۱۳ پاسخ

خونه رو امن کنید وسیله هایی که خطرناکه یا نمیخواید خراب بشه از دسترسشون خارج کنید تا هم خودتون آسوده باشید هم اونا نتونن کار خطرناک بکنن

من که خونم خالی خالی کردم خودم از بس گفتم نکن سردرد گرفتم و روانی شدم هرچقدر هم زدم پشت دستش انگار دارم باهاش بازی میکنم می‌خنده می‌ره بیشتر بهم میریزه

ببین الان متوجه نمیشه ک نکن
این سن صبر میخواد متاسفانه ک ما نداریم

https://t.me/+PpXfkrkRMn_re6oz

ی کانال تل دارم بیا توش تا متثجه بشی چطور باهاش رفتار کنی واسه خانم الهه اقایی

نزن بچه رو لجبازش میکنی

بچه رو چ انتظاری داری ک بفهمه خطر چیه خودتون مقصر هستین ک خونه خطر ناکه براش

عزیززززم پسرت با دختر من همسنه ۱۸ماهگی اوج لجبازیاشونه اقتضای سنشه
با داد زدن بهش آسیب می‌زنی
اون متوجه نیست روند طبیعی رشدشه منو تو که میفهمیم
آروم باش سعی کن مدارا کنی

باید صبر داشته باشی الان هیچ چیزی نمی‌فهمه تازه وقتی هم بگی نکن بیشتر می‌ره سمت اون کار
اگر میتونید وسیله های خطرناک رو از جلوش بردارید ک نه شما نه پسرتون اذیت نشه

من دوقلو دارم😶

خب وسایلو جمع کنین از جلوی دستش،اینطوری هردو تون راحت میشین،من دخترم ۸ماهش که شد تلوزیونو زدیم به دیوار،همه‌چیزم جمع کردیم،الان خونمون مثل مسجده🤣تو سالن فقط دوتا فرشو ۴تامبله،در کابینتهارو هم با نخِ کلفت بستم

عزیزم بهش یاد بده من پسرم میرفت رو مبل اوایل میگفتم نکن
بعد بهش یاد دادم چطور از بالا بیاد پایین نیوفته
الان میره رو تاج میاد پایین
روزی دو ساعت سرگرمه

من که دیگه رد دادم از دست پسرم

سوال های مرتبط

مامان محیا(زندگی) مامان محیا(زندگی) ۱ سالگی
خدا هیچکس رو با همسایه نفهم نندازه،که مجبور میشی خونت رو بفروشی فرار کنی از اون محیط، واحد بغلی ما به حدی نفهم و کم شعور و گستاخ هستن که هرچقدر بهشون تذکر میدیم انگار نه انگار ظهر از ساعت 2تا 3.5دقیقا زنه با تلفن بلند بلند حرف می‌زد انگار تو خونه ما بود😑بعد از اون بچه هاش عین اسب میدویدن اینور اونور جیغ میزدن مادر هم بیشتر از اونا جیغ میزد سرشون انگار از طویله اومدن خب آدم بی‌شعور تو که فرهنگ آپارتمان نشینی نداری غلط میکنی میای اینجا باعث سلب آسایش بقیه میشی برو وسط کوه خونه بگیر اینقدر جیغ و داد کنین که جونتون در بیاد، دخترم گریه میکرد از صدای اونا بچه بدخواب شده بود نمیتونست بخوابه دیگه صبرم لبریز شد داشتم از عصبانیت خفه میشدم در رو باز کردم با صدای بلند اسم زنه رو صدا زدم اومد دم در گفتم این چه وضعشه 2ساعته هی منتظرم این جیغ و داد و تلفن های جنابعالی تموم بشه بلکه بتونم بچمو بخوابونمش، صداتون کل ساختمان رو گرفته به غیر شما ببین صدای کسی درمیاد! اینقدر داد میزدم خودم فشارم افتاددر رو کوبیدم اومدم تو یه ساعت بعد دوباره شروع کردن، برای اینکه خودش راحت بشه بچه داد میزنه یا گریه میکنه در رو باز میکنه بچه رو میندازه تو راهرو آپارتمان در رو میبنده بچه هم هی جیغ و گریه به در میکوبه که مامان باز کن اصلا یه وضعیتی دارم ها فقط خدا میدونه برام دعا کنین خونمون پول خوب بخرن از اینجا برم هرچه زودتر
مامان 🍓آرسام و آوا🍓 مامان 🍓آرسام و آوا🍓 ۱ سالگی
دخترم آوا اصلا اهل بازی کردن نیست نه با ما نه با اسباب بازی هاش نه باهیچی.
فقط کارش اینه راه بیفته بره آشپزخونه کابینتارو بریزه بیرون بره به سماور دست بزنه ،شعله های گاز رو بپیچونه اینور اونور ، در لباسشویی رو باز کنه بره بشینه داخلش ،ماشین ظرفشویی رو روشن کنه، کشوهای لباس و لوازم تحریر ابجیشو بریزه بیرون و... خلاصه تخصصش اینجور چیزاست فقط

ولی آرسام عاشق بازی کردن مخصوصا بازی های هوش و تمرکز کردن و.... هرچی بگی زود یاد می گیره
بااینکه عاشق بازی کردنه ولی آوا اصلا نمیذاره بازی کنه
میاد از دستش میگیره و میره اونم جیغ میزنه و گریه میکنه. فقط نیتش اینه که نذاره بازی کنه چون خودش بازی نمیکنه
یا آرسام شیر میخوره نمیذاره دعوا میکنه که باید شیشه رو دربیاره از دهنش

خودشم که کلا شیر نمیخوره دوس نداره گاهی توخواب میدم بهش

خیلی می شینم وقت میذارم حرف میزنم بازی میکنم باهاش یادش میدم که وقت بگذرونه ولی اصلا تو این هواها نیست 😩نمیدونم چیکارکنم
دوقلوهای شمام اینجورین ؟