۸ پاسخ

درک میکنم باید فقط تحمل کنی

من سر اولی اینجوری بودم، خانم عباسی خدا خیرش بده گفت داروی طب اسلامی بگم میخوری؟ گفتم تو فقط یه چیز بده تموم شه که پدرم درومد
تا ماه چهارم بالا میاوردم داشتم افسردگی میگرفتم، گفت مرکب یک یه اسم دیگه اش ابن مسعود، سه تا قوطی بگیر بخور
مثل آب رو آتیش بود دیگه تا آخر بارداری یه بارم حالم بد نشد
سر این یکی هم تا دیدم ویار دارم خودم گرفتم خوردم و تموم شد

عزیزم شایدازمن ناراحتم بشی اماکمترغذابخوراصلامعده توپرنکن که بالامیاری منم چندروزپیش معده ام پربودگلاب به روت بالاآوردم منک اینقدرخرابه حالم که توخیابون فقط کافیه کسی آب دهنشوبریزه کف زمین من همونجامیشینم عق میزنم

منم بارداری اولم اینجوری بودم
خیلی سخته کاملا درکت میکنم ولی بهتر میشی عزیزم نگران نباش

منم تهوع و ضعف دارم شب ک میخوام بخوابم تو فکر اینم ک ای خدا من فردا صب چجوری میخوام صبحونه بخورم ناهار شام بخورم نخورمم ضعف میکنم میفتم یه گوشه

لواشک امتحان کردی

ای بابا گلم چی بگم اخه ،ولی باید صبر کنی تا این مرحله هم طی بشه خودم از هفته هفت تا همین چهار ماهگی تهوع شدید داشتم جوریکه هر هفته میرفتم سرم میزدم تا خوب تر بشمولی فقط سه روز خوب بودن دوباره شروع میشد

منم همینجوریم ، چاره ای جز تحمل نداریم ، من گریه م میگیره ، از خانوادمم دورم استراحت مطلقم، این ویارم ک دیگه نگم

سوال های مرتبط