من دو هفته بعد از اینکه متوجه بارداریم شدم ، پدرم رو از دست دادم پدری که تنها کسی بود من تو این دنیا بهش وابسته بودم و هنوزم باور ندارم نباشه 🥺 ، بعد رفتن پدرم هم انگار برکت رفته مدام درگیر مشکلات مختلف میشم .
من سر بارداری اولم مادرم اولش یه مشکل رحمی پیدا کرد و خونریزی شدید و ترسناکی داشت همش نگران و دمبال دوا درمون اون بودیم
یکم بعدشم یه توده تو شکمش پیدا شد دیگه تشخیص سرطان دادن و همش حرص و جوش و نگرانی و ناراحتی داشتم
البته من اینجوری نیستم که همش بشینم گریه کنم یکی دوبار گریه کردم ولی خب استرس داشتم
خداروشکر هم مامانم خوب شد هم دخترم خیلی اروم بود وقتی بدنیا اومد و اصلا اذیتم نکرد
منم الان ی هفته اس اینطورم ونگزانم فقط همش گریه استرس دعوالعنت ب شوهرای اینطوری
من رفتم دکتر به دکتر زنانم گفتم زیر شکمم خیلی درد دارم گفت دراز بکش سونو کنم سونو که میکرد انگار بچم میشنید ازش تعریف میکرد میگفت ماشاالله عجب فلان چیزی دستاشو بچمم فهمید دست تکون میداد براش .درسته تو شکم هستن ولی میشنون حس میکنن میفهمن بنظرم اگه میتونی یه مشاوره برو باهمسرت خیلی کمک میکنه به ارامشت یا با همسرت حرف بزن بگو درک کنه شرایتتو
نگران نباش اتفاقی نمیوفته بچه جاش امنه فقط سعی کن ارامشتو حفظ کنی چون بچه هم متوجه میشه
نه عزیزم نگران نباش
فقط اگه استرس زیاد داشته باشی بچه بعد به دنیا اومدن کولیکی میشه
واینکه دوران سختیه خودت از همه چیز مهمتری هر چیزی که باعث ناراحتیت میشه رو بزار کنار
من خودم خیلی مراقب حالمم اما خب زندگیه دیگه.دیروز ۵-۶ساعت گریه کردم و فشار عصبی شدید داشتم در حدی که پلکم مدام میپرید.دیگه همسرم گفت داری هلاک میشی بریمبیرون بچرخیم یکم رفتم یکی دو ساعت دورخوردم دیگه گریه نمیکردم ولی پلکم تا موقع خواب مدام میپرید.گریه کنی بهتره تا بریزی تو خودت
من خیلی هم جوش زدم حرص خوردم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.