۴ پاسخ

الان یه سری از مامانا میان عذاب وجدانتوبیشتر میکنن و بهت حس مادرناکافی میدن
اما قبل همه چی باید بدونیم ک صبور بودن جز پروسه بچه داری ولی چون ادمیزادیم و انسان ممکن خطاست رفتار ناشایست هم ممکنه سر بزنه
الا ای حال کل بچه ها اینجورین
همه شووون اصلا بچه کامل سازگار نداریم یا مامانا نمیبینن یا حرکات کوچولوها شو نوکوچیک میشمارن یا نمیگن
بدون همه بچه ها یه سری پروسه رو باید طی کنن
دندون گرفتن
چنگ زدن
پرتاب کردن
زدن
نیشگون گرفتن
جیغ زدن
هربچه ای ی مدلیه
پس نفس عمیق بکش
بغلش کن
ازش معذرت بخواه و صبوری کن
تمام

پسر منم انقد منو میزنه بچه های دیگه رو میزنه ک کلافم کرده اما سعی کن هیچوقت کتکش نزنی چون عادت میکنه دیگه نمیتونی از سرش دربیاری

شاید از کمخونیخ چون دختر منم کم خونه خیلی پرخاشگر شده همه چیو پرت میکنع و بشدت مارو میزنه جیغ و گریه فراوون

گلم شربت ویا داروی اشتهای خاصی بهش نمیدی

سوال های مرتبط

مامان ملوس مامان ملوس ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید
شما تا چه حدی خواسته های بچتونو فراهم میکنید؟؟؟
هرچیزی که توانشو داشته باشید براش تهیه میکنید یا گاهی عمدا میگید نه ....
مثلا دیروز با پدرشوهرم بازار بودیم دخترم گفت بریم پارک کلی زار زد هرکاری کردم آروم نشد پدرشوهرم بردش پارک البته خیلی وقت بود هم نرفته بودیم پارک ...اما اگه با باباش می‌بودیم اون لحظه مطمئنن نمی‌نمیبردیمش پارک چون دیروقت بود و شرایطش نبود ....
یا مثلا سر لباس پوشیدن مدام لباس عوض میکنه هر لباسی بخاد میپوشه منم آدم حساب نمیکنه حریفش نمیشم
اما دیروز که خاست لباس دخترعمشو بپوشه محکم گفتم ن و اگر لباس کس دیگه ای رو بپوشی همین الان میزاریم میریم خونمون ...خلاصه دخترم سریع لباسو پس داد اما یکم بعدش زد زیر گریه و گلایه کرد ..اما لباسو ندادم بهش ...
من و شوهرم اکثر خاسته هاشو فراهم میکنیم اما یجا هایی که خیلی سخته رو نه میگیم
میترسم عادت کنه هرچیزیو بخاد و نتونیم انجام بدیم
خصوصا که خاهرش.هرم 9 سالشه همینطوریه با گریه همه خاسته هاشو به کرسی مینشونه
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
سلام خانوما راهکاربدبد با مادرشوهرم چکارکنم بخدا من اصلا بالانمیرم تادعوت کنه حتی شده یکماه ک خونشون نرفتم ولی همدیگر روپله جلودراینامیبینیم..مشکل من اینکه مامانش همیشه میادپایین حالاهرچی میریمومیایم خونه میاد روپلها بکنار..کلن همش عادت کرده بیادپایین روزی دوباراینا من الان دوسال اومدم اینجا..اوایل هروقت میومدجواب میدادم بازمیکردم دیگه بعدازاون دعوایی ک پدرشوهرم باهام کردداخل تاپیکام هست منم دیگ مثلایبار درمیون دربازمیکنم جواب میدم درم قفل میکنم..حالاامروز پسرم صدامیدا مادرشوهرم اومدپایین انقد در زد صدا زدمنم جواب ندادم دیگه چکارش کنم بخدا به خنده به تیکه مستقیم غیرمستقیم گفتم نیا حتی چندبارهمسرمم گفته مثلا مامان کمتر برو پایین ولی عین خیالش نیس بازکارخودشوانجام میده..خیلی باهمدیگه راحتن ی خواهرشوهروبرداررشوهر مجرددارم همه حرفی میزنن حرفای مثبت۱۸مثلاببخشید شورتاشون توخونه سوتین همونجورحرفای+۱۸زیادمیزنن من سراین چیزاخوشم نمیاد پسرم زیاد بره بالا سرهمینم محدودیت گذاشتم مثلاهفته دوبارمیتونه پسرم بره بالا