بچم دو سالشه بی اندازه بهم وابستس منم همین طور
میمیرم براش
شب تا صبح چند بار بیدار میشه میگه دستتو بذار روم یا میاد رو تخت ما می خوابه
نمی دونم موقع زایمان چه جوری میخوام بذارمش برم😔😔😔
همش غصه ی اون شبو می خورم
که قرار بچم چی بشه

وای منم همش به این فکر میکنم قراره یه شب برم بیمارستان بچم بدون من اذیت نشه راحت میخوابه یانه؟
همش دلواپسم شبا که میخوابه انقد به سر و صورت و سینه های من دست میکشه پاهاشو به پاهای من میماله چون من دمای بدنم پایینه شوهرم و پسرم دماشون بالاست هی به دست و پای من دست میکشن تا خنک بشن.
من خودمم عادت کردم بچمو بغل کنم یا دستشو بگیرم تو خواب انقد بوسش میکنم چه جوری تحمل کنم😫😫😫

من پسرم بزرگه ۴سال ث خوردی اما کنار منو باباش می‌خوابید اما تو تشک خودش .چند وقت فاصله دادم به تشک تو یه اتاق اما با فاصله ‌.بعدم کم کم ترفند زدم بره اتاق خودش یا تو سالن بخوابه تقریبا موفق هم شدم .گفتم داداشی دنیا بیاد گهوارشو میزارم تو اتاق تو که دوتایی بخوابین

آخه جدا کردنش هم الان یکم سخته چون طفلی کوچیکه .اما تا قبل از دنیا اومدن بچه جداش کن یا یکاری کن با باباش بخوابه یا یه ترفندی بزن تو اتاق دیگه بخوابه .نوزاد بیاد نه میتونی جفتشون رو باهم کنارت بخوابونی نه ا‌ون موقع این طفلی رو جدا کنی چون تو روحیش تاثیر بد داره

سلام. عزیزم به نظرم اینجوری خوب نیست نه برای زایمانت بلکه برای خود بچه این وابستگی خوب نیست ، به نظرم بهش توضیح بده مکرر.
شاید بچه دیگه بیاد خیلی تو روحیش اثر بزاره. بزار خودش باشه و با عروسکاش تو اتاقش بخوابه. البته سنش هنوز خیلی کمه اما از یک سالگی خوبه جدا بخوابه تا عادت کنه.

منم همینطور😢🥺باهاش حرف بزن وبگو قراره نینی بیاد.بچه من یک سالشه متوجه نمیشه هنوز

مشکل من .پسر من تا گوش منو نگیره و بغلش نکنم نمیخابه ب شدت وابسته اس