۲۹ پاسخ

من موافق نیستم چون بعدا اگر من و باباش نباشیم بچم تک و تنها میشه

هیچوقت موافق نبودم طبق چیزایی که ازتک فرزندی دیدم پسرم وقتی همبازی داره شاده اصلا منو اذیت نمیکنه ولی همین که تنهابشه مث افسرده هاست مدام میگه مامان چرا من داداش یاابجی ندارم باهام بازی کنه چرامث فلانی نیستم

مخااالفممم
ما ۴ تا هستیم جونمون برا هم میدیم همیشه هوای همو داریم

موافقم،چون فکر میکنم تو این دنیا همیشه باید برای همه چیز رقابت کنه و بجنگه اما می‌تونه تو خونه بدون رقیب دوست داشتنی باشه و یه امکانات حداقلی رو داشته باشه،البته برای خانواده ای با سطح رفاه ما که پولدار نیستیم،جدا از این خودم میتونم به لذتای بیشتری برسم عوض اینکه بخوام مدام درگیر بچه داری باشم

الان کدوم خواهرو برادری به فکر همن همه تو زندگی خودشونن

والا همیشه کلا با بچه مخالف بودم
ولی الان که یکی دارم حس میکنم تک بودن خیلی ظلم در حقش.
چون دختر من به شدت اجتماعی و عاشق بچه هاست و مدام میگه آبجی داداش می‌خوام
از طرفی چندتا تک فرزند داریم تو خانواده که الان بزرگن هم خودشون ناراضی هستن هم خانواده اشون
هم اینکه معتقدم شرایط جامعه همیشه یه شکل نیست ممکنه ۲۰ سال دیگه بهتر بشه آدم که از آینده خبر نداره، و بعد اگر پشیمون شدم دیگه راه جبران نیست و آینده هم قراره همین بچه ها کشور رو رونق بدن اگر بچه ای الان نباشه پس آینده کی میخواد کارای کشور انجام بده

همین یدونه ام بایدباچنگ ودندون نگه داشت تواین گرونی وخشکسالی بی آبی بی برقی بی شیرخشک مملکت جنگی....

نه به فرزند دوم....👍

تک فرزندی اصلا خوب نیس

من به شدت مخالفم
دخترم وقتی یک سال شد هر کی میومد خونمون وقتی میخواست بره دنبالش گریه میکرد حتی غریبه چون تنها بود
خاله و عمه و مادربزرگ رو ک دیگ نمیزاشت برن
سه سالش بود داداشش دنیا اومد دگ خوب شد و الان هم بازی همن عشق میکنم میبینمشون

خدایی نکرده اگ ی زمانی مشکلی واسش پیش بیادحداقل یه خاهربرادرازخودش داشته باشه همه چی ک پول نیست

سلام من مخالفم چون ظلم به بچه اس.نمیخوام توهین کنما ولی دراین حد مخالفم که میگم کسی که میخواد یه بچه بیاره اصلا نیاره بهتره

من مخالفم

منم موافق بودم ولی الان ترسیدم از بس همه میگن بده بچه تنها میمونه گناه داره
یکی دونفرم دیدم تک فرزند بودن خیلی ناراحت بودن البته ما خودمونم ۲ تا خواهریم ولی خیلی دوست داشتم دوتا آجی و داداش دیگه هم داشتم
ولی بخاطر شرایط جامعه و شرایط روانی خودم تو خودم نمیبینم بتونم بازم بچه بیارم
واسه همین دارم دیوونه میشم که چیکار کنم؟🥺

من خیلی موافقم

عاشق بچه ام
اما تا زمانی ک توانایی فراهم کردن امکانات خوب و یکسان برای جفتشون نداشته باشم دومی رو نخواهم آورد

فعلا باید برای همین یکی امکانات نسبتا خوب فراهم کنیم، مهد خوب
آموزش خوب

مخالف صددرصد

به شدت مخالفم
من خودم همین نظرو داشتم وقتی دردودل یکی از دانش آموزامو شنیدم که خیلی به من وابسته شده بود و مدام مینالید از تنهایی تصمیم گرفتم برا بچه بعدی اقدام کنم و الان خداروشکر نی نیم تو راهه

حرفایی به من میگفت شاید پدر و مادرش اصلا در جریان نبودن که چقدرررر داره اذیت میشه

مخالف

من

من و کل خانواده و فامیل و دوستام

من موافقم بدلیل وضعیت مالی ونداشتن اعصاب درست

منم موافقم بچه ی دونه خوبه

عزیرم ماخودمون باوجود بچه وشوهربازم توشهرغریب افسردگی میگیریم چ برسع بچه ای ک هیچ کس نداشته باشه تک و تنها

من موافق نیستم ولی قرار نیست بچه دومی بیارم به خاطر شرایط
ولی اگر شرایطم از همه نظر اوکی بود یعنی مالی جسمی روحی و رابطه خوب با همسر. حتما سه تا میاوردم🤣
ولی الان به تک فرزندی بسنده کردم و تصمیم ندارم دیگه بیارم

چند وقت پیش برنامه لاله خیز پدر پارسا پسر ایران اومده بودن
پسرشون تک فرزند بود شهید شده بود بنده خدا می گفت زندگی من برگشته به ۳۵سال پیش نه خونه دارم نه فرزندی
دور از جون همگی عمر دست خداست ولی وقتی دیگه سایه پدر و مادر نیست خواهر و برادر بدرد آدم می خوره

به شدت مخالفم، چون خیلی چیزا از تک فرزندی بقیع دیدم،

من شرایط جامعه میترسم
ورگرنه تک فرزندی دوست ندارم اصلا

منم موافقم

من خواهر🥹🥹🥹

سوال های مرتبط

مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 مامان 🎵امیرعلی🎶 و🌱 ۴ سالگی
⛔ لطفا 🚫 لطفا 🚫 لطفا 🚫 عزیزی که باردار هستی نخون ...⛔


امروز ۲۷ام رمضانه و من برای بار دوم از ماه مهمانی خداوند بیرون انداخته شدم ...
امسال حتی شب های قدر هم اجازه ورود به خونه اش رو نداشتم چون هم خودم مریض شده بودم و هم پسرم ...
یه جورایی خودمو باختم انگار ...
می ترسم!
چند روز پیش ازش خواستم تا منو نبخشیدی بهم فرزند نده دیگه ... هروقت بهم عطا کنی یعنی بخشیدیم!
۴روزه شده ۲سال!
۲سال پیش ۲۳ماه رمضون ات بعد از احیای شب قدر، بعد از اووون همه گریه و بی تابی اومدیم خونه و من اون قرص هارو با گریه استفاده کردم، عین ۴۵دقیقه رو گریه کردم چون دیگه حوصله بحث نداشتم!
خسته بودم! بریده بودم!
دلشکسته بودم!
من تنها بودم! فقط من بودم! خودم و خودم!
مسعود رفته بود معاینه فنی بگیره و منو تو این لحظات مهم تنها گذاشته بود ...
یه جورایی انگار میخواست خودشو مبری کنه از این کار؛ با اینکه تماما خودش موافق این کار بود و تماااام قد وایساد و گفت باید ک باید!
"با سکوتش با حرفاش با بی محلیاش با تمام وجود ۳روز ی کلمه هم باهام حرف نزد، ۳روز هیچی نخورد، هییچییی! روزی فقط یه استکان آب"!