تجربه خرید سیسمونی و عمل و بیمارستان تا اینجای کار:
اولین نکته ک براتون مهم باشه بهترین دکتر رو برای عمل سزارین و حتی زایمان طبیعیتون انتخاب کنید از هر خرجی بزنین اما بهترین پزشک بیاد بالا سرتون من خیلی تلاش کردم پزشک های دیگه ای برام عملم بشن ک کمتر زیرمیزی بدم و نشد و الان واقعا خدا رو شکر میکنم و نوووش جونش هر چی گرفت چون بهتریییین بودن هم خودش هم کادرش« قبلا تجربه عمل با این پزشک رو داشتم البته و اطمینان داشتم ازش برای همین ماه سوم پرشک مراقبم رو عوض کردم و رفتم تحت نظر دکتر مینو پورمجیب»

بیمارستان: حتما محیطی رو انتخاب کنید ک تمیز باشه اتاق های دلباز داشته باشه اتاق عمل و ربکاوریش ترسناک نباشه و پرستارای مهربون داشته باشه چون شما بعد از عمل سزارین یا زایمان طبیعی تو ضعیف ترین حالت خودتون هستید و اعصاب کافی ندارین ک پرستارا هم بخوان نامهربونی کنن مخصوصا اگر مث من خبلی سریع تو حالت افسردگی برین و یا مود عذاب وجدان یا سندروم من مادر کافی یا مادر خوبی نیستم بگیرین و دلتون میخواد پرستار ها بهتون انرژی بدن تا از اون روزهای سخت سریع تر عبور کنید.
ادامه🚫👇🏻👇🏻👇🏻

۱۰ پاسخ

ادامه👇🏻👇🏻👇🏻
اتاق VIP:
اگر پولداری،فیلمبرداری داری،عکاسی داری،ملاقاتی خیلی داری، درونگرایی و حوصله هم اتاقی و حرف زدن‌نداری اتاق خصوصی بگیر
اگه هیچکدوم‌نیست پولاتو الکی خرج نکن چون کلا نداره اتاق خصوصی 😄


سیسمونی: قنداق چسبی نخرید« با به روسری یا روانداز خیلی راحت تر میتونین بچه رو قنداق کنید
قنداق چسبی شل هست و بچه راحت دستاشو میاره بیرون چیباشم به همه زندگیتون گیر میکنه و نخ کش میشن.
زیرانداز تعویض یکبار مصرف حتما بخرین عالیه کاربردش.
دستکش و پاپوش دست و پای بچتون بذارین، بچه ها توی شکم مادر تو دمای۳۸ درجه هستن و تا با محیط سازگار بشن یه ماه زمان لازمه و اگر دست و پاشون یا سرشون پوشیده نباشه زود سرما میخورن و مث دختر من از چشمشون کثیفی میاد .
موقع خرید لباس های سایز صفر حواستون به الگو های دوخت باشه بعضی سایزای صفر فقط تویربیمارستان اندازه میشن و از دو روز بعد تنگ میشن چون دوخت استاندارد ندارن و الکی میگن قفر تا ۳ ماه .
سایز صفر تا سه کاه واقعا باید به بچه تازه متولد شده ازاد باشه قد استین و شلوارش بلند باشه و برگردونین تا سه ماه جواب بده حالا سه ماه هم اسمشه شما بگو یک ماه ! نه اینکه بعد از سه روز کوتاه بشه یا تنگ بشه.
به ابرفت لباس ها دقت کنید .
زیرپوش زیر دکمه برای نوزاد از واجباته مخصوصا ک کولر ها روشن هستن باید کمر بچه ها رو گرم نگه داشت .

ادامه👇🏻👇🏻

ممنون از راهنمایت☺️☺️

رها جان از بیمارستان ولیعصر راضی بودی؟
بعد با بیمه تکمیلی شد براتون ۱۰ میلیون؟ بدون اتاق خصوصی؟

سلام عزیزم میشه درخواستمو قبول کنی چندتا سوال درباره زایمان ازت داشتم❤️

عزیزم زایمان شما سزارین اختیاری بود؟دکتر قبول میکنه؟چه موقه مطرح کردید که دکتر بهتون نوبت داد؟

دکترتون چقدر زیرمیزی گرفت
من واقعا راضی بودم از اتاق vipگرفتن
کلا ۱و ۵۰۰گرفتن ولی واقعا راحت بودم بعد عمل

ممنوونم بخاطر توضیحاتت

ماشالله خوب سرپا شدی من تا سه هفته همش گریه می کردم و هیچ کاری نمیتونستم بکنم حوصله هیچی نداشتم

مرسی از راهنمایت رها جون بیمارستان کدوم بیمارستان قم بود ؟ چند گرفتن؟

عالی بود
چرا کهیر زدی الان؟

سوال های مرتبط

مامان پنبه مامان پنبه روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان قسمت چهارم
ماماهای مهربون بخش به تکاپو افتاده بودن. خودمم حدس میزدم که میخوان برای عمل آمادم کنن. منی که از زایمان وحشت داشتم و همیشه بزرگترین ترس زندگیم بود، و از سزارین وحشت مضاعف داشتم، اون لحظه از خدام بود منو ببرن سزارین و از اون درد خلاص بشم. شنیدم از بیرون اتاق دارن میگن زجر جنینه. اومدن آمادم کنن برای اتاق عمل و گفتن دکترم دستور داده بریم برای عمل. مدام درد سراغ میومد و دوست داشتم سریعتر فقط بیهوش بشم اون دردو تحمل نکنم. اما وقتی درد میومد نباید کسی بهم دست میزد چون دردم 10 برابر میشد. و این وسطا مدام درد میومد. گفتن دکترم تو اتاق عمل منتظره. سریع سوار ویلچر شدیم و رفتیم دم اتاق عمل. تا سوار تخت بشیم و از راهروها رد بشیم تا اتاق عمل چند بار دیگه هم درد سراغم اومد. تا اینکه رسیدیم به اتاق عمل و رفتم رو تخت. کادر اتاق عمل مدام شوخی و خنده میکردن و ازم سوالای مختلف میپرسیدن که حواسم پرت بشه. منم سعی میکردم زیاد نگاه نکنم به تجهیزات، که استرس نگیرم. قبل از بیحسی هم بازم درد سراغم اومد و پزشک گفت نباید درد داشته باشی. هروقت دردت رفت بگو...
مامان ronisa مامان ronisa ۵ ماهگی
سلام مامانا من هم اومدم از تجربه ی زایمانم بگم من بعد عید رفتم مطب که دکتر برام سونوگرافی نوشت برای وزن تو سونو زده بود که آب دور جنین کم شد رفتم پیش دکتر گفت هر روز باید بری nstبدی تا بتونیم بورو تا سی و هشت هفته نگه داریم چون سی هفت هفته بودم بهم گفت اگر nstخوب نباشه باید فورا زایمان کنی من چون میخواستم طبیعی زایمان کنم معاینه هم کرد و گفت دو و نیم سانت بازی من اون روز رفتم nstدادم که خوب بود برای فرداش هم دوباره صبح رفتم دو بار گرفت که خوب نبود گفت برو آبمیوه بخور و راه برو دوباره بگیریم دوباره گرفتن که باز هم خوب نبود و به دکترم زنگ زدن که دکتر گفت اورژانسی ببرید اتاق عمل من سریع خودمو میرسونم از اون لحظه ی تماس تا اتاق عمل کلا ده دقیقه نکشید و بیهوشم کردن و رونیسا خانوم دنیا اومد من خیلی استرس داشتم و وقتی اتاق عمل و دیدم بیشتر شد واقعا خوشحالم که بیخوشم کردن و چیزی نفهمیدم چون واقعا اگر متوجه اتفاقات دورم میشدم استرسم خیلی بیشتر میشد واقعا از سزارین هم رازی بودم و خدا رو شکر میکنم که هم خودم سالمم هم بچه و هم اینکه زایمانم سزارین شد چون درد معاینه کردن طبیعی از درد بخیه بیشتر بود و کلا درد زیادی نکشیدم برای زایمان فقط برای ماساژ رحمی درد داشتم حالا نمی‌دونم به خاطر رسیدگی عالی بیمارستان و ورسنلش بود یا کلا این بود ولی عمم بیمارستان دیگه ای زایمان کرد خیلی درد داشت پس حتما تو انتخاب بیمارستان دقت کنید
مامان 🦋اسرا💚زینب🦋 مامان 🦋اسرا💚زینب🦋 ۲ ماهگی
یه نکته هم بگم
من تا قبل از ب دنیا اومدن دختر دومم همیشه از خوبی های سزارین گفتم چون رو بچه اولم همه دردای زایمان طبیعی رو کشیدم لحظه اخر سز اورژانسی شدم و سزارینمم خیلی خوب بود و زودم سر پا شدم..

اما بعد از سزارین دوم چون خیلی خیلی عذاب کشیدم دیگه اصلا نمیگم سزارین بهتره من الان درد هر دو زایمان رو انگار تجربه کردم و میگم هر کدوم سهتی خودشو داره و بستگی داره گاهی وقتا ادم زایمانش خوبه و راحته زود سرپا میشه اذیت نمیشه حالا چ تو طبیعی و چه سزارین
گاهی وقتا هم زایمانش بده و ممکنه کلی دردوعذاب و عفونت سختی ... همراش باشه..
من بعد از عمل دومم تو همون روز میدیدم تختای کناریم یسریا سزارین بودن یسریا طبیعی اما هیچ درد و هیچ مشکلی نداشتن خیلی راحت کاراشونو هم انجام میدادن..
پس ب این نتیجه رسیدم ک دیگه هیچوقت ب کسی نگم کدومش خوبه کدومش بد..
برای همه دوستای عزیزم ک هنوز زایمان نکردن از ته دلم دعا میکنم چسزارینو طبیعی زایمانتون راحت و بدون سختی باشه خیلی زود سرپا بشینوحالتون خوب بشه همینطور برای بقیه مامانای گهواره..💚

درضمن موقع عمل براتون دعا کردم ب یادتون بودم با این که حالم بد بود ان شاالله ک اثری داشته باشه🦋💚
مامان 👶🏻🤱🏻 مامان 👶🏻🤱🏻 ۴ ماهگی
خب خانم ها امشب میخوام از تجربه هام بگم
من هم تجربه زایمان سزارین با بی هوشی رو داشتم هم با بی حسی

بی هوشی ک تو اتاق عمل و حتی تو ریکاوری و حتی وقتی میای تو بخش برای چند ساعتی هیچی نفهمیدم ن درد ن حتی محیط رو
بعد از بی هوشی هم درد هام ک شروع شد خیلی شدید نبود وقتی میخواستم بشینم یا سرپا بشم امان از اون لحظه ک هیچ حرکتی نمی تونستم بکنم هیچی و درد خیلی شدیدی داشتم ولی بدن درد نداشتم مثل درد شونه یا پهلو

بی حسی
تو اتاق عمل آمپول بی حسی واقعا زدنش درد نداره از آنژیوکت هم کمتر درد داره اون حسی ک میخوای تو عمل بشی و تو اتاق عمل کاملا داری میبینی واقعا عذاب آور و ترس آوره
اینو بگم ک فقط پاهات سنگین میشه و ناتوانی از تکون دادنش وگرنه بخیه زدن فشار های روی شکم رو کاملا حس میکنی
تو ریکاوری ک بدتر درد داری
تو بخش هم ک چی بگم همچنان درد داری و اون سنگینی پا ک از همه برای من وحشتناک تر بود
روز بعدشم عوارضش شروع شد شونه ام ک داشت می شکست و پهلوم ک خیلی درد میکرد
ولی خیلی زود سرپا شدم برای بلند شدن و راه رفتن واقعا درد کمی داشتم و از همین بابت هم خوشحال بودم

ولی اگ به عقب برگردم بازم بی هوشی انتخاب می‌کنم
آهان اون ماساژ رحمی ک تو ریکاوری هست با بی حسی خیلی دردناک خیلی ولی بی هوشی نه برام اونقدر هم درد نداشت
مامان نون خامه ای🩷🧁 مامان نون خامه ای🩷🧁 ۲ ماهگی
پارت دوم داستان زایمان
و من دیگ واقعا استرس گرفته بودم و ضربان قلب بچه هم رفته بود بالا تا و خب برای بچه دارو و اینا تو سرم ب من زدن ک بهتر شد ولی خودم هنوز سردرد و اینا رو داشتم ک دکتر اومد گفت این دوز آخر ضد سردرد تو سرم رو بگیر اگر بهتر نشی باید اورژانسی ببریمت سزارین و من دیگ از نظر زایمانم خیالم راحت شد و این رو بگم ک واقعا از طبیعی ترسیده بودم و خوف ورم داشته بود ک این شرایط رو بدتر کرده بود..
سرم سردردم هنوز کامل تخلیه نشده بود ک ماما ها اومدن و برام سوند وصل کردن و من رو برا اتاق عمل آماده کردن و با همون تخت چون سردرد داشتم من رو منتقل کردن اتاق عمل رفتم داخل اتاق عمل ی اتاق گرم بود ک پرسنل داشتن لوازم عمل رو آماده میکردن و منم گفتم نگاه ب لوازم نکنم ک بترسم ولی خب واقعا ی حس بیخیال نسبت ب خودم داشتم اما نگران بچه بودم چون سن بارداری من ۳۶ هفته و ۶ روز بود و داشتم زایمان میکردم دکتر اسپاینال اومد و من رو سرگرم کرد و کمرم رو سِر کرد و یهو پاهام داغ شد و بی حس شده م همش قرآن میخوندمو دعا میکردم ک یهو گفتن مبارک باشه دختر نازت بدنیا اومد و از بالا پرده نشونم دادن منم گریه کردم حسابی..بردنش وضعیتش رو چک کنن ک من همش خبر گرفتم و میگفتن خداروشکر کامل و سالم هست و بعد آوردن گذاشتن رو صورتم و حسابی بوسش کردم
مامان گلاریس مامان گلاریس ۱ ماهگی
تجربه شب قبل از سزارین
امروز رفتم دکتر و بهم نامه داد که فردا صبح بستری بشم برای سزارین . در این مدت تمام ذهنم و اماده سزارین کرده یودم اما دیشب در گهواره خودنم که یه خانمی تجربه سز رو نوشته بود که وقتی بی حس شد باز هم حس میکرده که چه عملیاتی داره روش پیلده میشه ! خلاصه با اینکه تا به الان ۴ بار برای عملهای محتلف به اتاق عمل رفته بودم ، دیشب تا صبح از ترس اتاق عمل و اینکه احساس کنم شکمم و دارن برش میزنن از ترس خوابم نمیبرد . صبح که بیدار شدم به افکارم خندم گرفت . خلاصه اینکه دکتر خوبی رو پیدا کردم . امشب ازم پرسید سوند و کجا برات بزنن در زایشگاه یا عمل ؟ گفتم اتاق عمل . گفت اناق وی ای پی یا عمومی گقتم عمومی ! گفت صیح یا عصر باشه عملت گفتم صبح ! نظر من براش اهمیت داشت . این دکتر با درایتش وزن بچه رو برام در ده روز بالا برد . بعد از ۶ ماه فشار هفت بودنم با تجویز سروم منو به ده رسوند . و واقعا حلالش باشه پولی که گرفت . من از جنوب اومدم کرج برای زایمان چون اونجا کسی تقبل سز نکرد . دکترم خانم میترا محمدی هست