تجربه زایمان طبیعی:
۱۸م ساعت ۴صبح بلندشدم دیدم لباس زیرم و‌شلوارم اندازه پنجه انگشت خیسن رفتم لباسامو عوض کردم یکم قدم زدم دیدم خبری نیس بعد چندیقه دوباره رفتم دسشویی دیدم اندازه ی لیوان آب ریخت رو پاهام تااومدم شوهرمو بیدارکنم یهو شر شر آب ازم ریخت و کیسه آبم پاره شد ساعت۵ونیم با دهانه رحم ۱ سانت و بدون درد بستری شدم و تا ساعت ۲ هیچ دردی نداشتم ۲اروم اروم شروع شدن تاساعت ۴ داشتن شدیدمیشدن که معاینه شدم گفتن دو سانتی زنگ‌زدم ماما همراهم ساعت ۵ اومدپیشم تا۸ شدم ۴سانت و تا ساعت ۱۰ فول شدم بردنم سرتخت زایمان و به دو دیقه نکشیده زایمان کردم تا بچه رو کشیدن بیرون حس کردم شکمم خالی شد تموم دردامو یادم رفت وقتی بگه رو‌گذاشتن رو سینم…قشنگترین حس دنیا اون‌لحظست اگه دردارو تحمل کنی بعدش شیرینه😍برام سوندم وصل کرده بودن چون اخراش دردام زیادبود نشد برم ادرار کنم با سوند مثانمو خالی کردن که جلوی کانال زایمانو نگیره و اصلا درد نداشت فقط سوزش خفیف داشت…خداروشکر بچمو سالم بغل گرفتم و تموم دردام با زایمان رفتن😍
سوالی داشتید بپرسید تونستم جواب میدم

۱۰ پاسخ

بسلامتی عزیزم😍🩷🌱 اینقدر راحت نوشتیش آدم هوس زایمان طبیعی میکنه

عزیزم بنظرت ماما همراه واجبه؟ یعنی از راه دور چه کمکی مییتونه بکنه بجز ورزش؟؟

سلام عزیزم مبارکه وزن نی نیت چقدر بود

مبارک باشه عزیزم انشالله خداروشکر زایمان کردی منم به ۷ سانت زایمان کردم

عزیزم مبارکت باشه 😍😍😍 قبل زایمان ورزش یا کار خاصی بوده انجام داده باشی روز های قبل تر یعنی؟

بسلامتی و دل خوش مبارکت باشه عزیز

مبارکه بسلامتی عزیزم
منم قراره طبیعی زایمان کنم خیلی میترسم آخه میگن درداش زیاده
من فعلا هیچ دردی ندارم فقط روزی پنج دقیقه یکم دلم درد میگیره و تموم و ترشح سفید دارم دیگ نمیدونم کی وقت زایمانم میشه شماهم قبلش این علایم داشتی؟

عزیز منم میخوام طبیعی زایمان کنم ولی خیلی ترسیدم میگن دردهای بدی داره و بخیه میخوری

مبارک باشه عزیزم 😍آمپول فشار زدن یا خودت دردهات شروع شد؟

بسلامتی عزیزم. چند هفته بودی دقیقا

سوال های مرتبط

مامان آیهان کوچولو مامان آیهان کوچولو ۶ ماهگی
تجربه زایمان
من ۱۶ ام رفتم دکتر بهم گفت ۲ سانت بازی برو پله بالا پایین کن رفتم ساختمان پزشکان ۱۰ طبقه رو بالا پایین کردم اومدم ولی دردی نداشتم مامانم گفت نرو اذیتت میکنن منم خلاصه نرفتم اومدم پیاده روی کردم و ورزشهای لگنی کردم ۱۷ ام هم رفتم ورزش لگنی خصوصی انجام دادم شب دردام شروع شد کمر درد داشتم منتظر موندم تا صبح رفتم ساعت ۶ بیمارستان معاینه شدم ۵ سانت بودم بستری شدم تا ماما همراهم اومد ساعت ۸ بود هنوز ۵ سانت بودم ورزشارو شروع کردم کیسه آب و زدن ساعت ۱۰ دوباره ۵ سانت بودم دیگه تا امید شده بودم کامل که یهو بالا اوردم حس دفع پیدا کردم دردام زیاد شد اومد معاینه کردن ۸ سانت بودم آماده شدن برا زایمان ساعت ۱۱ و نیم با دردای زیاد زایمان کردم تا ۲ ریکاوری موندم بعد اومدم تو بخش ۶ تا بخیه بیرون خوردم داخلی هارو نمی‌دونم خلاصه خیلی سخت بود ولی گذشت
حتما حتما ماما همراه بگیرین خیلی خوبه خیلی
من ماسک بی دردی گرفتم اصلا تاثیری روم نداشت استفاده نکردم
مامان آریان مامان آریان ۴ ماهگی
تجربه زایمان من 😊
بعدش ک کمی انقباض شروع شد مامانم حراسون خودشو به من رسوند بعد اون هم مامای همراهم اومد وقتی دیدمش روحیه م واقعا عوض شد چون خیلی ترسیده بودم من هیچی با خودم بیمارستان نبرده بودم ن مدارک ن ساک 😅 بعدش انقباض هام بیشتر شد .
با اینکه ۴ سانت بودم ولی بچه بالا بود و باید با ورزش میکردم تا زودتر زایمان کنم . توی اوج درد منو ماما ورزش هارو انجام دادیم که خیلی کمک کرد به ۶ سانت ک رسیدم بی حسی خواستم ولی معاینه م کردن گفتن بچه بالاست هنوز ن
ورزش ها رو بیشتر کردم چون دیگه طاقت دردو نداشتم دوباره معاینه شدم خداروشکر بچه اومده بود پایین ، بی حسیو ساعت ۱۰ به من تزریق کردن سریع ماما منو خوابوند گفت فول شدی زور بزن . با دو سه تا زور ساعت ۱۰ و بیست دقیقه زایمان کردم بچه رو روی شکمم گذاشتن انگار دنیا رو به من دادن😍🥰 از دو جهت هم بخیه خوردم . دیگه درد نداشتم . من اون بعدازظهر بدون درد بودم نمیدونستم تا ۱۰ شب زایمان میکنم و تموم میشه 😅 توی ۴ ساعت زایمان کردم😅🥰
مامان جیگر پناه مامان جیگر پناه ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
اولین زایمانم بود

دکترم گف ۳۷ هفته بیا معاینه لگن
تعطیلات عاشورا تاسوعا شد
فردای عاشورا ۳۷ هفته و ۵ روز رفتم‌معاینه لگن
گف ۴ سانت بازی سریع برو بستری تا صبح زایمان‌میکنی
منم استرس گرفتم. ساک بچه و خودم هیچی‌جمع نکرده بودم. اصلا توقع نداشتم تو این هفته زایمان‌کنم. میخاستم‌اون‌روز بگم سزارین میخام که که با باز بودن دهانه رحم اصلا قبول نکرد. خلاصه سریع رفتم خونه چشم بسته چن تا لباس و اینا ساک جمع کردم. رفتم بیمارستان ساعت ۱۰ نیم شب بستری شدم. آمپول فشار زدن. کیسه آبم پاره کردن. دردام شروع شد واقعا طاقت فرسا بود. ساعت شد ۱۲ ماماعه میومد‌معاینه‌ میکرد میگف موقعی که درد داری ب‌مقعدت زور بزن. همزمان‌معاینه‌میکرد. بعدش گف تا ساعت یک زایمان میکنی. من ب امید اینکه تا یک‌زایمان میکنم‌تحمل‌ میکردم دردا رو زور میزدم. ساعت شد یک‌و نیم ماما هی معاینه‌میکرد گف تا ۲ زایمان کردی. ده دیقه دیگ بردنم اتاق زایمان برش و اینا دکتر اومد و تا ده دیقه بعدش‌زایمان کردم و ساعت ۲ بچه بغلم بود. تا ۲:۳۰هم‌بخیه اینا زد و تمام. سوالی هست بپرسید ج میدم.
مامان پسته پسر👶🏼🩵 مامان پسته پسر👶🏼🩵 ۴ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
یک هفته قبل زایمانم رفتم معاینه ۱ سانت بودم ولی سر بچه بخاطره ورزشام پایین بود و جای خوبی بودی دیگه کلی ورزش کردم و اسکات زدم و … اما دردم نگرفت که نگرفت🫠چند روز قبل زایمانمم رفتم مجددا معاینه دیدم همون ۱ سانتم دیگه مامام گفت اب ولرم و خاکشیر و عسل و یکم زعفرون بخورم ، شب خوردم ، صبح زودم بیدار شدم خوردم و دردام همون ۱ ساعت بعد شروع شد ساعت ۸ صبح درد داشتم دیگه دوبار حموم داغ رفتم و اینا ساعت ۴ رفتم بیمارستان ۳ سانت بودم اما چون درد منظم داشتم بستری شدم تا بستری شدم ساعت ۵ اینا شد ، یکم رو توپ ورزش کردم شدم ۴ سانت زنگ زدم ماما همراهم امد و ورزشارو شروع کردیم که خوب خیلی موثره و اینکه شوهرمم کل پروسه زایمان پیشم بود که واقعا تاثیر مثبت داشت اگه ماما همراه و شوهرم نبود قطعا دیوونه میشدم ، خلاصه ساعت ۹ شب اینا معاینه شدم دیدم ۵ سانتم که کیسه ابمو پاره کردن و من چون دیگه نمیتونستم برم تو وان رفتم روی توالت فرنگی نشستم و کمرمو اینارو زیر اب گرم گرفتم و همچنانم ورزش کردم ساعت ۹:۳۰ دیگه داشتم از شدت درد جون میدادم چون از ۸ صبح بیدار بودم و درد داشتم خیلی خسته بودم هیچی نخورده بودم از ترس مدفوع و اینا فقط اب عسل میخوردم که قندم نیوفته خلاصه وقتی ۹:۳۰ کفت بیا رو تخت برای معاینه چشمام سیاهی میرفت پیش خودم میگفتم بقیشو چجوری ادامه بدم و .. همین که دراز کشیدم گفت فول شدییی😳چشمام ۴ تا شد اصلا انگار دوباره امدم بیمارستان یا انگاری از خواب بیدار شدم دیگه هیچ خستگی نداشتم وقتی اینو شنیدم ( برای همین بود که همه ماما ها میگفتن از ۵ سانت تا ۱۰ سانت خیلی زود میگذره )
مامان عسل و آیهان👶💙 مامان عسل و آیهان👶💙 ۱ ماهگی