۱۶ پاسخ

عزیزم اقتضای سنشه فققط باهاش بازی کن و برقص و ببر وان باز و اسباب بازی جدید و دستگاه حباب ساز و استیکر کارتون مورد علاقه بخر توی حمام بازی بازی کنه
تا خلقش خوب بشه وکمی ام شربت امگا۳سانستول دکتر به من داد در حد دو روز در هفته بخوره یا ماهی یا میگو طبیعی یا تخم مرغ امگا۳ خوش اخلاق ترشون میکنه
۲تا۳سال کلن لجبازن چون میخان بگن قدرتشون از همه بیشتره فققط باید با ملایمت و وسایل جدید و ارزون گولشون بزنی و باهاشون مثل بچه ۲ساله بشی بازی کنی
برنامه شبکه پویا تلوزیونو بزار ببین چه بازی هایی یاد میده و اینکه صبح به زور بیدازش کن به بهونه ای هر کارتن مورد علاقش تا شبا زود تر بخابه تایمای بیداریشو بشمار که دستت باشه تا خابش چقدر باید بیدار باشه
من حتی خمیربازی و رنگ انگشتی و اسلایم رنگای مختلف که قایم کردم ماهی یکی میارم بیرون با سینی و زیرش پارچه میندازم و گاهی توی حمام روی قصری و لگنش میشینه و جلوش چهارپایه میزارم که روش بازی کنه و همونجا رنگا و نقاشی دیوارارو میشورم و کل بونشو و میارمش بیرون و اب گرم و ولرمو بیشتر دوست داره
و فققط تشوییق الکی و هیجانی
و اهنگ شاد میزارم و می قصیم
و گاهی عصرا میبرم پیاده روی پیاده یا با کالسکه که کااامل انرژیش خالی بشه

ببین عزیزم همه شو باید با بازی انجام بدی بخوای با زور کاری کنی نمیشه
مثلا اگه نمیذاره موهاشو کوتاه کنی بشین باهاش بازی کن الکی بگو ببین موهای عروسکتو کوتاه کردیم خوشگل شد یا بگو عروسکتو ببریم حموم
مثلا ی دختر من ۲۴ ساعته میگه بریم حموم اونم واسه اینکه اب بازی کنه منم وانشو که پر کرد فلکه آبو میبندم نتونه دوباره باز کنه یکم بازی میکنه این یکی که نمیخواد حموم بره میره پیشش بعد میگه آب نریزی سرم شامپو نریزی میگم نه همین که مشغول بازی میشه میشورمش

بچه ها همینن همه
با روش بازی و‌پرت کردن هواسش کاراشو‌انجام بده
مثلا برا حموم‌میگم بریم اب بازی وان رو پر میکنم خودش میره بازی بعد که هواسش پرته سرش رو میشورم

ددرمورد بچه اول من و سوهرم حرف میزنی ؟ 😭

ببین تنها نیستی همه مادرها این چالش ها رو دارن ، یعنی خوشم میاد وقتی از مشکلاتت میگی صدنفر پیدا میشن و میگن که از تو بدترن 😉

دقیقا بچه های منو گفتی
در برابر همه چی مقاومت دارن
پسرمم داره پنج سالش میشه تازه هفته پیش اولین باری بود که تو آرایشگاه آروم نشست سالی یه بار به زور و گریه و کولی بازی موهاشو کوتاه میکردیم
حموم به زور میان ناخن به زور کوتاه میکنیم بعدظهرا و شبا باید به زور و گریه بخوابن
واقعا سخته مال من جفتشون اینجورین کوچیکه انگار از بزرگه تقلید میکنه

دقیقا دختر منم بیشتر از این چیزایی ک گفتی این بدغذایی و بی اشتهایی هم ب هم اینا اضافه کن حموم ک اصلا نمیره با گریه و جیییغ

پسرمنم همین بعلاوه بدغذایی و رشد کمش دیوونع م کردن از بس گفتن چرا لاغر

منم دخترم دو ماه ب زور میبردیم حموم کل محل میفهمید ک این حمومه از بس گریه و جیغ داشت دیگه آخرش وان حمومشو بردیم توو حیاط خلوت پره آبش کردیم هر روز میرفت آب بازی کم کم درست شد انگار ترس از آبه ترسش ریخت الان حمومو میاد

اینا چالش های 2 سالگی تا 3 سالگی هست که همه بچه ها با توجه به شرایط و محیط زندگی دارند . پسر منم حمام به زور میاد میترسه از این که موهاش رو بشوریم . لجبازی هم که نگم براتون . پس شما تنها نیستی هممون دچار چالش های زیادی هستیم که به مرور رفع میشه

دختر منم اینطوریه انگار همه شون باهم دست به یکی کردن و هماهنگ پیش میرن 😂

دختر من حموم میگه فقط بزار من اب بازی کنم
منم یکم میزارم ب حال خودش باشه ، بعد میرم سراغش
آخه نمیشه ک‌موهاشون بلنده بدناشون دیگ داره چرب میشه
برای چنددقیقه گریع میکنه دیگ چاره ندارم ، دخترم بدقلق نیس بازیش میگیره همش

فک کنم چالش سنیشون هست چون دقیقا دختر منم🫠

حرف بقیه رو بیخیال

دختر منم از حموم بدش میاد.
دارو نمیخوره به زور هم بدم استفراغ میکنه و دائم هم مریضه . از ابتدای امسال پنج بار مریض شده یعنی ماهی یک بار!!!
غذا خوردنش کلی داستان داره.
دائم تو خونه با داداش بزرگترش درگیره.
و.....
همه ی این روزها میگذره. کم کم و ذره ذره مشکلاتشون رفع میشه

چرا بچه های ما این طوری میکنن

سوال های مرتبط

مامان نورا ✨دیانا مامان نورا ✨دیانا ۲ سالگی
سلام خانوما خوبین من دختر بزرگم 2سال و 4ماهش هست خیلی بد اخلاق شده اصلا به حرفم نمیشه گریه می‌کنه چیغ میزنه بدون هیچ دلیل وقتی میگم چی میخایی چه بدم بهت بدتر لج می‌کنه با ناز با محبت همراهش حرف میزنم نمیشه زیاد که عصبانی بشم میزنم داد میزنم بازهم نمیشه نه که با این کوچکه حسادت کنه میاد بغلش می‌کنه بوسش می‌کنه اون که گریه کنه میگه جان جان من بگیرم شیر بدم اصلا عین خیالش نیست نه که به اون توجه نمیکنم نه از کوچکه بیشتر توجه ام سمت اینه ولی اصلا منو آدم حساب نمیکند
فقط می‌ره سمت باباش آب بخاد غذا بخاد نان بخاد جیش داشته باشه پی پی داشته باشه همش می‌ره به باباش میگه به من اصلا اهمیت نمیده
البته باباش هم بی‌تقصیر نیست اون که لج کرد یا هرچی میگه خانم بیا بیبین دختر به حرف نمیشه از من برای دختر یه هیولا ساخته همین که میرم سمتش بگم چیشدع چی میخایی می‌ره سمت باباش به اون پناه می‌بره نمیگم نره سمت باباش ولی خوب منم مادرم ناراحت میشم که منو آدم حساب نمیکند نمیگه من مامان دارم
بدتر ازهمه این جیغ زدن وبهونه گرفتن و گریه های الکی عصاب بهم نزاشته لطفاً شما بگید چکار کنم بخدا خیلی دلم شکسته اینکه اصلا منو مادر حساب نمیکنه همه کارش باباباش هست حتا باباش بره دستشویی این دختر از گریه هلاک میشه که منم میرم 🥺🥺🥺