۴ پاسخ

مادرشوهرا همه كرم دارن محل سگ بهش نده ميگه چرا گريه میکنه بگو بچس دیگ همش ک نباید مثه عروسک بی صدا باشه چهاربار جوابشو بدی لال میشه از خدا ممنونم ك باهاش به جا زندگي نميكنم چون حتما يكيمونو اون يكيو ميزد همينجوريش هفته اي دوسه بار همو ميبينيم براهم تو قيافه ايم😂

🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️ ببین مادر شوهر جون به جونش کنی همینه


من دوروز پیش برای ناهار دمی گوجه پختم
بعد ما ها کلا اینجوری هستیم که فکر میکنیم ناهار حتما باید پلو و خورش و گوشت یا مرغ و اینجور چیزا داشته باشه غذاهای حاضری و مثلا اینجوری دمی و اینا رو زیاد برا ناهار. نمپسندیم
منم روز قبلش به شوهرم گفتم دمی میخوری بپزم ؟حقیقتش چیزی هم نبود که همراه با مرغ خورشت بپزم آقا شوهرم هم گفت آره
من پختم موقع ناهار شوهرم رفت پایین اگه نوشابه دارن بیاره بالا دیدم مادر شوهرم یه کاسه برنج پر کرده با مرغ داده بیاره

یک دعوای بدیمون شد که بیا و ببین نمیتونم هم به شوهرم بفهمونم که مثلا این کار از روی محبت نیست از روی اینه که بگه آخی غذای خوب نمیپزی برای بچم میگه مامانم محبت کرده داده میگم بابا چرا یه روز دیگه نمی‌ده چرا روزی که من دمی پختم میده

با خودم میگم وقتی این کارا رو انجام بده ها دو روز دیگه مثلا اگه بخوام غذای حاضری بخوریم شوهرم میگه نه و اینا غذا نیست 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

دیده گریه میکنه خواسته ارومش کنه.
جواب اینکه چرا گریه میکنه : بچست دیگه یه بار میخنده یه بار گریه میکنه
جواب اینکه چرا اوردی حیاط: بهانه میگیره اومده حیاط بازی کنه.
صبحانش هم ببر همون حیاط وقتی سرگرمه کم کم بهش بده.

چرا بعضی مادرشوهرا فقط بلدن کرم بریزن اخه🫠

سوال های مرتبط

مامان نفس مامان نفس ۱ سالگی
خانوما یه سوالی داشتم میشه لطفا کمک کنید پسر من خیلی گریه میکنه از صبح که از خواب بیدار میشه گریه میکنه تا شب که بخواد بخابه برا چیزای الکی میزنه زیر گریه خودشو پرت می‌کنه زمین جیغ میزنه خودشو گاز میگیره مبل رو گاز میگیره یا منو یا هم خواهرشو موهاشو میکنه سر من داد میزنه هر کاریم بکنم بدتر میشه بخدا از صبح هم که بیدار میشه همش دستم به دهنشه که گرسنه نباشه بهونه گیری کنه صبح برا صبحونه تخم مرغ میدم تا وقت نهار که بشه شیر موز میدم بهش ظهرا غذاهایی متنوعی درست میکنم میدم ساعت ۲ اینا میخوابن دیگه تا ساعت ۴ و نیم و ۵ بعدش که بیدار میشن بهونه بیرونو میگیرن باباشون میبره پارک تاب بازی یک ساعت دوساعتی میگردونه میاره اورد که خونه بازم گریه میکنه خودشو پرت میکنه اینور اونور میبرمش حیاط ماشین سواری میکنن باهاش بازی کنم باهاش اما بازم گریه میکنه همش دنبال پدرش گریه میکنه که منو ببره اونم کار داره نمیتونه که همش پیش این باشه منم هر کاری میکنم سرشو گرم کنم دنبال پدرش گریه نکنه نشدنیه که نشدنیه دیگه کم میارم از بس باهاش حرف میزنم نازشو میکشم که گریه نکنه هر کاری بگید کردم بخدا سر کتاب هم باز کرذم اما بازم اروم نمیشه اصلا دیگه موندم چیکار کنم از دست گریه هاش از صبح تا شب ۱ ساعت اروم نیس که بگم ارومه منم مغزم استراحت میکنه نه همش گریه همش بهونه خسته شدم دیگه دیگه بعضاً عصبی میشم داد میزنم سرش میزنمش بعدش خودم ناراحت میشم خودم خودمو میزنم که دستم بشکنه چرا زدم 😭😭😭😭😔😔