۲۳ پاسخ

از منی ک دوتا بچه دارم بهت نصیحت
یدونههههه کافیه
من بمیرمم دیگه بچه نمیارم
پیر میکنن آدمو

دقیقاااااا دقیقااا

اره منم

ببین خیلی زود پشیمون میشی و میگی ای کاش زووودتر میاوردم باهم بزرگ میشدن
پس اقدام کن
تک فرزندی بزرگترین آسیبه هم برای شما هم بچه

ی دونه بچه کافیه
من دوتا دارم پشت هم
مسئله مالی هیچ
دیوونه شدم دیگه همش خسته ام اصلا استراحت ندارم .حالا همسرم کمک می‌کنه ولی خیلی سخته خیلی

به خودت فکر کن
ببین مامان دوتا بچه باشی روحیه و اعصاب خوب داری
یا مامانه یه بچه با حوصله و با اعصاب باشی
جدا از شرایط مالی
بچه مسئولیت داره
بچه حوصله و اعصاب و آرامش مهم تراز همه امنیت می‌خواد
من خودم همیشه میگم ترجیح میدم مامان با اعصابی و با حوصله ای باشم تا اینکه بخوام بچه دوم بیارم چون الان واقعا تو خودم نمیبینم
یه بچه دیگه بیارم
چون بچه انرژی مادر و به خودش میگیره اصلا
به این حرف ها توجه نکن تنهاس گناه داره
اگه فردا همین بچه بزرگ شه خواسته هاش و متونی فراهم کنی میگه چرا من و به این دنیا آوردی
مسولیته بچه سخت شده

من دوتا دارم...دوتا پسر...الان اوج شیطنت و لجبازی بزرگس منم بی حوصله بخاطر سردردام رفتم دکتر همش عصبیم

بله دقیقا و واقعا یاد اون روزها میفتم با اینکه کمک ۹۹ درصدی مامانمو داشتم تمام تنم میلرزه

وا من دوتا دارم هرکی میگه بچه جیغ زنان فرار میکنم😁😁😁

هر کی شرایط داشته‌ باشه و برای بچه اش خواهر یا برادر نیاره ظلم کرده به اون بچه از منی که تک فرزند هستم بشنو حسرت خواهر و برادر همیشه از بچگی تو دلم مونده تا الان

من بااینکه ۲۸سالمه فک میکنم واقعا کشش یه بچه دیگه رو ندارم
مث چی هم میترسم ازبارداری
ولی بعدازاین کیانم تنهاس

فقط فقط یک دونه
از زندگی کار و تفریح میمونی ینی یه نوکر در اختیار بچه شوهر میشی

ولی دم هممون گرم با وجود تنهاییمون و بی تجربگی بچه بزرگ کردیم و همه چی بچه برامون مهمه👏👏👏

منم مشکل مالی ندارم ولی واقعا توانایی بزرگ کردن دوتا بچه همزمانو ندارم
قشنگ تو اطرافیان میبینم اونایی ک دوتا بچه با فاصله دوسال اوردن چقدر اذیتن
یه مهمونی دیگ نمیتونن برن ..اگه برن اصلا هیچی نمیفهمن بسکی دنبال بچه هان
من نمیخوام خودمو درگیر بچه داری کنم دیگ

من شیر به شیر دارم اوایل از همه اینا ک گفتی میترسیدم ولی ب این نتیجه رسیدم ک مادر شدن یعنی همین مراقبت‌ها همین چالش ها همین دلشوره ها
از همه سختی‌ها گذشته وقتی میبینم کارن چجوری حواسش ب هانا هست با اینکه خیلی کوچیکن دلم گرم میشه میگم خداروشکر هم پسرم هم دخترم تووو مشکلات ایندشون غمخوار و پشت و پناه دارن
وقتی میبینم هانا با چه ذوقی چشمش دنبال کارن حواسش به کارن خوشحال میشم و همه اون سختی‌ها یادم میره

من یکی دارم به هیچ وجه دیگه نمیارم

من باردارم و پشیمون نیستم چون تا وقتی بدنیا بیاد پسرم سه سالش رد شده از تنهایی در میاد

ترست طبیعی

ولی اونایی ک تجربه دارم از اینکه دومی رو هم اوردن ناراضی نیستن
زمان میگزره

منم ازاینکه با یه پسر بچه شلوووغ که حتی نمیزاره دراز بکشم میگه باید بشینی،مهمون داشتنی انقدر الکی گریه میکنه و بهونه میگیره کههههه فقط توجهم مال اون باشه،به علاوه ی اونهمه بزرگ کردنش که وای شیرمو نخورد وای چه شیرخشکی بدم وای کولیک داره رفلاکس فلان تاب و بخر بخوابه شبا بیدار بمون ختنه کن واکسن بزن تب کرد ویروس گرفت وای فحش یاد گرفتتتت،دیگه کششو ندارم حوصلشو ندارم یعنی،تمام موهای سرم سفیدشده موهای شوهرم ریخته والا شوهرم میگه یکی دیگه ولی من میگم نه ،یعنی بهم میگن انقدر حرص میخورم بخدا انگار دارم واسه اونا وسیله سرگرمی میارم

همچنین

من اقدام کردم امیدوارم خوب پیش بره
دخترم خیلی تنهاست کسیو نداریم تو شهر غریبیم،حداقل بچم یکم سرگرم بشه

اگه یکی داری و یکی دیگه میخوای الان وقتشه چون خیلی پشیمون میشی
الان که اذیت شدی دو سال دیگه هم روش و تمام
اینو تجربه سنگین من بهت میگه

من بچم ۶ ماهه به دنیا اومد خیلی اذیت شدم توی شهر غریب دست تنها با مشکل مالی شوهرم من انگار ۱۰ بچه بزرگ کردم بازم خداروشکر

سوال های مرتبط