۷ پاسخ

من باردارم و امروز این احساساتودداشتم😭 کلی م گریه کردم الانم عذاب وجدان دارم ک اذیتش کردم

منم تالا بچه حتی بغلم نگرفته بودم اوایل ک دخترم بیمارستان بستری بود همین حسو داشتم ولی بعدش ک خودم باهاش تنها موندم انگار یه توانایی خاصی داشتم یه حس قدرت مادرانه ک خیلی راحت تر از چیزی ک فکرشو میکردم ب بچم خداروشکر تونستم برسم

من دقیقا درکت میکنم .چون منم مثل تو بودم .خودمو زیاد تنها نذاشتم .سعی کردم بهشون بگم کمک میخوام تنهایی نمیتونم .مطمئنم بهتر میشه چند روز دیگ

نترس عزیزم خداهست به نظرت بقیه پس چبکارکردن اصلا ناامیدنباش شبها حتما سوره بخون برا خودت اسفند دود کن کلیپ و عکس های قشنگ از خودت و نوزادت بگیر روزای اول زایمان خیلی به زن فشارمیاد میدونم چی میگی منم همینجوری شدم

منم همینجوری بودم یه یکی دوهفته افسردگیه..بعدش دیگه خوب شدم

والا ما سه تا بچمونو تنها بزرگ کردیم فکرای بد واززهنت دور کن

بخدا منم همینطورم

سوال های مرتبط