سلام
بعد مدت ها بازم میخوام از یه تجربه شخصیم اینجا بنویسم
مدتیه وقتی خودم رو تو آینه نگاه میکنم دیگه خودم رو نمیبینم ،اون ستاره ای که انقدربه خودش میرسید تاجلوی آینه بدرخشه،الان انگار نورش رو ازدست داده .مدت هاست عشقی دریافت نمیکنم وحتی دیگه بلدنیستم به دنیای اطرافم عشق بدم
روزوشب به بیماری فرزندم فکر میکنم وانگار در ذهنم جایی برای فکر کردن به خودم ندارم
دیروز رفتم جلوی آینه موهای آشفته رو آرام شانه زدم،انگارکودکم ومادرم شانه به موهام میزنه ووجودم آرام گرفت،کمی مدادتو چشمای بی حالی که هرشب باگریه میخوابه زدم،یه ماتیک زدم،وبه خودم فکرکردم که چقدرقوی هستم،به ستاره ای که تنهای تنها لاشه ی خودش رو به شانه هاگرفت وحمل کرداما نذاشت کسی بفهمه چه رنجی کشیده،به کسی که شایدبه ظاهردیگه دوست داشتنی نباشه،امابدون هیچکس،این سفرطولانی روطی کرده.
وفهمیدم من برای سرپاشدن بایداول به خودم عشق بدم،من هیچوقت کسی رونداشتم که کمکم کنه پس این منی که همیشه همراهمه ارزشمنده و باید ازش ممنون باشم،نه اینکه رهاش کنم وازبین ببرمش
من خودمو دوست دارم ،حتی اگه کسی روندارم بهم عشق ومحبت بده
من خودم رو دوست دارم،حتی وقتی شرایط زندگی ام سخته،حتی وقتی عزیزقلبم بیماره
من برای خوب شدن حال فرزندمم نیاز دارم به خودم عشق بدم،زندگی اونقدری به آدم فرصت نمیده که بخوای غرق دردهات بشی وهیچی اززندگیت نفهمی،پس خودت بلند شو حتی اگه کسی هم نیست،خودت باقدرت بلندشو،تو اول از همه باید عاشق خودت باشی،تو ارزشمندی حتی با وجود همه مشکلات ....❤️

۸ پاسخ

سلام عزیزم
لطف میکنید درخواستمو قبول کنید سوال دارم ازتون

دقیقا با غصه خوردن و ندیدن خودمون چیزی عوض نمیشه چشم کوچولو هامون به ماست ما شاد و تندرست نباشیم اونا هم شاد و تندرست نمیشن
منم خیلی از خودم دور شده بودم نتیجه اش هم شده اضافه وزن و چاقی و ....
چند وقتیه دارم که با خودم دوست میشم و خودمم هم احترام میزارم کارایی ک خوشحالم می‌کنن رو دارم دوباره انجام میدم

عزیزم تاپیکای قبلیتو خوندم . چه خانوم صبور و خانوم و مودبی هستی . خدا نور چشمتو بهت ببخشه و سلامت باشه ایشالا

عزیزم خدا شفا بده ...مشکل دخترت چیه؟؟

🥹🥹🥹

سلام گلم من نمی‌دونم دختر گلت چه مشکلی داره اما از خدا میخام که حالش بهتر باشه و به شما هم سلامتی بده تا از دختر عسلت مواظبت کنی

قوی باش عزیزم خدا بررگه مشکل بچه‌تون چیه؟

خدا کمکت کنه مادر تینا ..باید در برابر مشکلات مادر قوی باشی تا بتونی ب فرزندت عشق بورزی انشالله خدا کمک بچه ات کنه زود خوب شه
بیماریش چیه مگه عزیزم😔😔

سوال های مرتبط

مامان آوا جون ❤️ مامان آوا جون ❤️ ۱۴ ماهگی
مامانا تو رو خدا کمکم کنید
خیلی تو شرایط بدی هستم
نمی‌دونم از کدوم مشکلاتم بگم
مامان و بابام تصادف کردن مامانم لگنش در اومده ترک برداشته بنده خدا رو تخت هست فعلا ...
دخترم لب به هیچ غذایی نمیزنه پانزده روز پیش مامانم بودم تا اذان صبح کار. میکردم که همه چی رو براه باشه ولی تو این مدت به شدت دخترم بد غذا شده قبل که بد غذا بود الان افتضاح شده شیر هم لب نمیزنه
فکر کنم بین ۸تا ۸٫۵کیلو مونده دوازده تیر یکسال تمام میشه
از این ور هم شوهرم همش بهم ایراد میگیره همش دعوا بحث
خودم به شدت مریض شدم از لحاظ روحی حتی حوصله خوردن قرص های ارامبخشم رو هم ندارم
خونه زندگیم داغونه تو این دوازده روز شوهرم حتی یه قاشق رو جا به جا و مرتب نکرده
خودم وسواس گرفتم
دخترم اصلا یه لحظه از من جدا نمیشه
با تمام وجودم خسته ام
هر روز به خودم فحش میدم خودمو کتک میزنم گریه میکنم 😭😭😭😭😭
اینم از شرایط کشور ....
فردا پس فردا هم باید برم سر کار ...
من خیلی آدم ضعیفی شدم خیلی زیاد کم آوردم کم .‌‌‌‌‌....
کمکم کنید خدا می‌دونه همین ها رو هم با اشک دارم براتون می‌نویسم
مامان هديه خدا(ستیا😍) مامان هديه خدا(ستیا😍) ۹ ماهگی
گذاشتمش روی مبل کنار خودم بشینه عروسک جوجشو که دوسش داره گذاشتم روی دسته مبل تلاش کرد بگیرش و در نهایت تونست بلند شه🥹😍خدایا شکرت 😍😍😍

این دختر تا میبینه من از چیزی نگرانم انگار متوجه میشه و تلاش میکنه منو از نگرانی در بیاره حتی وقتی تو شکمم بود یه وقتی که تکون نمیخورد و نگران میشدم صداش میکردم میگفتم ستیا عشق مامان حالت خوبه مامان نگران سلامتیته بعد چند دقیقه میدیدم یه کشو قوسی به خودش داده 🥹 حتی وقتی میخواسم سرکلاژ شم خیلییی نگران بودم از صبح که بیدار شدیم بریم بیمارستان انگار متوجه نگرانیم شده بود و یه سره تو دلم وول میخورد ،حتی واسه سونو انتی چون بارداری قبلیم قلب بچم وایستاده بود قبل از انتی برای ستیا هم حالم بد بود میترسیدم قلبش نزنه یه روز مونده به انتی شکمم لرزید وقتی به دکترم گفتم گفت متوجه حالت شده اینجوری خودنمایی کرده ☺️قربووونت برم من دختر قشنگم که حال منو میفهمی خدا تو رو برای من و من رو برای تو حفظ کنه عزیزترینم
مامان حلما مامان حلما ۱۵ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان دردونه مامان دردونه ۱۴ ماهگی
من مامان کاملی نیستم.
بعضیا تصورشون اینه من مامان کاملی ام و۱۰۰درصد همه چی رو رعایت میکنم. ولی نه، من مامان کاملی نیستم. منم کم کاری های خودمو دارم و شب موقع خواب مثه هر مامان دیگه ای کل روزم رو مرور میکنم و از خودم میپرسم نکنه امروز برای بچم کم گذاشتم؟ و همیشه جوابش اینه آره کم گذاشتی ولی میدونم نهایت تلاشت رو با همه خستگیت کردی و این کم گذاشتن نهایت توانت بود ولی بازم فردا تلاش میکنی بهتر باشی.
منم قطره آهن و ویتامین بچم رو یادم میره
منم گاهی ساعت خواب بچم بهم میخوره و بدون شام خوابش میبره.
منم گاهی گوشی دستش دادم، گاهی تلوزیون روشن کردم.
منم مثه اوایل خودمو ملزم نمیکنم حتما blw غذا بدم مخصوصا بعد بیمارستانش که خودش دیگه غذا نمیخورد و من برای جبران کاهش وزنش خودم بهش غذا دادم، حتی موقع بازی و هر موقعیت دیگه ای که قبلا خیلی مخالفش بودم.
منم با اینکه درمورد خواب مستقل خوندم و نوشتم ولی اغلب بچم زیرسینه میخوابه.
نه من مامان کاملی نیستم. ولی...
هیچ وقت دست نمیکشم از مطالعه و آگاه شدن و دوست داشتنش. یادم نمیره من بودم که تصمیم گرفتم اون باشه، پس هرچقدر خسته و بی حوصله باشم وهرچقدر نق بزنه و توجه بخواد، کنارشم. صبوری میکنم باهاش. من مامان کاملی نیستم ولی همینه که ماجرا رو قشنگ کرده چون من با همه کمبودهام و کم کاری هام از دوست داشتنش و بودن باهاش خسته نمیشم. مثه هر مامان دیگه ای موقع خستگی تو دلم خدا خدا میکنم که بخوابه و وقتی خوابید دلم میخواد زودتر بیدار بشه چون از دلتنگیش دیوونه میشم.
نه، من مامان کاملی نیستم و تا وقتی این عشق رو دارم نمیخوام کامل باشم. فقط میخوام مامانش باشم. مامان گل پسرم
مامان جوجه مامان جوجه ۱۰ ماهگی
مامانا لطفاً راهنمایی کنید دارم روانی میشم
خواهرانه راهنمایی کنید ❤️
بچم از شش ماهگی که شروع کردم به غذا همش عق میزد نه بافت دار میخوره نه میکس مزه دار هم میکنم دوست ندارع تقریبا چهار. ماهه درگیرم هر روز دکتر میبرم بی فایدس از چندتا دکتر هم پرسیدم ولی نظری ندارن
سر گرمش میکنم باز نمیخوره کم کم میدم باز بی فایدس
هر راهی بگین رفتم حتی بردم دکتر که دهنش رو ماساژ دادن باز بی فایدس
البته رفلاکس داره ولی خیلی کم ،ولی میبینم کسایی هم که رفلاکس داره غذا می‌خورن ولی کم می‌خورن ،بچه من همون کم رو هم نمیخوره

ولی یه چیز دیگه که هست اینه که من از همون اول تا الان بچم رو بیرون نبردم که جایی رو ببینه وسواس دارم روش از خانوادم هم دورم نه جایی میرم نه کسی میاد کلا خونه هست برا اینکه مریض هم نشه بیرون و جای شلوغ نمی‌برم حتی پارک وقتی هم کار دارم میریم بیرون همش تو ماشینه

ممکنه بخاطر این باشه که بیرون نمیره و کسی رو نبینه
ممکنه اگه بیرون ببرمش پارک و اینا...رو روحیه اش تاثیر بزارع و غذاش رو بخوره ؟؟
💔🤦🏻‍♀️😞
مامان نلینم 🌈💖 مامان نلینم 🌈💖 ۱۰ ماهگی
روش سنتی و تغذیه مستقل هرکدوم عیب هایی داره به نظر من بهترین روش غذا دادن به بچه روش ترکیبیه منکه با این روش جلو میرم و خیلی راضیم
تو روش سنتی بچه خیلی دیر یاد میگیره که خودش غذا بخوره خواهر شوهرم به بچش با این روش غذا داد و حالا که سه سالشه همچنان خودش داره بهش غذا میده اونم چجوری باید گوشی بده دست بچه بره کلیپ ببینه وقتی حواسش نیست غذا بذاره تو دهنش اگه حواسش باشه به هیچ عنوان نمیخوره
روش blw هم مشکلش اینه که غذاهای آبکی به بچه نمیتونی بدی چقدر باید طول بکشه تا بچه استفاده درست از قاشق رو یاد بگیره و اینکه اون مقداری که خودش میخوره خیلی کمه و سیرش نمیکنه من هروقت برای دخترم پنکیک یا کوکو و کلا این چیزای انگشتی درست میکنم خودش که خورد تموم شد باز من چند لقمه بهش میدم و میخوره مشکل دیگش هم اینه بچه زیربار نمیره که مادرش بهش غذا بده فکر کن رفتی جایی که شرایطش نیست خودش غذا بخوره یا مثلاً مهمونی خونه کسی هستی نمیتونی که به طرف بگی ببخشید الان بچم کل لباساش و خونتونو کثیف می‌کنه که
من چیزایی که سفته و می‌تونه بگیره تو دستش و بخوره رو میذارم خودش بخوره البته غیر از اون بازم خودم بهش میدم و چیزای آبکی کلا جلو دستش نمی‌ذارم و با قاشق خودم میدم
اینم صبحانه امروزش پودینگ موزی خیلی خوشمزه بود خودمم خوردم ازش😍😘❤️🧿🧿🧿