۲۴ پاسخ

خداروشکر واقعا خوشحال شدم عزیزم خدا حفظ کن تمام فرشته های که بهمون داده بلا ومریضی

خدا رو شکر عزیزم. خیلی خوشحال شدم مادر بودن خیلی سخته بچه یه مشکلی داشته باشه میمیری و زنده میشی قشنگ درک میکنم چی کشیدی چون منم چن ساله درگیر دخترمم. توروخدا با دل پاکت برا دختر منم دعا کن خدا شفاش بده 😢

نبرش ام ار ای .
خداروشکر همش خوشیشو ببینی

خیلی تو فکر مرسانا جون بودم
خداروشکر ک خوب شد❤️

خدارو شکر ...

خداروشکر عزیزم بلا نبینه گل دختر ❤️❤️

خدارو شکر الهی هیچ وقت تکرار نشه 🙏🙏🙏🙏مادربودن چقدر سخته

خیلی خوشحالم شدم عزیزم خدارو هزار مرتبه شکر🤲🤲🤲

خداروشکر عزیزم.ما ادم بزرگها هم گاهی ممکنه دچار یه آسیبی بشیم.ولی وقتی بچه ها چیزیشون میشه نفس مادر بند میاد.خداروشکر که دلنگرانیت رقت

الهی شکررررر خداروهزارمرتبه شکر

ای رودم ان شالله زود خوب بشه

خداروشکر گل من

خداروشکر عزیزم😍😍😍😍😍😍😍😍

خداروشکر عزیزم
واقعا خدا هیچکسی رو با بچه اش امتحان نکنه
خیلی بده
بازم الهی شکر 🥰

خداروشکر
عزیزم من در جریان نبودم اگه براتون مشکل نیست میشه بگین چه اتفاقی افتاده بود؟

خداروشکر عزیزم 😍

خدارو شکر عزیز ❤️

عزیزم خداروشکر امیدوارم موفقیت هاشو و خوشبختی شو ببینی چقدر واقعا مادر بودن سخته

خداروشکررررر

خداروهزاربار شکر بچه ها خیلی گناه دارن

الهی شکر🥺🥺

عزیزم.خداروشکر...دکتر چی گفت..از چی بوده درد و ورم پاش؟

خب الهیییی شکر
خودش خوب شد؟؟؟

الهی دورت بگردم چقد مادری کردن سخته🥲🥲 نفست بند نفس بچته🥺🥺 ایشالله بلا دور باشه از دختر نازنینت و الهی همیشه سالم و سلامت باشه♥️

سوال های مرتبط

مامان کشمش (نازنین)🤭 مامان کشمش (نازنین)🤭 ۴ سالگی
نمیدونم ناشکریه یا نه
من و همسرم زمانیکه کرونا شد تصمیم گرفتیم که هیچ وقت به بچه فکر نکنیم
هیچ وقت نه قبل نه بعد کرونا برای بچه دار شدن اقدام نکردیم خواست خدا بود و اردیبهشت متوجه شدم باردارم
تمام بارداری با استرس گذشت هماتوم امنیو بی اشتهایی در حدی که وعده های اصلی رو به زور میخوردم و مرسانا وزن نمی‌گرفت و خدا میدونه چقدر سونو رفتم ان اس تی رفتم هر سری هم که میرفتم یکی دوماه از همسن و سالهاش از نظر قد و وزن عقب‌تر بود تا بالاخره به زور در چهل هفته با وزن 2500 به دنیا اومد
از روزی هم که به دنیا اومد با هزاران مشکل دست و پنجه نرم کردیم رشد کند قد و وزن .بی اشتهایی .پنومونی
مدام هم زیر نظر هر دکتری که فکرش رو بکنید بود تغذیه کودکان اطفال و...
دیروز جواب آزمایشش اومد دیددیم آنزیم‌های کبدیش بهم ریخته تروییدش پرکاره و ارجاع دادن متخصص گوارش که جذب مواد غذایی به خوبی انجام نمیشه
میدونم شرایط خیلی ها از من سختتره
اما احساس میکنم دیگه کم آوردم
ما که از خدا بچه نخواسته بودیم چرا زمانیکه خودش تصمیم گرفت بهمون بچه بده یه بچه سالم نداد
بخدا اینقدر با مرسانا از این دکتر به اون دکتر رفتم رسما کم اوردم
مامان نیلا مامان نیلا ۴ سالگی
پایان استرسی که ۴ سال و نیم باهام بود ...
دخترم ۲ ماهه بود گفتن قلبش صدای اضافه داره ببریم اکو
شوهرم میگفت هیچی اش نیست نمیخواد .
شبا که دخترم میخوابید تازه حال خراب من شروع میشد درباره صدای اضافه قلب بخونم و اینکه میتونه وضع خیلی بد باشه
پیش شوهرم گریه کردم گفتم بیا ببریمش گفت تو باید استرس ات رو کنترل کنی
بعد از یکسال که چندتا دکتر ترسوندن راضی شد ببریم
دکتر گفت دریچه ریوی اش مقداری تنگه و آئورت
یک سال دیگه ببریم . سال دیگه دخترم اینقدر گریه کرد موقع اکو که باعث شد عدد تنگی رو زیادتر نشون بده
تا امسال ...
مثل خانوم خوابید تا دکتر اکو کنه بعدشم گفت تنگی خیلی کمتر شده و دیگه نیاز نیست بریم
شوهرم مدام میگه اینا فقط کیسه میدوزن برای مردم . از اولم چیزی اش نبود
حالا یه نفر برسه بگه یه بچه بیار
مگه دیده من یکسال چی کشیدم تا بچه رو ببره دکتر
مگه دیده ۴ سال و نیم گوشه ذهنم درگیر بود نکنه پیشرفت کنه
یکی دیگه بیارم و چیزی اش باشه که عمرا بعد از یکسال هم ببره دکتر
همیشه میگن نزدیکتر از مادر نیست . ولی مادرم هم ندید چی به من این سال ها گذشت و راحت میگه یکی دیگه بیار
خدایا شکرت که همیشه تو پناه من بی کس بودی💓