۱۱ پاسخ

باتوعه گلم حق داری

کاملا حق باتوهه

حق با توعه عزیزم ان شاء الله زودتر از اونجا بلند بشین

حق با تویه
رو نده اصلااا ک بعدا نگهداری از بچه های بقیه میشه وظیفت

خب بچت و بفرست خونه مادر شوهرت اونجا بازس کنن یا تو حیاط

حق داری والا چی بگم

بچتو بفرس پیش مادر شوهرت عزیزم نگهش دارن چن ساعت استراحت کن

حق با توعه منم خونم بالای مادرشوهرمه هر مهمونی بیاد با بچه خودم میفرستم پایین میرن چون هم پسرم بدخواب میششه هم کشش ندارم به زور شوهر خودمو تحمل میکنم

منم جای تو بودم همین کارو میکردم .خوب کردی .بازی یه بار میشه برای اینکه از سرخودشون باز کنن میفرستنشون پیش تو .تو هم محل نده

معلومه که حق با توعه،منم خونم با مادرشوهر تو یه حیاطه،همین مشکلو دارم.بچه خاهرشوهرم یه سلیطه ای که نگو.میاد اینجا پسرمو میزنه،یا سر اسباب بازی با دعواشون میشه پسرم اونو میزنه.یکی دوبار اینجوری شد احساس کردم خاهرشوهرم ناراحت شده فک کرده من زدمش.هرچقد اخم میکنم بهش میگم برو انگار نه انگار،3 سالشه
بخدا ذله شدم بازم امروز داره میاد یه ماه بمونه.از الان عزا گرفتم

با توعه عزیزم ولی اگه وسایل و نشکونن و ب چیزی اسیب نزنن بزار بازی کنن

سوال های مرتبط

مامان 👶🏻آراد🫀 مامان 👶🏻آراد🫀 ۱ سالگی
بچه تون اسباب بازی زیاد داره؟

⚽️🧸گاهی اوقات ما والدین فکر می‌کنیم که اسباب بازی بیشتر یعنی بازی و تفریح بیشتر!

ولی واقعیت اینه که محدود کردن اسباب بازی ها تاثیر زیادی روی کیفیت بازی بچه داره.بهتره سراغ اسباب بازیهایی بریم که کاربرد بیشتری دارن،بدون باتری و سرو صدا هستند تا هم تخیل بچه رو تقویت کنند و هم باعث تعامل فکری و گفتگوی بیشتری بشن.

سعی کنیم محل بازی بچه رو با تعداد کمی اسباب بازی و یک نظم ساده نگه داریم.
📦اگه دیدیم اسباب بازی ها زیاد شدن میتونیم بخشی از اونها رو تو یه کمد یا توی جعبه نگه داریم و هر چند وقت یکبار اسباب بازی ها رو جابجا کنیم تا کودک دوباره با ذوق و هیجان باهاشون بازی کنه.
این چرخش اسباب بازی باعث میشه هر بار براش تازگی داشته باشه انگار که تازه خریده شدن.

‼️اما در نهایت خوبه بدونیم هیچ اسباب بازی با هیچ سطح از کیفیتی نمیتونی جای زمانی که ما با کوچولومون بازی می‌کنیم رو بگیره.
کوچکترین مشارکت شما،حتی حضور ساده شما در اتاق برای اون خیلی ارزشمند و مفیده.
پس این رو از کوچولوتون دریغ نکنین و حداقل روزی نیم ساعت باهاش بازی کنین.
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۲ سالگی
پسرم می‌ره کوچه. فوتبال بازی میکنن یعنی کوچه ما هفت هشت نفر پسر هستن سه نفرم از اون یکی کوچه میان بازی در واقع من دوست ندارم پسرم با اونایی که از کوچه دیگه میان بازی کنه اونا ده یازده سالشونه پسرم تازه رفته نه سالگی هر چقدرم میگم نرو با اونا بازی نکن میگه میرم باباشم میگه تو گیر نده گیرمیدی بچه بدتر می‌کنه خودشم چیزی نمیگه منم دیروز قهر کردم گفتم اگه این بچه بچه ی منه باید حرف منو گوش کنه اگه نه منم میرم خونه بابام شوهرم پسرم و دعوا کرد گفت دیگه نرو منم نمیزاشت برم خلاصه سرشون گرم شد رفتم خونه ابجیم بعدا با داداشم اینا برم خونه بابام مامانم هم خونه داداشم بود رفتم اونجا برعکس همه فهمیدن دعوام کردن گفتن ما خونه نمیزاریمت😂بچه تو ول کردی بلاخره بچه باید بازی کنه حالا شما جای من چیکار میکنید یعنی من حساسم روبچه ام با هاشون قهر بودم دیروز تولدمم بود شب زود خوابیدم دیدم در گوش هم پیچ پیچ میکنن نگو همسرم به پسرم میگه به خاله اینا زنگ بزن بیان کیک اینا خریده بودن که منو خر کنن