۱۶ پاسخ

من ک پسرمو شوهرمو میفرستم برن خودم نمیرم یا کمتر میرم دوری و دوستی
منم حوصلشونو ندارم

اسم دختر منم اسرا هست 😘

من شوهرم خودش قهره🤣🤣

منم قهرم ولی هر از گاهی ب شوهرم زنگ میزنن احساسم میگم یواشکی بچه رو میبره ببینن گردن نمیگیره ولی

هرکارم نکنی حق وبه تو نمیدن مادر شوهرم به من یه چیز گفت که خیلی ناراحت شدم بعد چی شد گفت شوخی کردم اقام گفت تو خیلی حساسی خیلی بی‌شعور هستن

من کنند ماه چند ماه میرم

من یک ماهه نرفتم😂طبقه بالای ماهم هستن

متاسفانه همه همین مشکل رو دارن ما که ازشون دوریم یه شهر دیگه ایم ماهی یبار برامون زنگ نمیرنند چه برسه بگن بیایید واقعا بعضی مادرا خیلی ظالمن ک بچه خودشونو میزارن کنار

چرا واقعا خانواده شوهرا اینجوری ان یعنی اگه بادختر خودشون هم همین کارو کنند چیکار میکنن خیلی بلانسبت بعضیاشون ذاتشون خرابه

والا من بودم نمیدادم دخترمم ببره
بزار دلیل کمرنگ شدنتو بدونن
خودشون جمع و جور کنن
با اگ اوسگول باشن و نفهمنم
همون بهتر نبینیشون

اونا دلشون برای نوه اشون تنگ میشه /هیچکس نمیتونه بین مادر و فرزند رو خراب کنه پس نگران نباش اونا هرچقدذ هم به بچه ات یاد بدن نمیتونم باعث جدایی و دوری تو و‌ بچه ات بشن

اگه میتونن از دخترت مواظبت کنن چی میشه بده شوهرت ببره یکی دوساعت بمونه بیاد‌. خودت نرو که متوجه اشتباهشون بشن

من سه سال قطع رابطه کردم بزور اونا و اومدن مجبور ب آشتی شدم ولی بازم فاصله میزارم چون خوشم نمیاد نزدیک من باشن زیاد ....توهم وقتی میبینی بی احترامی میکنن با شوهرت صحبت کن بگو بهش آروم بعد هم خودت دیگ اصلا نرو هر ماهی یکبار دخترت بده شوهرت ی سر ببرع

خب دوس ندارم دخترررمم بره
اونا خیلی بد ذاتن
همینطوری ک الان مدام تو گوش شوهرم میخونن مطمئنم دخترمم همینجوری میکنن
بعدشم کسی ک با من مشکل داره قطعا نمیتونه با دخترمم درست رابطه بگیره
فقط سر لجبازی میخوان ببرنش سمت خودشون

بنظرم شوهرت و دخترت برن خودت نرو

عزیزم مشکلات تو با اونها رو نباید وارد رابطه بچت با اونا کنی

سوال های مرتبط

مامان امیر رضا👼🏻🍼 مامان امیر رضا👼🏻🍼 ۱۳ ماهگی
من پسرم ۳۶ هفته ب دنیا آوردم اونم بخاطر پرستارای احمق ک انقدر ناخنکم کرون تا باز شد و الکی گفتن از قبل دهانه رحمت ۳ سانت بوده🫠
حالا بگذریم ک پسرم وقتي ب دنیا اومد ۷ روز بستری بود و از چهار ماهگی ک اولین سرماخوردگیش گرفت من دیگه نابود شدم یکماه پیش يعني تقریبا اول نه ماهگی بستری شد برا عفونت ریه الان ۱۰ ماه و ۲۶ روزشه و باز دیشب تا حالا بستریه استفراغ پشت سر هم خدارو هزار مرتیه شکر بازم
من هر روز وقتی قربون صدقه پسرم میرم میگم خداروشکر ک تو بچه ای منی مامان ولی حکمت خدارو رو نمیدونم ده ماه تموم تو خونه موندم
افسردگي گریه شدید تنهایی ک بچم چیزیش نشع الان یکماه کمو بیش میارمش بیرون دوبار مریض شد درصورتی ک بچه‌ای دیگه دائم بیرون از فامیلامون و مریض نمیشن
من شوهرم ب هیچ وجه نمیزاشت بچه رو بیارم بیرون🥲
دو هفته دیگه محرم براش لباس خریدم برا خودم تا محرم بیارمش حسینیه چون پارسالم حامله بودم نرفتم

ولی میدونم اگه برم خانواده شوهرم و شوهرم اگه بچه چیزش بشه تقصیر من میندازن🥲
نمیدونم واقعا من دیگه نمی‌تونم دوست دارم حسینیه برم کلا ده شبه ولی همش ترس دارم🫠
بچم دائم مریضیه