۹ پاسخ

ب صاحب خونت میگفتی خودت برو دکتر

بابا بچه ان دیگه الان بازی نکنن شیطونی نکنن ۳۰ سالشون شد بازی کنن؟؟ من پسرم بچه بود وحشتناک شیطون بودا اصلا ترمز نداشت توی هیچ کاری الان هرکی میبینه میگه چیکارش کردی اینقدر اروم شده رفته رفته خودشون اروم میشن دیگه

کم خونی هم ممکنه باعثش بشه

میگفتی به تو چه ربطی داره ...دخالت نکن

بچه دیگه .
حرف بقیه گوش نده

قدیم بچه ها زیاد بودن باهم بازی میکردن از سرکول هم بالا میرفتن بچه های الان تنهان همبازی ندارن

سخت نگیر پسر منم همینه

آره اقتضای سنشونه همینن

بیرون میبرمش اصلا با ما نمیشینه تو اتوبوس ای اون ور می‌ره میوفته هر چی بهش بگی اصلا گوش نمیده تا باباش میاد پیش من میاد وسط که دور شین اینا مثلا اونجوری هم نیست اوصحلش سعر بره مهد میبرمش پارک بیرون خوراکی همه چیزشو محیا میکنم اما گریه و نالشو همیشه داره

سوال های مرتبط

مامان عروسکِ من مامان عروسکِ من ۳ سالگی
بیدارید دخترا یسوال ذهنمو مشغول کرده
ما پایین خونمون پارکه و دخترمو اکثرا میبرم پارک حالا یه دختر هست از دختر من بزرگتره و اینجور ک چن نفر میشناسنش تو بچگی تشنج میکنه و الان متوجه نمیشه و هر یکساعت قرص میخوره.. حالا این دختر بچه رو پدرش هر روز میاره پارک و هروقتم میان پدره یا میشینه رو صندلی مشغول گوشیه یا حرف زدن با دیگران.... دختر من تو پارک بازی میکنه با دوستاش این بچه هم میره بازی میکنه باهاشون بحدیکه بچه ها نمیخان با این دختربچه بازی کنن میگن اذیتمون میکنه اما من میگم اشکال نداره بازی کنین باهم.. چن بار خودم دیدم دختر منو از سرسره هل داد و بهش تذکر دادم.. دیروز دخترم داشت با دوستاش مامان بازی می‌کرد و چمن ها رو می‌کندن مثلا غذا درست میکنن این بچه درکنار بازی با اینا رفت همشو لگد زد و چمنها رو پخش زمین کرد دختر منم میخاست حمله کنه بچه رو بزنه ک اجازه ندادم و دخترم جیغ میزد.. دوباره دخترم رو سرسره بود اومد گفت مامان این دختره دماغمو زد منم ب دختره در حالیکه باباش میدید گفتم برا چی میزنی؟ نباید بچه ها رو بزنی و ب دخترم و دوستاش گفتم خب جدا بازی کنید و باهاش بازی نکنید پدره اومد ب دخترش گفت زدی؟ اون گفت نه در حالیکه دختره من اصلادروغ نمیگه و پدره گفت دخترم حالیش نمیشه و فلان و نزده. در حالیکه روزای قبل بچه های دیگه میرفتن پیش بابای دختره و شکایت میکردن👇👇