۳۳ پاسخ

ایجانم عشقتون ابدی چشم حسوداتون کور چقدر زیبا و خوش سلیقه ♥️

ما شاءَاللَّهُ لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّهِ ❤️

🥹🫀🫂

تصویر

یعنی یدور چک کردم ببینم چند سالته
چقدر قشنگ و درست گفتی🤌🤌

‌چه کیفی کردم و بغضم گرفت 🥹❤️مبارک باشه عزیزم من که احساس میکنم عشقی بینمون نیس

چه مامان با سلیقه و محترمی
عشقتون پایدار باشه عزیزم مبارکتون باشه❤️
۱۰۰ سالگی عشقتونو جشن بگیرید

افرین عزیزم مبارک باشه
شما انقدر زحمت کشیدی شوهرتون چیکار کردند؟

ای جان' عشقتون ابدی افرین بهت ک تونستی جشن بگیری حتی شده دونفره

من تاپیکتو الان دیدم ولی اینقدر عالی شده که گفتم کامنت بذارم🥹🥹🥹
عشقتون پایدار

عزیزم بمونید برای هم سالیان سال این عشق زیبارو جشن بگیرید کنار کمیل جان❤️
همه چی چقد قشنگ شده ماشالله😍

به به با سلیقه جاانمم عشقتون پایدار بمونین برای هم✨️🥰❤️🌸

ای جونمممم بمونید برا هم الهی با عشق😍🤩کیکتم عالی شده دختر قشنگم🥹🌱🫶

چه عااالی و عاشقانه😍 عشقتون ابدی❤️

ماشالله مبارک باشه عزیزم

عشقتون پایدار با سلیقه جان
مطمئنم کمیل بت داشتن همچین مادری افتخار میکنه😍❤️

بسیار عالی و با سلیقه

به به چه مامان با سلیقه ای🥹😍

ای جانم عشقتون پایدار باشه عزیزم 😘

مبارک ریحون جووونی❤

مبارکه عزیزم🥲🩷

عشقتون ابدی عزیزم❤️
فردا هم سالگرد ازدواج من و همسری هستش🥹😍🥰

عشقتون ابدی😍

چقدر خوب عالی واقعا نیازه عشقتون پایدار

عشقتون پایدار جانم🌸🍃

من اسفند ۴سالگرد ازدواجمون بود فراموش کردم آنقدر حالم خراب بود شبش شوهرم اومد خونه گفت امشب سالگرد ازدواجمون 🥲

بمونید‌برای‌هم‌انشاءلله🥹💛

مبارکتون باشه خوشگلم

به به مبارکه

افرین به تو‌

مبارکتون باشه عزیزم

مباارک باشه انشالله همیشه برای هم بمونین

خیلی هم عالی عزیزم مبارک تون باشه بمونید برای هم

مبارکت باشه عزیزم انشالله همیشه عشق برات پایدار باشه

سوال های مرتبط

مامان تینا👨‍👩‍👧 مامان تینا👨‍👩‍👧 ۱۰ ماهگی
سلام
بعد مدت ها بازم میخوام از یه تجربه شخصیم اینجا بنویسم
مدتیه وقتی خودم رو تو آینه نگاه میکنم دیگه خودم رو نمیبینم ،اون ستاره ای که انقدربه خودش میرسید تاجلوی آینه بدرخشه،الان انگار نورش رو ازدست داده .مدت هاست عشقی دریافت نمیکنم وحتی دیگه بلدنیستم به دنیای اطرافم عشق بدم
روزوشب به بیماری فرزندم فکر میکنم وانگار در ذهنم جایی برای فکر کردن به خودم ندارم
دیروز رفتم جلوی آینه موهای آشفته رو آرام شانه زدم،انگارکودکم ومادرم شانه به موهام میزنه ووجودم آرام گرفت،کمی مدادتو چشمای بی حالی که هرشب باگریه میخوابه زدم،یه ماتیک زدم،وبه خودم فکرکردم که چقدرقوی هستم،به ستاره ای که تنهای تنها لاشه ی خودش رو به شانه هاگرفت وحمل کرداما نذاشت کسی بفهمه چه رنجی کشیده،به کسی که شایدبه ظاهردیگه دوست داشتنی نباشه،امابدون هیچکس،این سفرطولانی روطی کرده.
وفهمیدم من برای سرپاشدن بایداول به خودم عشق بدم،من هیچوقت کسی رونداشتم که کمکم کنه پس این منی که همیشه همراهمه ارزشمنده و باید ازش ممنون باشم،نه اینکه رهاش کنم وازبین ببرمش
من خودمو دوست دارم ،حتی اگه کسی روندارم بهم عشق ومحبت بده
من خودم رو دوست دارم،حتی وقتی شرایط زندگی ام سخته،حتی وقتی عزیزقلبم بیماره
من برای خوب شدن حال فرزندمم نیاز دارم به خودم عشق بدم،زندگی اونقدری به آدم فرصت نمیده که بخوای غرق دردهات بشی وهیچی اززندگیت نفهمی،پس خودت بلند شو حتی اگه کسی هم نیست،خودت باقدرت بلندشو،تو اول از همه باید عاشق خودت باشی،تو ارزشمندی حتی با وجود همه مشکلات ....❤️
مامان محمّدمتین مامان محمّدمتین ۱۲ ماهگی
یک سال گذشت…

انگار همین دیروز بود که برای اولین بار صدای گریه‌ی متین رو شنیدم. اون لحظه پر از ترس، هیجان و عشق بود. باورم نمی‌شد از این به بعد یک “مامان”م و زندگی‌م با حضورش رنگ دیگه‌ای گرفته.

این یک سال، پر از تجربه‌های تازه بود. شب‌های بی‌خوابی، نگرانی‌ها، گریه‌ها، اما در کنارش لبخندهای کوچیک، نگاه‌های شیرین و بوی خوشی که همه خستگی‌ها رو می‌برد.

کم‌کم یاد گرفتم چطور نیازهاش رو بفهمم، چطور با گریه‌هاش آرام بشم، و چطور غذاهاش رو با عشق آماده کنم. حساسیت‌هاش، محدودیت‌های غذایی، و اینکه باید حواسم به هر چیزی باشه، سخت بود، اما باعث شد بیشتر دقت کنم و خلاق‌تر بشم.

دیدن اولین لبخندش، اولین دندونش، اولین چهار‌دست‌و‌پا رفتنش، اولین کلمه‌هاش… همه‌ش برای من معجزه بود. هر روزش یه اتفاق تازه داشت که قلبم رو پر از شادی می‌کرد.

امسال فقط بزرگ شدن متین نبود؛ خودم هم بزرگ شدم. یاد گرفتم صبورتر باشم، قوی‌تر، و در عین خستگی ادامه بدم. مامان بودن سخت‌ترین و شیرین‌ترین نقش زندگی منه.

و حالا که متین یک‌ساله شده، وقتی به عقب نگاه می‌کنم، می‌بینم هر سختی‌اش می‌ارزید. یک سال پر از عشق و یادگیری و رشد… هم برای پسرم، هم برای خودم
مامان ليليَن فرفري🩵 مامان ليليَن فرفري🩵 ۱۲ ماهگی
دوستای قدیمیم یادشونه که من پارسال دقیقا امشب کجاها رفتم و چیکارا کردم که بتونم لیلیان رو ۶/۶ اونم نه به خاطر تاریخ رند و فقط به خاطر اینکه تولدش با خواهرش یکی بشه بدنیا بیارمش😅😍❤️
لیلیان من بعد ۵ سال انتظار و کاملا بدون برنامه ریزی اومد و توی سونوگرافی اولی که زدن ۱۷ شهریور گفتم با آیلین تو یه روز میشه چون اونموقع هم سزارین اختیاری بودم و اگه طبیعی میشدم تاریخم ۱۷ شهریور بود🥰
من تا همون شب قبلش فکر میکردم دخترم قراره نیکان بدنیا بیاد اما چون جای خالی نداشت و دکترمم اونجا نبود عرفان سعادت آباد بدنیا اومد❤️
خلاصه که خانم خانما با کلی تعویض دکتر و توسط بهترین و مهربونترین دکتر و توی یه بیمارستان با رسیدگی عالی بدنیا اومد و بهترین خاطره رو برامون به جای گذاشت😍
واقعا ممنونم از دکتر مریم موسوی عزیزم که تا فهمید میخوام تولد دخترام تو یه روز باشه برام جا خالی کرد و صبح زود هم اومد پیشمون و لیلیان رو بدنیا آورد و کلی هم عکس و فیلم رایگان برای آیلین گرفت🥹🙏🏻❤️
مامان هامین مامان هامین ۱۳ ماهگی
یه فنجون نسکافه‌ی داغ کنار یه کلوچه‌ی ساده، یه لحظه‌ی کوتاه برای خودم، وسطِ تمامِ هیاهوی یه هفته شلوغ با یه کوچولوی پرانرژی. مامان بودن یه شغل تمام‌وقته ولی کسی نه وقت استراحت می‌ده، نه مرخصی. تو هم مثل من، شاید شب‌ها با چشم‌های نیمه‌باز از خواب بپری صداش بیاد، بغلم بخواد، دندون دربیاره یا فقط دلش بخواد مطمئن شه هنوز کنارشی. صبور بودن آسون نیست، مخصوصاً وقتی خودت خسته‌ای، گرسنه‌ای، یا حتی دلت گرفته. اما می‌دونی؟ همین که هر روز با عشق بغلش می‌کنی، با لبخند بیدارش می‌کنی یعنی داری دنیای یه آدمو قشنگ می‌سازی یعنی قهرمانی، حتی اگه کسی برات مدال نزنه. اگه امروز یه نفس عمیق کشیدی، یه فنجون نسکافه برای خودت ریختی و چند دقیقه با خودت خلوت کردی بدون که اینم یه جور قدرت و مراقبته؛ از خودت، تا بتونی بیشتر برای اون کوچولوی نازت باشی.

🌻🌸 برای همه‌ی مامانایی که وسط بی‌خوابی‌ها، هنوز عشق می‌کارن،شما قوی‌ترین آدمای دنیایین، حتی اگه گاهی بغض کنین.
صبوری‌تون قشنگه، حتی اگه کسی نبینه‌ش. یک دنیا عشق و مهربونی تقدیم همتون🥰🌹❤️🙏🏻