قبل که خانومه اومد معذرت خواهی کرد نه از این خانوم که اینجوری رفتار کرد به خدا آدم میمونه چی بگه . به من میگ چرا پشت سر بچت راه افتادی برو تو هم مث ما تو چمنا بشین . بنظرتون با این جور آدما چجوری باید برخورد کرد مگه من میتونم اینقدر بیخیال باشم بشینم بقیه بهش آسب بزنن منم چیزی نگم بچه ی من فقط سه سالشه خودش نمیتونه از خودش دفاع کنه . خلاصه خیلی حالم گرفته شد
ه
مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
مادرای عزیز میشه کامل بخونید بعد با دلیل و منطق جواب منو بدید؟ قبلش واقعا ممنونم بابت وقتی ک میزارید و میخونید🙏
دختر من 3سال و 8 ماهشه. متولد 1400/9/19 تصمیم گرفتیم از مهرماه بفرستمش مهدکودک. چن روز وقت گذاشتم تمااام مهدکودک های اطراف خونمون حتی یکم اونطرفترش رو پرس و جو کردم از مهد ها خیلی راضی نبودم، از چندین نفر تحقیق کردم همه بلا استثنا یه مرکز مهد یا پیش دبستان رو معرفی کردن ک خیلی راضی بودن. حتی ی مرکز پیش دبستان رفتم مدیر اون مرکز گفته بود ک بچه های خودشو چندین سال قبل تو همون مهدی ک تعریفش رو شنیدم فرستاده بود میگفت کادر خوب و قوی داره.. خلاصه دیروز رفتم و با مدیرش صحبت کردم همینکه رفتیم دخترم سریع رفت پیش بچه ها باهاشون ب بازی و صحبت مشغول شد و من با مدیرش حرف میزدم. مدیر گفتش دخترت مشخصه بچه زرنگ و با اعتماد بنفسیه چون خودش رفته بالا پیش بچه ها و ب بازی و صحبت مشغول شده. و گفت ما اینجا مهد نداریم پیش دبستان داریم ک کلاسها طبق سن بچه ها تفکیک شده ست یعنی دختر تو میره تو کلاس 4تا 5سال👇👇👇👇👇👇👇