مادر های عزیز ی تجربه در اختیارتون بزارم
من دیشب تاپیک هم گذاشتم دخترم پیشونیش خیلی محکم خورد زمین در حدی ک صداش مثل این بود که ی جسم سنگین وقتی میفته همه شنیدن چون مهمونی بودیم بعد از ده دقیقه دماغش چند قطره خون اومد دیگه هیچی یخورده هم بی قراری می‌کرد چون شب بود حواسم بهش بود نخوابید دیگه صبح بردمش دکتر عکس گرفتن و برسی کردن گفتن مشکلی نداره و خون دماغ شدن هم ب دلیل اینکه رگ های خونی بینی حیلی ظریف هست و کامل در سطح پیشونی و جلوی سر پخش هست و وقتی ضربه محکم ب پیشونی بخوره ممکنه این مویرگ ها پاره بشن و باعث خون دماغ شدن بشه در صورت کلی ضربه ب جلوی سر خطرناک هست ولی نترسید اما پشت سر دیگه باید خیلی اورژانسی عمل کنید چون اون دیگه قضیه ش فرق داره گفتم بنویسم شاید خدای نکرده اتفاق بیفته زیاد ترس نکنید اما برای خیالتون راحت بشه عکس از سر بگیرید حتما اگر خیلی محکم بود

ی سوال دیگم اینکه شیر پاستوریزه چ شیری خوبه جای شیر خشک بدم بچم

۲ پاسخ

ممنون عزیزم.انشالله بلاش بدووور باشه.
من ک شیرو یا باید شیرموز کنم..یا تو همون حریره و اینا بش بدم..

من شیر ماجان میدم ،البته اول میجوشونم،خیلی هم دوست نداره شیرپاستوریزه

سوال های مرتبط

مامان یسنا مامان یسنا ۲ سالگی
سلام، تجربه ی خودمو در مورد از شیر گرفتن، من اول سوره ی یاسین و بروج خوندم و ب دخترم فوت‌کردم، بعد با توکل ب خدا شروع کردم،اول حدود دو روز میان وعده هاشو حذف کردم،یعنی موقع بیدار شدن و موقع خواب بهش شیر میدادم، بعد شروع ب حذف شیر صبح تا ساعت 12 کردم،تا چهار روز، بعد شروع ب حذف شیر بعداز ظهر تا ساعت 18 کردم، یعنی از صبح تا قبل خواب ظهر بهش شیر نمیدادم،موقع خواب شیر میخورد و بعد دیگه شیر نمیدادم تا ساعت 18، البته حدود دو روز اول وقتی از خواب ظهر بیدار میشد بهش شیر میدادم، کم‌کم شیر شو حذف کردم،بعد چهار روز شیر شب شو حذف کردم تا موقع خواب،دبعد از اون شب موقع خواب بهش شیر دادم و دیگه شیر نصف شب شو حذف کردم، بعد فرداش دیگه در کل شیر شو حذف کردم و دیگه موقع خواب هم بهش شیر ندادم، امروز اولین روزی بود ک اصلا شیر نخورد، دخترم خیلی وابسته شیر بود، شیر ک نمیدادم کلی گریه و جیغ،ولی حوصله کردم،باهاش بازی کردم،بردمش بیرون،سرشو گرم کردم،خیلی بهش محبت کردم، دیشب نصف شب خیلی گریه کرد ولی کوتاه نیمدم و رو پام با لالایی خوابید، گریه ک میکرد میدید کوتاه نمیام اروم میشد،البته خیلی باید حوصله کرد، من هر روز از خدا کمک میخواستم، تو این مرحله فقط خدا میتونه کمک کنه،کمی سخت ولی با توکل ب خدا شدنی، اصلا هم ب تلخک و چسب برق نیاز پیدا نکردم،فقط موقع گریه و جیغ صبوز بودم و کوتاه نیمدم،امیدوارم همه موفق باشند، فقط محبت یادتون نره، من خیلی بهش محبت کردم ک خدای نکرده اعتماد ب نفسش پایین نیاد
مامان آرتین مامان آرتین ۲ سالگی
تجربه ترک پستونک : پسر من خیلی وابسته بود و این اواخر دائم دهنش بود. چند روز پیش خورد زمین و پستونک خورد به دندوناش و دندونش یکم لق شد. دندونپزشک گفت حتما باید پستونک رو بگیرید که سفت شه لثه.
شب خوابید و صبح که بیدار شد سر پستونک رو کامل چیدم و جدا کردم. هر کار کرد مک بزنه نشد. بهش گفتم خرابرشده و بندازیم دور. چون میدونم از کثیفی بدش میاد یکم رب گوجه زدم بهش و دوباره انداختمش وسط خونه. وقتی دیدش واقعا بدش اومد و برش نداشت. هر بار بهانه گرفت همومو نشون دادم. یکم نق نق میزد اما واقعا بدش میومد دست بزنه و اخر سر هم انداختش اشغالی خودش. الان روز چهارم رو گذروندیم. با خیلی بهتر از روزا هست. روزا بدخلاقی و کم حوصلگی میکنه. باید همش سرگرم باشه . اما اونقدرایی فکر میکمیم وحشتناک نیس. اشتاش بهتر شده حتی. خودش میگه بهش چیزی بدم بوره در حالی قبلا نمیخورد و فقط پستونک مک میزد. اگر بچه تون پستونکی هست حتما تا نهایت ۲ سالکی بگیرید چون دندون و فک رو خراب میکنه. یکم سخته اما اونقدرا که فک میکنیم نشدنی نیس