خونه ما نزدیک خونه پدرشوهرم و پدرمه
یکی از خواهرشوهرامم با ی دختر ۱۰ ساله چن وقته خونه پدرشوهرمه میخاد جدا بشه
منو شوهرم هرشب یسر بهشون میزنیم. هرشب دو س ساعت بیرون میچرخیم
خودم بعضی اوقات ب شوهرم میگفتم داریم میریم اونجا یچیزی برا بچه بگیر دست خالی نریم یا میگفتم داریم میریم دور بزنیم بیارشون حال و هواشون عوض بشه ولی خودم حواسم بود ک زیاد نباشه ک پررو نشن ک وظیفه نشه
ولی شوهرم دیگ زیادروی میکنه میخایم بمیریم میگه برا فلانی بمیریم هررررکاری میخایم کنیم اسم اونارو میاره
دختره هم اقد لوس و نو نور هست رو اعصاب ادمه
دیشب اخرش ب شوهرم گفتم ببین ابجیت قراره حالا حالاها اینجا باشه ما ک نمیتونیم هرجا خاستیم بریم بندازیم دنبال مون بسه دیگ
ببین حتی میخایم فلان خوراکی رو بخوریم میگه نخور ببرم برا فلانی یا بخور برا اون جدا میخرم کل زندگیمون شده اونا چیزیم میگم میگه خواهرمه فلانه چلانه
خواهرش هرکار میخان بکنن زنگ میزنن باهاش مشورت میکنن اینم کلا اخلاقش جوریه ک ب خانوادش خیلی اهمیت میده
همیشه میگفتم خانواده پرجمعیت خوبه ولی اشتباه میکردم دردسر بیشتره 😩😩

۵ پاسخ

اووووف ک همه بحث زن وشوهرا خانواده گرام شوهره

احتمالا الان چون خواهرش تو مرحله جدایی هست میخواد حال و هواشو عوض کنه !!! ولی خب اصولا مردا زیاده روی میکنن همسر من ، خواهرش هیچ جوره هواشو نداره ولی این براش میمیره ! هم مالی هم حمایتی !!!! منم دیگه بحث نمیکنم فقط از نظر خرج کردن دیگه مدارا نمیکنم هرچی میخوام میخرم هرکاری بخوام انجام میدم !!!! و اینکه کلا رفت و آمد زیاد خوب نیست من از اول ازدواجم هفته ایی یبار رفتم خونه پدرشوهرم با اینکه یه کوچه فاصله داریم ! و مطلب دیگه که خانواده پرجمعیت یه جور سختی داره تعداد بیشتره مشکلات بیشتره چالش بیشتره ولی همه اینا تقسیم میشه !!! ولی خانواده کم جمعیت مثل همسر من که یه پسره همه چیز رو دوش اونه

وای منم بودم حرصم میگرفت

سخت نگیر عزیزم
همین حرف وخواسته اتو باسیاست ومهربونی بهش بگو به حرفت میکنه حتما

اتفاقا پرجمعیت بهتره

تک‌جمعیت بده
اگر همین یه پسر بود ک صدبرابر میشدن کاراش

سوال های مرتبط

مامان شدم مامان شدم هفته دوازدهم بارداری