۲ پاسخ

چندسال پیش کربلا بودم تو یه خونه ای مهمان بودیم . میخواستیم بریم زیارت امام حسین صاحبخونه یدونه موز وسیب داد گفت بچه ات گرسنه میشه و حرم شلوغه ببر بده بخوره که سیر باشه اذیتت نکنه .(از طرفی روز قبلش صحبت شده بود که دخترش باردار نمیشه هرچی میرن دکتر فایده نداره)رفتیم حرم پسرم موز رو خورد ،سیبه موند. چون شلوغ بود رفتم زیر زمین حرم امام حسین که یک صریح هم اونجا داره.یه سری خانم ایرانی نشسته یودن روضه حضرت علی اصغر میخوندن . نشستم پیششون یهو یاد این سیب افتادم بعد روضه فوت کردم به سیب. بردم خونه دادم به دختر اون خانم گفتم بخور .روضه علی اصغر خونه شده. به خدا قسم سال بعدش که رفتیم تازه زایمان کرده بود.

روضه علی اصغر که تموم شده

سوال های مرتبط