خانما ی مشورت
من پسرم از صب ک پامیشه نق میزنه ک بریم در در میبرم پایین خونه مادرشوهرم کاری میکنه یا چیزی میگم میگه ب تو مربوط نیست خوب میکنه بچم یجورایی لجبازی میکنه و ب اونا عادت میکنه دوستم نداره مادرشوهرم زیاد برم خونش عصرا هم با فامیلای شوهرم جمع میشن بیرون میشینن ماهم ک گاهی میریم دیگ پسرم خونه نمیاد منو میزنه گریه میکنه خودشو پرت میکنه بغل اونا مادرشوهرمم میگه از تو بدش میاد حالا من موندم این بچرو چیکارش کنم بیرون ببرمش یانبرم وقتی میره بیرون لج باز میشه خیلی شب و روزم میگه بریم از طرفی هم مادرشوهرم میگه تو بچه رو افسرده میکنی بیرون نمیبری

سعی کن ط خونه باهاش بازی کنی سرگرمی کنی چون خود آدم خسته میشه یه روز ک نبری دگه عادت میشه براش

تو خونه براش سرگرمی درس کن
ببین چی دوس داره باهاش حرف بزن بگو چی دوس داری بگو مثلا امروز به مامان کمک کنی باهم فلان کار و میکنیم تو خونه براش تاب درس کن شبا با شوهرت ببرش پارک
سعی کن نبری خونه مادرشوهرت هر چه نری اون قدر خوب میشه

به نظر من خیلی کم برو خونه خانواده همسرت
تربیت بچت به هم می‌ریزه لجباز میشه بهشون عادت میکنه
پسر من انقدر رفتم خونه مادر شوهر که دیگه خونه خودم نمیمونه لحبازه تربیتش خراب شده دیگه وقتی از چند نفر حرف و کار های مختلف ببینه بچه تربیتش خراب میشه

وقتی میگه دردر ببرش بیرون تو کوچه یکی دوتا ماشین بهش بده تو کوچتون بازی کنه جلو در خونتون خودتم هواسش بهش باشه نبرش خونه مادرشوهرت وقتی هر روز میبریش اونجا عادت میکنه به همونا یه مدت کم تر ببرش از سرش میوفته

عزیزم خب بگو بیرون نمیرم ولی تو خونه باهاش بازی میکنم ک خسته نشه،منم وقتای ک نمی‌ریم خونه مادر همسر همینو بهم میگن،میگه بچه گناه داره همش تو خونه بیاین اینجا میگم خونمونه دیگه ورا باید گناه داشته باشه اونجا هم کلی باهاش بازی میکنم،این چیزای ک بلده میاد براتون شیرین‌زبونی میکنه مگه کسی غیر از من یادش داده

بنظرم همسرت از سرکار امد ببرش پارک باهم برید با اونا تا میتونی ارتباطت کم کم

ببین من با مادر خودمم رفت و آمدم کم کردم چرا؟ چون خودش سرخود رفت برا پسرم مداد شمعی خرید بعد که کرد تپ دهنش و بهم ریخت و اینا دعواش کرد خب چرا بخری زن حسابی؟ سعی کن خودت و بچت باشی ببرش پارک خانه بازی و هرجا غیر خونه فامیل

مادرشوهر بیشعور😐
اگه توانشو داری ببر پارک عزیزم

بخدا منم تواین وضعم خیلی بده مخصوصا هم جاری هم مادرشوهر تازه بچه جاریم چهار ماه از دخترم کپچیکه یه جامیشیم همش جاریم با بچه من دعوا داره بخدا خیلی سخته حالا اصلا خونه جاری نمیرم ولی دخترم تا میبینتشون ذیگه بغل من نمیاد اصلا لج میشع منم می‌خوام ازاین به بعد روزی یه ساعت ببرم پارک تا خونه نادرشوهر بچم بدتر اذیت میکنه اونجا