۶ پاسخ

عزیزم چون اولی کاری ک شده .نمیشه کاریش کرد و مجبورا مادر و از عذاب وجدان و نگرانی مادرانه نجات بدن. البته قطعا اخرش تاکید میکنن ک حالا ی بار اشکال نداره نگران نباشید و فلان.
ولی مورد دوم هنوز مادر اشتباهی مرتکب نشده و قصد انجام اشتباهی و داره پس عقل حکم میکنه ک بقیه اگاهش کنن تا پفک و نده ب بچش.

چقدررر درست گفتی
من خودمم همیشه وقتی بچه نداشتم یکی بچه شو میزد دلم واسه بچه ه‍ه میسوخت میگفتم کاش نزنه کاش دعوا نکنه یا یکی گوشی میداد دست بچه یا هله هوله،ولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم به اون مادر تذکر بدم یا قضاوتش کنم، و الان که خودم مادر شدم میفهمم که اون مادری که بچه شو دعوا کرده یا زده نمیگم کارش درسته اما اونم ادمه،ببین چقدر فشار روشه که پاره ی تنشو زده...یا ببین چقدر دست تنهاس که تلویزیون میشه کمکی واسه اینکه بتونه چند دقیقه بچه سرگرم شه مادر غذا بزاره...یا هله هوله و گوشی هم همینطور
یه جمله معروفی هست که میگه حتی اگه دیدی یه مادر داره اب جوب به بچه ش میده هیچی نگو! چون ازون مادر دلسوز تر واسه اون بچه نیییست

🙄🙄 بااینکه من ازین حرفا نمیزنم ولی ما اینجاییم‌ به همدیگه یچیزی یاد بدیم

ماما ن جوجه طلا افرین لایک داری🙏🏻🙏🏻🙏🏻👌👌

آخه اینا مادران فضول قضاوت گر و همه چیز دانند والا من بچم تی وی نگاه کرده ومیکنه به اندازه وزنش زیاد نیس اما سالمه همه چی میخوره تا بتونم هله هوله نمیدم به حرف هیچکس گوش نمیدم مگه کسایی ک واقعا بخان راهنمایی کنن و یا توصیه دوستانه نه نقش فضول محله روبازی کنن

دقیقا 👏👏👏

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱ سالگی
ادامه تاپیک مدیریت احساس خشم
خب حالا ما میایم محرک هارو پیدا می‌کنیم محرک ها برای اینه که نداریم بچه عصبانی بشه نه اینکه به بچم همش بگم باشه هرچی تو بگی و همه چیز رو بهش بدم که عصبانی نشه نه
محرک ها مثل همین ها که گفته شد
ما به محرک ها توجه میکنیم و توجه نمی‌کنیم
حالا به محرک ها توجه نمی‌کنیم مثلا یک نفر هست خیلی من رو ناراحت میکنه میتونیم کمتر ببینیمش یا اینکه اگر دیدیمش خودمون رو با یه چیزی سرگرم کنیم و اگر چیزی هم گفت میریم سراغ بحث تعبیر و تفسیر که گفته شد بهتون
برای اینکه اون خشم سنگینه نیاد
باورهای غلط بنیادین :
این باور های غلط هست که صبح تا شب داره مارو عصبانی میکنه
(جهان طبق انتظار من باشد )بچه من نباید اصلا کار بدی انجام بده
چنین چیزی در جهان وجود نداره که همه چیز طبق خواسته ما پیش برود و همه چیز قابل پیش بینی باشد و فقط خوبی اتفاق بیافتد جهان به این شکل نیست
من اگر مامان خوبی بودم بچم الان فحش نمی‌داد
یا اگر مامان خوبی بودم بچم راحت‌تر ازم جدا میشد
اگر فلان مشکل رو داره ممکنه مثل عموش بشه
بچه یه سری جاها تحرک زیاد داره ولی بجاش همون اول میگن این مشکل رو داره پس مثل اون میشه بعد حالتون بد میشه میگید حالا من چیکار کنم بعد از استرس زیاد رفتارتون کلا با بچه اشتباه میشه
دیگران نگاهم میکنن حتما بچه آن ها خوب هست و بچه من بد
مثلا بچه شما گریه می‌کند
هر بچه ای یه سری مسائل رو داره و شما مسائل کامل اون بچه رو نمیبینید
اون هم یک انسانه و ما باید روی مسائل بچه خودمون تمرکز کنیم که حلش کنیم و نمیشه بگی بچه کلا نباید مشکل داشته باشه چنین چیزی نیست
مامان پسرم مامان پسرم ۱۷ ماهگی
ای کاش میشد آدم بدون شوهر بچه داشته باشه
من پسرمو از همون اول بردم پیش دکتر حاجی خانی. موقع مریض شدنشم خب میبرم همونجا. این طفلک من دارو خیلی بد میخوره. در حدی که بالا میاره. منم والا نمیدونم با بچه بگم یا بابای بچه
«ولش کن شربت نمیخوره. این چه دکتریه داروی خوب نمیده. یه چیزی بده بچه بتونه بخوره. اونهمه پول میگیره واس چی؟»
میگم خب چیکار کنه؟ چ دارویی بده؟ مگه داروسازه همون لحظه یه دارو باب میل پسرت بسازه؟ این دکترو قبول نداری ببرش جای دیگه. هیچ کاری نمیکنی غر میزنی به جون من؟
در جواب هم میگه من نمیدونم که مگه من دکترم؟ اون باید داروی خوب بده
بخدا اگه داروهای بچه رو میسپردم به باباش هیچ کدومو نمیداد بچم راهی بیمارستان میشد
یک ماهه ما با پی‌پی کردن این بچه درگیریم. رژیم غذایی هم هیچ تاثیری نداشت. هر دو سه روز یه بار با شیون و گریه پی‌پی میکنه
از غرض هیچ حرفی از دکتر نزدم تا اینکه دیدم نه بابا. این مرد انگار نه انگار. امروز با بابام بردیمش دکتر
خلاصه اون آزمایشی که شوهرم از یکسالگی بچه هی میخواست از زیرش دربریم واس بچم نوشت
امشب هم داروشو شروع کردم بار اول بالا آورد. داد و فریاد شوهرم شروع شد. بعد تزش اینه که چون ما بجای قطره یا شربت استامینوفن واس بچه شیاف میذاریم و راحتتره، این داروها رو هم شیاف بده😐
میگم آخه مگه همه داروها شیاف دارن؟
بعدشم هربار که تو‌ رو با خودم بردم مطب حاجی خانی لبخند عاشقانه تحویلش میدی. جواب آزمایشو بردیم نشونش بدیم بزن تو گوشش بگو من ری..........دم به اون مدرکت که بلد نیستی دارو بنویسی. اونجا لبخند عاشقانه میزنی، تو خونه سر من داد میزنی؟