۱۵ پاسخ

واااا
تو الان باید پسرتو بفرستی خونه اون که استراحت کنی😅
چند تا پسر داره مگه
چند سالشونه؟

تو بارداری بجای اینکه اونارو بفرسته پسرتو ببره با بچت بازی کنن والا

وا چ کاریه دفعه دیگه خواست بفرسته بگو نیسم اینا
روی فرشهات روفرشی یا زیرانداز اینا بنداز حداقل کثیف نشه
بااین حالت سخته واقعآ

برید با شوهرت برسونیدش بگید می‌خوایم بریم بیمارستان می‌خوایم بریم دکتر خرید برا تو راهی ی بهونه بیار بفرسته بره

💖🌧️ اخی عزیزم مگه نمیدونه بارداری!!!از اونور مگه نمیدونه بچش چقد بازیگوشه !! به همسرت بگو ببرتشون بگه ببخشد همسرم حالش خوب نیس بچه ها هم شلوغ کاری میکنن بچتونم باشون قاطی کنه که نگن زیاد بشون برنخوره

شمارشو بده زنگ بزنم بیاد ببرتشون....🤣🤣🤣🤣

اون جاریت چقدر بی درکه اونارو آورده گزاشته اونجا،مگه شرایط تورو نمیدونه....

مادرش عقل ندارن همین جورین چیزیم بگی میشی آدم بده بخدا دیگه حوصله خودمونم نداریم و برسه ب بچه مردم بعضیا خیلی بی درک شعورن

فقط میتونم بگم یا امام هشتم😂😂به این فکر کن به روزی میره

آه خیلی اعصاب آدم خورد میشه منم وقتی بچه آیی جیغ بزنه تا مغزم سوت می‌کشه

بگو شوهرت ببرتشون بزاره خونشون
بکه داشتیم میرفتیم مهمونی

درخواست بده

نذار بیاددد خوب بگو خونه نیستم😂

تو چرا هی اسم و پروف عوض میکنییی😩😂گمت میکنم

درخاست بده

سوال های مرتبط

مامان rasta💕 مامان rasta💕 هفته بیست‌وهفتم بارداری
مامان نورا ونویان مامان نورا ونویان هفته بیست‌وهشتم بارداری
یک دختر دوسالو نیمه دارم ب شدت شیطوننو لجبازه. خیلی اذیت میکنه اصلا اهل اینکه بازی کنه باهام سرگرمش کنم نیست فقط بهم میریزه خرابکاری میکنه با لجبازی خیلی شدیدددد. منم استراحت نسبی دارم بخاطر سرویکس. واقعا کلافه ام دیگ هیچ جوره نمیتونم سرگرمش کنم نمیشه. میرم خونه مامانمم اونم تنهایه یکم کمکم کنه یا مامانم میاد. ولی خیلی مامانم تو تربیتش اذیت میکنه نمیزاره چیزی بگم ب دخترم یا دخترم لج میکنه یچیزی ک بده میخاد من میگم نه مامانم سریع بر خلاف من بهش میده. ب اینکه من هفته یبار میبریمش شهربازی. روزایی ک باباش بتونه میبرتش یکم بیرون زیاد براش وقت میزاریم. مامانم یجوری برخورد میکنه انگار چقد ما بدیم. همش میگه بچس شما بزرگین. میگم درسته ولی تا یجایی. مثلا باید یسری چیزا از همین الان بدونه بده شاید الان درک نکنه ولی ب مرور ب گفته ما متوجه میشه. و دائم سر این موضوع ما دعوا داریم با مامانم. دیگ امشب واقعا کلافه شدم گفتم این نه دخترم داشت غر میزد داشتم باهاش حرف میزدم مامانم سریع اومد بش داد. منم عصبی شدم دست پام می‌لرزید آخه وقتی میریم اونجا واقعا دخترم دیگ ب حرف من اهمیتی نمیده و منو خیلی عصبیو کلافه میکنه چون کارای خطرناک بد میکنه. منم ب زور دخترمو گرفتم حاضر کردم خودمم همینطور رفتم تو ماشین نشستم مامانم چنبار زنگ زد انقد عصبی بودم جواب ندادم. خیلی کلافه ام موندم دیگ چکار کنم