۱ پاسخ

عزیزم انشاللع ک ب خوشی زایمان کنی ورزش مرتب انجام بده نوک سینه هاا مالش بده نفس های عمیق بکش انشاللع ک زایمانت راحت باشه

سوال های مرتبط

مامان ساحل و سهیل 🤍 مامان ساحل و سهیل 🤍 ۳ ماهگی
من اومدم با تجربه زایمان بچه دومم
من روز ۱۲ صبح حالم خوب بود پاشدم خونه جمع کردم رفتم خونه مامانم از اونجا اومدم یکم درد داشتم فقط رفتم صدا قلب بچه گوش دادم گفت ۱ سانتی خوبه قلبش برو پیاده روی کن
من اومدم خونه یکم ورزش کردم و پیاده روی کردم و رفتم ی دوش گرفتم
اومدم آماده شدم تا برم ان اس تی
رفتم ان اس تی و همه چی خوب بود معاینه کردن گفتن دو سانتی بستری نکردن گفتن هنوز زیاد مونده تا زایمانت برو خونه هر چی گفتم بستری کنید بستری نکردن راهم دور بود
اومدم خونه خمین ک رسیدم خونه نیم ساعت بعدش ی چی انگار ت دلم افتاد پایین تق صدا داد کیسه آبم پاره شد
و راه افتادیم تا بیمارستان ۱ ساعت راهه دردام‌داش شروع میشد رسیدم بستری کردن معاینه گفتن ۳ سانتی
دردام اولش قابل تحمل بود رفته رفته با سرم بیشتر شد هر ۱ دقیقه ۱ بار بود دیدن دردام زیاده اومدن سرم قطع کردن
گفتن ببینم درد عادی خودت چقد خر ۵ دقیقه ی بار شد گفتن اگه حس مدفوع داشتی مارو صدا کن صدا زدم اومدن دیدن گفتن ۴ سانتی
کردم از درد انقد جیغ داد زدم
رفتم سرویس واسه ادراد ک وقتی اومدم دردم بیشتر شد جیغ زیاد شد گفتم ی چی داره میاد بیرون انگار ک اومدن نگا کردن گفتن ۷ سانتی بردن زایشگاه انقد روز زدم میگفتن نمیخوایم پاره بشی ولی انقد زور زدم خودم پاره شد پوستم بدون اینکه اونا تیغ بزنن
ساعت ۴و ۴۰ دقیقه پسرم ب دنیا اومد همه دردام ر راحت شدم اون لحظه بعد اینکه اومد بخیه بزنه بهم یکم درد داشتم فقط
پسرم ساعت ۴ و ۴۰ دقیقه ب دنیا اومد دادن بغلم الانم فعلا بستریم تا فردا سر زایمانم برای همه مادرا دعا کردم انشالله همه بسلامتی راحتی زایمان کنن بچه اشون بغل کنن
من ک با اینکه بچه دومم بود سخت زایمان کردم
مامان زهرا مامان زهرا روزهای ابتدایی تولد
ادامهه پارت ۳
ماهم نگران بابت ۲۴ نشتی و جون بچه رفتیم امام رضا و اونجا معاینه و ان اس تی گرفتن گفتن کیسه ابت پارست و باید زایمان کنی و منم هیچ دردی نداشتم😢
خلاصه ساعت ۳ شب بستری شدم و به منو مامانم یه اتاق دادن واقعا رسیدگیشون خوب بود دیگه ان اس تی و سرم گرفتم تا ۷ صبح اومدن معاینه گفتن دو سانتی و سرم فشار زدنو درد من یواش یواش شروع شد منم گفتم بیام پایین ورزش ولی گفتن باید ۴ سانت بشی
و درد من بیشتر میشد هر یه ساعت میومدن معاینه و من ساعت اول نزدیک شده بودم و دردم واقعا دیگه زیاد داشت میشد ۹و نیم شدم ۴ سانت و اجازه دادن بیام‌پایین و بهم‌ورزش دادن و منم تا میتونستم انجام‌میدادم ولی همش بالا میاوردم هرچی میخوردم بالا میاوردم و بی حال شده بودم ده نیم بود که واقعا دیگه دردام تحملش سخت بود و احساس دستشویی داشتم معاینه کردن و من ۷ و۸ سانت بودم و من دیگه نمیتونستم سر پا وایسم
ماما منم مامانم شده بود ماساژ میداد خدایی ماساژو ورزش خیلی خوب بود
و من‌دیگه سر پا نمیتونستم رو تخت دراز کشیدم و زور و تحمل و فشار و درد..ادامه
مامان ماهان کوچولو 💙 مامان ماهان کوچولو 💙 ۳ ماهگی
تجربه ۲
گفتم باید برم حموم سریع رفتم زیر دوش آبگرم رفتم شیو کردم خودمو اومدم موهامو خشک کردم خوب آماده شدم رفتم بیمارستان ی مامای بد اخلاق بود خب طبیعی هفته آخرت هستی بیا معاینه کنم معاینه کرد گف ۲ سانتی ولی زایمانت طول میکشه بستری نمیکنه دکتر بذار به دکتر بگم دردم شدید تر میشد ان اس تی گرفت گف درد زایمان داری دکتر دیگه ای شیفت بود خیلی خوب بود خدا ازش راضی باشه واقعا اومد گفت کجاست خونتون گف روستا هستیم گف نمیتونم بفرستمت چون اتفاقی می‌افته بچه تکون نمیخوره اصلا کمپوت خوردم بستنی خوردم نخورد بستری شدم لباس دادن دکتر خودش معاینه کرد تحریکی خیلی درد داشت مردمو زنده شدم از درد دردم دیگه بدتر شدم خیلی بیشتر بازم ان اس تی گرفتن دیدن بچه تکون نمیخوره گف دردت بیشتر میشه دیگه معاینه کردن گفتن ۳ سانت شدی دیگه میمردم از درد خیلی داد میزدم گریه میکردم دکتر گف زایمانت طول میکشه گفتن ی بارم معاینه تحریکی کنن و یکم فشار بدن بچه بیاد پایین کیسه اب پاره کردن دیگه گفتن بچه مدفوع کرده من متوجه نشدم دکتر اومد گفتن دردش بیشتر ی ساعت زایمانش طول میکشه ولی بچه مدفوع کرده ضربانش اومده سریع ببرید اتاق عمل سزارین من خیلی حالم بد بود میلرزیدم دردم زیاد بود ۴.۵ نیم سانت شدم دیگه سوند وصل کردن ادامه پارت بعدی