۶ پاسخ

کلا این آقایون ید طولایی در بدعادت کردن بچه ها دارن.رستا هم همینه.تازه به گوشی هم عادت کرده خیلی حرصم درمیاد

پسر منکه خیلی وقته عادت کرده پشت فرمون بشینه با باباش اینقدم دوست داره ول نمیکنه

ولا عزیزم مژوانم همنجور شده بود یکی دپبار کمی دعواش کردم گفتم ننیشه بعد با اهنگ با صدای زیاد الانم تنهایی نمی رم وقتی میشینم صندلی شاگرد با کژوان شیشرو می کشم سرشو می بره بیرون خوشحال میشه اهنگم با صدای زیاد نیزارم گوش می کنه خودش حال میکنه منم راستی میترسم تنهایی سوار ماشینش کنم

من پسرم اینجوری بود فقط با تهدید اینکه اقاپلیسه دعوامون میکنه بیخیال شد
خیلی خطرناکه پشت فرمون نشستن بچه

وای پرنساهم این اخلاق مضخرف یاد گرفته میشینیم تو ماشین روانی میکنه

یادش نمیره خیالت راحت

سوال های مرتبط

مامان نخودچی و کشمش🍼 مامان نخودچی و کشمش🍼 ۱ سالگی
دارم روانییییییی میشم بخدا سرم داره میترکه کرونا گرفتم بدت و سردرد شدید دارم چشمام داره میترکه بیرون ی هفته بچه ها مریض بودن هردو تب داشتن اومدم خونه بابام ک مامانم کمکم کنه چون تا صب بالا سرشون بودیم واس تب امپول و سرم و .... خوب شدن ی روز رفتم خونم خودم ب شدت مریض شدم دوبار رفتم دکتر ۲ تا سرم و ۹ تا امپول زدم مامانم خیلی اذیتههه خودشم مشکلات خودشو داره بچه ها انقد بد اخلاق و عنق شدن ک حساب نداره همش جیغ داد گریه همش پیخوان برن تو حیاط داداشم از کنارشون رد میشه یا خواهرم مامانم انقد گریه میکنن نفسشون بنو میاد بغلشون میکنی باید حتما سرپا باشی وگرنه باز گریه و جیغ کبود میشن از گریه ینی اخلاقشون ب شدتتتت بد شده قندون میبیننجیغ میزنن واس قند قرصهای بابام رو میخان دفتر کتاب هرچی باشه میگن بده بهمون بهشون ندی یکیشون با پشت خودشو محکم پرت میده پشت سرش فک کنم دیگه صاف شده انقد زدش زمین روانی شدم این خرکاتشونو میبینم من یکم ک بهتر بشم میرم خونم ولی موندم اخلاق گ و ه اینارو چجوری درست کنم توروخدا راهنمایی چیزی دارید بگید خیلی تحت فشارم عصبیم اصلا بازی‌نمیکنن فقط جیغ و داد و گریه
مامان 👶araz مامان 👶araz ۱ سالگی
بازم شب شد و عذاب وجدان و هزار تا فکر و خیال...
پسرم یه مدته خیلییییی بد جیغ می‌کشه می‌دونم طبیعیه و تو این سن همشون این کار میکنن ولی من خر یه مدته خیلی عصبی شدم و نمیتونم خودمو کنترل کنم امشب خونه خواهر همسرم بودیم آراز انقد جیغ کشید که ما اصلا صدامون به هم نمی‌رسید یعنی انکار جیغ براش یه جور بازی شده نه که بگم گریه می‌کنه فقط جیغای بنفش منم یهو از کوره در رفتم و سرش داد زدم خدا منو بکشه با اون چشمای معصومش یجوری بغض کرد و به بقیه نگاه کرد اون لحظه خواستم بمیرم از دادی که سرش کشیدم بخدا نمیتونم خودمو کنترل کنم چیکار کنم چرا انقد زود از کوره در میرم آخه چه غلطی بکنم با این اعصاب لعنتیم هرکاری میکنم خودمو آروم کنم نفس عمیق میکشم هر کاری میکنم ولیییی تاثیری نداره روم الانم دارم از عذاب وجدان خفه میشم لعنت به من که انقد عصبی شدم
حاملگی خیلی سختی داشتم بعد اونم افسردگی بعد زایمان و یهو ام فتق پسرم پاره شد و عمل و هزار تا چیز دیگه از اونموقع به حدی اعصابم ضعیف شده که واقعا موندم از دست خودم چه کنم به نظرتون برم پیش مشاور تاثیری داره یا برم پیش روان پزشک؟؟؟؟