۳۰ پاسخ

فک کردم فقط من و شوهرم جروبحث داریم. هرچیزی بشه میگه چی بهش دادی. داشت خفه میشد. ولی پیش خودش باشه هر بلایی سرش میاد میگه اتفاق دیگه تقصیر خودشه نه من 😒

شوهر من اوایل خیلی میگفت بعد چقدر مینشستم حرص میخوردم الان بگه میگم ناراحتی بیا خودت نگه دار

نه من شوهرم بیخود میکنه دخالت کنه ‌..

شوهر منم همش گیر میده شیر زیاد دادی لباس نازک تنش کردی و فلان فلان میگمت زاییدی ت بیا شیرش بده و ازش نگهداری کن

درخواست میدی پرم گلم

ماهم روزی صدبار سر بچه دعوا میکنیم انگار ک اون بهترازمن بلده خستم کرده دیگه بعضی وقتا گریه میکنم از دستش

ما هم همینیم

دقیقا ما هم اینجوریم💔💔😑😑😑

دقیقن شوهر من
اگ بخوره زمین میگه خدا می‌دونه از صپ تاحالا چن بار سرش خورده زمین و تو فقد نگا کردی😐

شوهرمنم اینطوریه خانوادشم بدتر ..قشنگ دارن حالمو بهم میزنن حالا خانوادش اعتقاددارن بچه داریم خوبه ولی خب میگن واسه ماست.اون روز بحثمون شد سربچه قهرکردیم من شیربه شیردارم دیگه رددادم

تماااام دعواها بعد بچه دار شدنه انگاری ما شب تا صب میگیریم میخوابیم بچه خودش همینجوری بزرگ‌میشه

آخخخخخ دقیقا دست گذاشتی رو دلم‌حتی شده سر بچه کتکم خوردم

دقیقا شوهر منو گفتی اعصاب نذاشته برام

واسه ما برعکسه

همه مرداهمینن شوهرم منودیوونه کرده دیوونه که میگم یه چیزمیگم یه چیز میشنوی،بچه غذاخورده ساعت چندخوابیده ساعت چندبیدارشده قطره هاشوخورده چندبارپی پی کرده ای بابا اشتهانداره لاغرشدبچه،آخرشب بچه توتاب خوابیده میخوادبره دستشویی میگه هواست بهش باشه😐😑چراسرفه میکنه واااای من دیگه رد دادم اگه خدایی نکرده اتفاقی بیفته بچه دستش بسوزه یا بخوره زمین که من بیچارم😢

دقیقا حال من و شوهرم

عزیزم به این رفتار نمیگن حساس بودن
اگه حساسه خودش مراقبش باشه خودش غذا بده
بعد سرفه و عطسه داد و بیداد نداره. میتونه قشنگتر هم بگه اگه خیلی ناراحته

سر غذا نه ولی سر مریض شدن و سرما خوردگی و روشن کردن کولر همینیم .همیشه باید از گرما من بمیرم

داشتیمم قبلا.
یباری بعش گفتم بمون خونه نگهش دار ببینم چی بلدی

زینب جان همسرت بخاطر محمدمهدی خیلی ناراحته و خودش و شما رو مقصر این شرایط میدونه یجورایی عذاب وجدان داره این چیزیه که من برداشت کردم شایدم اشتباه میکنم

حالا تو که بچه اولته خوبه
شوهر من آوا بچه سوممونه یجوری برخورد میکنه انگار تازه بچه دار شدیم
یه حساسیتایی نشون میده اگه یکی ندونه میگه این بچه بعد از سالها که اینا اجاقشون کور بوده گیرشون اومده😬

کلا دعواهامون سر بچه هاست

دقیقا دعوای هر ثانیه منو و شوهرم

نه خداروشکر فقط گاهی ک بحثمون بشه جای من و اون دقیقا برعکس جای تو و شوهرته😂من حساسم شوهرم بیخیال

نه من شوهرم هیچوقت همچین حرفایی نمیزنه
مرد باید شعورش برسه ینی چی این حرفا

مرد هااا عن شووو در میارررن شوهر من چیزیی میگههه من جرش میدممم

همسر منم همینطوریه
همسر من به راه نرفتن پسرم میگ تو باعث شدی ک مهیار دیر راه میره والا مامانی مثل تو ندیدم من میگم بابا من به بچه به زور بگم راه برو 🤕🤒

بهتره بگی انگار مستقیم از اونجاش اومده بیرون توشکم تونبوده بچه تو نیس انگار ک تو دوسش نداری ☹️

معمولا بچه اول اره همیطوره حالا ب ای شدت ن واقعا تا این حدش زیاد رویه ولی شوهر من رو بچه اولم حساسیت بیشتری داشت رو دومی زیاد گیر نمیده

کولر و خاموش میکنه*

سوال های مرتبط

مامان محمدهادی مامان محمدهادی ۱۶ ماهگی
یه درد و دل
خانوما شما رابطتون با مامانتون چطوره؟
من شهر غیر از مامانم اینا زندگی میکنم. خب وقتی میاد یه مدت خودمون میمونه. هرررربارررر میاد کلی با هم دعوا داریم، چون مامانم توی همه چیز خیلی نظرات عجیب غریب داره. خصوصا بچه‌داری. حتی وقتایی که شهر خودشونه و تلفنی حرف می‌زنیمم باز میگه
هربار میاد خونه ما کارایی میکنه که کل تربیت منو داغون می‌کنه. مثلا از اول گیر داد تو باید بچه رو زیر سینه‌ت بخوابونی. اگه اینجوری نکنی مامان نیستی. همه مامانا اینجوری می‌کنن. الان پسرم جوری شده که حتی وسط مسجد روی زمین دراز می‌کشه میگه بیا شیرم بده. بیچاره شدم از دستش.
هی دنبال بچه می‌دوعه تا بهش غذا بده. به زحمت این عادتو از سر پسرم انداختم که یه جا بشینه بهش غذا بده.
یا مثلا یهو میگه چرا نمیبرینش بهداشت قد و وزنشو بگیرین؟ این بچه ویتامین نداره بهش بدین؟ غذا دارین توی خونه بهش بدین؟
الان از صبح هی وسیله‌هایی دست بچه داده که ما کلا توی خونه بهش نمی‌دیم. ما هم مجبور می‌شدیم از بچه بگیریم. پسر من از صبح همش داره گریه می‌کنه. دیگه عصبی شده و لج کرده
دارم دیوونه میشم از دست مامانم. شوهرمم خسته شده.