۱۳ پاسخ

هرروز ن ولی 90درصد روزا آره. آره عاشق حمومه با من میره با باباش میره روزی یک یا دوبار حتمااا میره

اره بیرون میبرم
تو حموم فقط از سر شستن بدش میاد

باورتون میشه بچه من اسلا نمیترسه ک هیچ باید دراتاق جوری ببندیم ک صدای اب نشنوه خرروز توحموم بیچارمون کرده من زنستون زیادنمیبردم بچه دوبار ترسید توحموم.ولی ازاون ب بعد الان ۴ ماهه ک باپسر بزدگم هروز توحمومن هروز خسته شدم هم بازی میکنند هم سرشونو میشورند
انقدرم میخنده.پسرم اونحارو ی تفریگاه میدونه هردفعه ک ببرم درطول روز بشورمش برای تعویض پوشک حمله میکنه ب اب ووان ونمیتونم‌نگهش دارم

چ جالب انیلم مثل بقیه ازسرشستن بدش مساد

نه اب تو صورتش فقط نباید بریزه

هرروز ک نه گاهی یه روز درمیون گاهی ۲ روز درهفته اگ بشه
حموم هم فقط دوست داره بازی کنه کاری ب کارش نداشته باشی
بخوای بشوریش ساختمونو میذاره رو سرش

نه من هرروز نمیتونم دخترمو بیرون ببرم.یه روز درمیون اینا میبرمش
ولی از حموم نمیترسه.فقط با آب ریختن روی سرش مشکل داره اون موقع گریه میکنه.آب میریزه رو صورتش میترسه

هررروز و شاید روزی دو سه بار...
عاشق اب بازیه. دم حموم وایمیسه گریه که میخواد بره اب بازی

هفته ای یکبار میبریم خانه بازی و گردش اینا.ولی هر روز میریم خونه مامانم.
دخترم عاشق حمومه . روزی ۱۰بارم بره نه نمیگه

پسرم عاشق آب بازیه واس همون از حموم خوشش میاد تشت رو پر آب میکنم آب بازی می‌کنه

هرروز نه ولی اکثرا اره میبرم
نه حمومو دوسداره فقط از سر شستن بدش میاد

سلام هر روز نه دو سه روزی یکبار
نه نمیترسه فقط نمیزاره اب بریزم رو سرش

بذارش تو وان .. اسباب بازی توپ بنداز داخلش باهاش بازی کن یواش یواش حمومش کن ...
تابشه هر روز میبرمش بیرون

سوال های مرتبط

مامان آبان مامان آبان ۱ سالگی
مامانا سلام
این پست رو برای کسایی میذارم که بچه شون از حموم می‌ترسه. پسر منم از حموم می‌ترسید و هربار از اول تا آخر گریه و جیغ و فریاد داشتیم. من دیدم اینطوری نمیشه و سعی کردم بفهمم از چی بدش میاد. اول فک کردم از تماس پاهاش با کف حموم چندشش میشه، براش دمپایی خریدم ولی بی فایده بود. بعد فک کردم از فشار زیاد آب می‌ترسه. وانش رو با فشار کم آب پر کردم ولی اینم نبود. خلاصه بعد از کلی تلاش فهمیدم مشکل بچه با دمای آبه. آبی که روش می‌ریختم و به نظر خودم اصلا داغ نبود از نظر این داغ محسوب میشد. آب رو ولرم کردم، جیغ و داد کمتر شد ولی هنوز حموم رو دوست نداشت.
چن تا کتاب حموم خریدم و یکی دوتا اسباب‌بازی کوچیک مخصوص حموم. یه سفینه کوکی که تو آب حرکت میکنه و یه اردک سوتی. یه بطری خالی میسلار هم که براش جالب بود بردم تو حموم. یه شعر حموم هم از یه کتاب دیگه پیدا کردم و حفظ کردم و موقع حموم کردن براش خوندم. الان اینطوری شده که هر روز حوله اش رو برمیداره، میره پشت در حموم و میگه اَموم :) وقتی هم میریم حموم باید به زور بیارمش بیرون