سلام خانما این چند روزه واقعا اذیت شدم دکتر نامردی ک زیر نظرش بودم تو این هفته بهم گفت نه سزارین نمیکنم و فلان من بیچاره ک سرکلاژمو باز کردم با همین حال افتادم کف شیراز ی دکتر خوب و قیمت مناسب پیدا کنم خدا خیرشون نده عر دکتری میرفتم ک فقط بپرسم هزینه چقدر میگیره تو همون جلسه دو الی سه میلیون ازم تیغ میزد تا بالاخره ی دکتر پیدا کردم ک هم با تجربه بود هم دستش سبک هم قیمت مناسب ک دیگ امروز رفتم پولو دادم نامه رو بهم داد البته اونم باز منو الکی فرستاد سونو ک همون سونو سه تومن سد و خیلی خیلی خسته شدم خواستم بهتون بگم ک اگ از اول مث من تصمیمتون سزارین بود ب حرف دکترا نمونید برین زیر نظر همون دکتر ک اختیاری انجام میده تا آخرش اینجوری اذیت نکنید و اینک بچه ها بچه من ۲۹۰۰بود تو این هفته ب نظرتون خوب بود وزنش و دکتر برام دوشنبه وقت عمل زد چون دکتر سونو هم تایید کرد ک همه چیز بچه کامله و آماده زایمان رو‌ ان تی میشم ۳۷و سه روز روز رایمان و رو‌تاریخ پریودی میشم ۳۸هفته و سه روز

۸ پاسخ

60پول بیمارستانم شد 15دستمزد دکتر وی عالمه خرج دیگه

چرا انقد زود خب می‌ذاشت ۳۸ هفته و ۵ روز بشی حداقل

عزیزم دقیقا کی سرکلاژتون باز کرد درد داشت؟

دکترتون کیه؟

دقیقان همین بلا سر منم اومد خدا ازشون نگذره خیلی ضرر کردم

انشالله به سلامتی زایمان کنی عزیزم منم شنبه نوبت عمل دارم 🥹😍 به امید خدا

دکترت کیه چند هزینه گفت بهت؟ کدوم بیمارستان هست؟

دکترت کیه

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ ماهگی
سلام خانما اومدم تجربمو بگم من ۳۹هفته و ۵روز بودم ک هیچ علائمی نداشتم ن درد ن هیچ ولی سر بچه پاین بود ولی دهانه رحمم باز نبود ی سانت باز بود با کلی پیاده روی ب دکتر گفتم اگر میدونید ک روند زایمان طبیعی سختع برام و اذیت میشم لطفا بگید سز اختیاری کنم و دکتر گفت تا لحظه زایمان این مشخص نیست رفتم زایشگا ی خانومی دو روز درد میکشید و خیلی جیغ میزد و میخاست طبیعی بچشو بیاره اونو ک دیدم خیلللللی ترسیدم و تصمبم گرفتم ک سزارین کنم چون واقعا سخت بود شرایطش با وجود همه بی پولیمون پولو از پدر شوهرم قرض گرفتیم و گفتم میخام سز اختیاری بشم ترسم خیلی کمتر بود براش نسبت ب طبیعی سی و یکم ساعت سه بعدازظهر این اتفاقا افتاد و ساعت۶تصمیم گرفتم سز بشم و دکترم گفت پولو بزن ک سریع بریم اتاق عمل پولو زدم و رفتم اصلا استرس نداشتم واسه طبیعی استرسم بیشتر بود ولی اینو اصلا نترسیدم و اماده شدم برا رفتن ب اتاق عمل تو اتاق عملم امپول بی حسیو برام زدن و سر شدم و بچه رو خیلی زود ب دنیا اوردن صداشو ک شنیدم خیلی حالم دگرگون شد وقتی ب دنیا اومد و کلی اشک شوق ریختم دیگ بچه رو بردن و منم رفتم ریکاوری بعدش پشیمون شدم ک این هزینه رو دادم ولی باز ترسم از طبیعی بیشتر بود الانم بین پشیمونیشم ولی خب
مامان آیسا مامان آیسا ۲ ماهگی
بزارید زایمان در چالش و استرس و مو بگم
من قرار بود ۱۷ خرداد زایمان کنم اگر میشد
صبح ک از خواب بیدار شدم زیر دلم یکم درد میکرد گفتم حتی عادی
تا اینکه از پله ها اومدم پایین و دردم شروع شد
جوری ک راه نمی‌تونستم برم
زنگ زدم شوهرم ساعت۱۰ونیم بود گفتم حالم بده
اونم سریع خودشو رسوند
تنها کاری ک کردم با ی خونه آشفته و بهم ریخته این بود ک ی دوش گرفتم و ساک بچه رو و خودمو تند تند بستم نمی‌دونم چراحسم می‌گفت درد زایمان
تا رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت سه چهار سانت باز شدی
توعرض۲ساعت ک دردم گرفت و معاینه کرده بود
بعد دکتر اشغالم کارش عالیه ولی پولکی نبود تو بیمارستان زنگ زدن بهش گفت ب بیمارم بگو با منشی ام هماهنگ کنه
زنگ زد شوهرم گفت تا پول زیر میزی ندید دکتر نمیاد
و پزشک شیفت عمل می‌کنه
دیگ هی گفتیم خانم دکتر شما حالا بیا چشم
راضی نشده۳ملیون بیعانه زدیم تا اومده
حالا ک اومده بازم حرف زیر میزی میزنه و میگ اگر ندارید بگم انکال عمل کنه
شوهرم باهاش حرف زده راضی شده بعدا بقیه شو بدیم
خلاصه ک هرجوری بود من ساعت ۱ونیم تو اتاق عمل بودم چون سزارین بودم
۳۵.۳۶ هفته دیگ قبل این ک برم سه تا آمپول بتا زدن بهم
از اون طرفم دکترا میگن احتمال دستگاه زیاده بچه بره شبی ۲۰ملیون
منو میگی تو اتاق عمل استرس رو استرس
گفتم نه ایشالا تا اینکه ساعت ۲بود من دیگ بیهوش شدم کامل