یادمه هیراد رو برده بودم واکسن یکسالگیش بعد واکسن خانومه برگشت گفت خودگار دستش میگیره؟گفتم نه گفت باید الان بگیره خودکار اورد هرکاری کرد هیراد دستش نگرفت منم ترسیدم خب بعد گفت راه میره گفتم نه گفت باید راه میرفت🙂🙂🙂کلمه میگه نه هیچی دیگه خلاصه الان پسرم ۱۵ ماهشه هم کلمه میگه هم خودکار دستش میگیره هم ۱۰ قدمی راه میره بعد میشینه🙁🙁🙁اینو خواستم بنویسم برا اون دسته مادرایی که اطرافیان یا بهداشت میترسوننشون و اینا هم مثل من اشوب به دلشون میفته 😞نترسید خلاصه همه چی به وقتش اتفاق میفته🥹🥹🥹

حالا همین بهداشت به من گفت کلمه میگه 10 تا گفتم بیشترهم میگه
گفت واضح میگه گفتم اره واضح میگه
گفت راه میره گفتم اره گفت از کی مستقل میره گفتم نه و ماهش بود مستقل میرفت
با دستش چیزهای ریزو میگیره گفتم اره برداره
گفت خیلی خیلی ریز چطور گفتم اره بعضی چیرها روی فرش رو جمع میکنه مثل دونه برنج
برگشت گفت نباید اینقدر جلو باشه بیشتراز سنشه

کلمه مثلا چی میگه پسرم مامان نمیگه ولی همه رو می شناسه مثلا میگیم میگم دادا کو نشون میده دایی

بهداشت به منم گفت نگران شدم گفت دوهفته تمرین کن بعد بیار