تاپیک آخرم 😍 مطمئنا به دردتون میخوره
خودت از اول طبعی میخواستی
عزیزم دکتر ت کی بود ؟
مبارکت باشه عزیزم انشاالله زیر سایه پدر ومادرش بزرگ شه ❤
من که انشاءالله میخوام برم ارجمند امیدوارم کارشون خوب باشه
عزیزم چقد سختی کشیدی خدارو شکر بچت بغلته سالم و سلامت خدا قوت عزیزم ❤️❤️❤️
چند کیلو بود بوت و دقیق چند هفته اومد؟
زایمان پارت ۴
دوباره دهانه رحمم شد ۴ سانت و دکترم معاینه کرد گفت سر بچه رو لمس کردم الانه که زایمان کنه که یه دفعه ضربان پسرم خیلی خیلی کم شد دکترم گفت سریع ببرینش اتاق عمل من از ساعت ۱۰ شب ۲۶ تیر درد کشیدم آخرشم ساعت ۴ عصر بردنم اتاق عمل برای سزارین پسرم ضربانش اومده بود پایین مدفوع هم خورده بود خلاصه بعد از کلی درد و استرس ساعت ۵:۳۰ عصر ۲۷ تیر پسرم به دنیا اومد دکترم کلی ترسیده بود همش میگفت توی این چند سال هیچوقت اینقدر استرس نداشتم خدا دوباره جون خودتو بچتو بهتون بخشید
درسته خیلی درد کشیدم خیلی اذیت شدم ولی با دیدن پسرم همه چیز فراموش شد آقا شاهان منم الان ۱۷ روزشه امیدوارم همه مامانا به سلامتی زایمان کنن
مبارک باشه عزیزم
کدوم بیمارستان بودی عزیزم
زایمان پارت ۳
همچنان آمپول فشار میزدن دردام غیر قابل تحمل شده بودن چون خیلی به دکترم تاکید کرده بودم که تحمل درد ندارم ۳ سانت که شدم دکترم زنگ زد که دکتر بیهوشی بیاد و اپیدورال بزنه دکتر بیهوشی اومد و اپیدورال زد و من راحت شدم چون از بس درد داشتم و معاینه کرده بودن دیگه تحمل نداشتم پرستار اومد معاینه کرد گفت ۶ سانته زنگ زد دکترم گفت خودتو برسون این از اونایی هسته که سریع زایمان میکنه به محض رسیدن دکترم معاینه که کرد دید ۴ سانته همه پرستارا تعجب کرده بودم کم کم داشت دهانه رحمم کمتر میشد رسید به دو سانت دوباره بیشتر میشد و کمتر میشد اصلا همه متعجب شده بودن دکترم میگفت تا حالا همچین چیزی ندیده بودم
زایمان پارت ۲
یه دفعه ان اس تی بد شد ضربان نینی اومد پایین همه دویدن کنارم زنگ زدن دکترم با اصطلاحات پزشکی خودشون با دکترم حرف زدن منم از ترس نفسم بالا نمیومد بهم اکسیژن زدن ان اس تی هم مدام بهم وصل بود خوب میشد دوباره افت میکرد درد هم داشتم ولی از استرس یاد دردام نبودم دکترم اومد و گفت دیگه وقتشه زایمان کنی گفتم من که هنوز ۳۷ هفته هستم گفت بچه ضربانش افت میکنه باید به دنیا بیاد بهم سرم وصل کردن و شروع کردن به آمپول فشار زدن که دردم بیشتر بشه مدام میومدن معاینه میکردن که رحمم باز بشه بالاخره دو سانت باز شد
زایمان پارت ۱
روز ۲۶ تیر از صب همش دلم یه درد کمی داشت انگار توی دلم یه لحظه یه سوزن میزدن دوباره دردش میرفت تا عصر همینجوری بودم عصر که شد حرکات نی نی کم شد تا شب صبر کردم دردام بیشتر شده بود و حرکات کم یه دفعه سرگیجه گرفتم زنگ زدم بیمارستان گفتن باید بیایی رفتم بیمارستان فرستادنم زایشگاه که ان اس تی بگیرن ازم ان اس تی خوب بود گفتن تا ۵ دقیقه دیگه تموم میشه برو خونه چون هنوز ۳۷ هفته بودم
کدوم بیمارستان
سزارین بودی یا طبیعی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.