۱۶ پاسخ

تو برعکس مایی پایه باش معلوم نیست چنین روزایی داشته باشین یا نه، گلستان که بهتون نزدیکه اطرافشم بهشته ببین هوا کی خوبه بزنین به جاده

نمیدونم خودتون کجا هستین ولی من شمالم. هوا خیلی گرم و شرجیه

اب و هوای مشهد چطوره

حالا من پایه عشق و حال و سفرم شوهرم نه 😫

حالا من فقط یه ماه عسل با شوهرم رفتم اونم ۸ سال پیش... بقیه مسافرتامون با خانواده شوهرم بوده فقط..آرزو به دل سه مسافرت ۳ نفره ام.بهشم میگم ۳ تایی برین میگه کجا بریم شمال که خونه عموهاشه تا باباشو مامانش نباشن نمیره فامیلای مامانشم مشهد اونجا هم همین.. حتی کربلا هم مامانش گیر داد بریم که نشد به خاطر کار شوهرم اونا خودشون رفتن همشم میگه یه کربلا یاید ببرمتون

شمال خفه میشی برید اردبیل

بنظرم شمال نیاین
ما تو شمالیم الان دومین ماه تابستانه تا دریا نرفتیم انقد هوا شرجی و خفه کنندس
بنظرم جای خنک برید حالشو ببرید

خوشبحالت من ک پوسیدم تو خونه کاش شوخر من‌پایه بود من خودم خیلی پایه ام

ما میخواستیم بریم بخاطر گرما دست نگه داشتیم مخصوصا اینکه برق هم قطع میکنن تو اون هوای شرجی

من اهل شمالم،الان اصلا سمت شمال نیا که جهنم هست،عملا بهت خوش نمیگذره طوبت بالا ،از در خونه بیرون نمیتونی بری،رشت که رطوبتش از ما که ساری هستیم باز بیشتر،

راستی من شهریور میام مشهد برای من سفر محسوب میشه 😍

آره پایه باش ، باز من برعکس دوست دارم برم سفر ولی این پدر و پسر رو باید با کلنگ جدا کنم 😅😅🤦‍♀😂 آخر می‌خوام خودم یه سفر مجردی با جمع دوستانه ترتیب بدم.

سلام من که خودم عاشق سفرم خیلی خوبه چه رشته ای درس میخونی عزیزم با بچه کوچیک درس خوندن سخت نیس؟

یکی هم مثل من هرچی به شوهرم میگم بالا روحم خستس حالم بده ۷ ساله هیچ جا نبردم
ماشاالا قدر شوهرتو بدون ،، ما که درس خوندیم مگه خونه نشستیم ، برو عشقو حالتو کن درساتم پاس میشی

برید حتما

برو دوروز حال و هوات عوض شه
ولی دریا خیلی گرمه برو جنگل

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه