خانوما من حالم خوب نیس بچم ک گریه میکنه دوسدارم بمیرم گوشتای تنم اب میشه ، حوصله ی هیچکیو ندارم کسی میاد دیدنم حرف میزنه چمدونم مثلا برا ناف بچه برا زردی برا هرچی ی نظری میده دلم میخاد خفش کنم ، زن عموم پسر ۱۰ سالشو ی ساله از دست داده خونش نزدیک خونه ی مامانمه میاد اینجا بچمو بغل میکنه صورتشو بوس میکنه هی میگه دخترم مامانی بچم ، بچمو عوض میکنه خوشم نمیاد دوسندارم بیاد خونه مامانم دوسندارم به دخترم به بچم من خودم بچمو از صورت بوس نمیکنم با چ حقی بچمو بوس میکنه مامانم میگه گناه داره دل شکسته اس ناراحتش نکنی ولی نمیتونم دوسندارم بیاد بهش محل نمیدم تا بره ، همش میگه تو بری خونه ی خودت من بخاطر دیارا هرروز میام خونت ، اصلا اعصاب ندارم شوهرم بهم میگ به خودت فشار نیار بخیهات اذیت نشن بیچارع شیم گریم میگیره با دخترم یکم حرف میزنم قربون صدقش میرم گریم میگیره چ حال داغونیه من دارم 😭

عزیزم این چیزا و حساس شدنا بعد زایمان طبیعیه
منم سر بچه اولم همینطوری بودم چون مادرشوهرم به پسرم میگفت پسرم من اذیت میشدم یه وقتایی گریه میکردم درصورتیکه الان اصلا برام مهم نیست یا وقتی بچم گریه میکرد(کولیک داشت) منم همراهش گریه میکردم فکر میکردم من بی مسئولیتم که بچم اینطوریه
یا مادرشوهرم برا ناف تا ختنه بچم نظر میداد از شدت عصبانیت گریه میکردم
با دکترم که صحبت کردم گفت اینا بخاطر خون زیادیه که یک جا تو زایمان از دست دادی بدن یهو ضعیف شده و عملکرد اعصاب مختل میشه بهم ویتامین و.. داد که جبران بشه به مرور زمان خوب شدم برو دکتر و پیگیری کن
به خودت هم بستگی داره با خودت کنار بیا که به حرفای آدمای اطرافت توجه نکنی برات مهم نباشن
اگه شرایطشو داری از همسرت یا مامانت بخواه به زنعموت بگن زیاد نیان خونتون چون شما احتیاج به استراحت داری
این روند ادامه پیدا کنه افسردگی بعد زایمان میگیری غذاهای مفید زیاد بخور
تو مامان قوی هستی که تا اینجا پیش اومدی الباقیش هم میتونی خودتو جمعو جور کن برا اطرافیان حد و مرز بزار

منم بچه اولم دوران کرونا بود همین شکلی بودم دقیقا خیلی حساس ولی برا این بچم فقط خودم یهو گریه میکنم سر چیزای الکی نمیدونم شایدم الکی نیس سر تولدم ک شوهرم برام تولد نگرفت برام کم کسر گزاشت یا سر اینکه بچمون بوس نمیکنه میگ تا بزرگتر نشه دوس ندارم نوزادو من خیلی گریه میکنم همش قر قر میکنم سرش ک چرا گفت بچه بیارم اگ دوسش نداره میگ میخام ولی بوی نمیکنم الان منم عصبی میشم کلا یهو نشستم اشکام سرازیر میشن

افسردگی خیلی مراقب باش .سعی کن روحیه ات رو نبازی
اینکه زنعموت میاد زیاد بهش فکر نکن بقول مادرت دلشکسته است نمیشه چیزی گفت ولی وقتی میبوسه بهش بگو زنعمو نباید صورت نوزاد رو بوسید

درکت میکنم بهش تذکر بده بگو ...جون بچه بوس نکن
بگو خیلی ممنونم که تنهام نمیزاری بزار کمکت کنه خیلی قدر نشناسی میکنیا
باورت نمیشه من بچم ۱۰روزش بود ۸روز تو بیمارستان بودم برا زایمان و زردی یکی پیشم نیومد فقط مامانم و شوهرم و دختر خالم
از بس فشارم اومد بخیه هام باز شد و عفونت کرد دلم میخواست یکی بیاد پیشم
دکتر بهم دارو داد بهتر شد ولی گفت عمل کنی بهتره من چون هیچ کسی نداشتم مراقبمون باشه مامانمم رفته بود گفتم نمیخاد

عزیزم درکت میکنم روزای اول ادم حوصله خودشو نداره چه برسه یکی اینجوری باشه با مامانت صحبت کن بگو بهشون بگن کمتر بیان روزای اول خصوصا تو سزارین ماده بیحسی تو بدن ادمه اصلا حال و حوصله هیچ صدایی و هیچ فرد غریبه ای نداره من حتی مادرشوهرمم دلم نمیخواست بیاد

افسردگی بعد از زایمانه و طببعیه...
معمولا تا دو هفته ادامه داره...ولی اگه طولانی شد حتما برو دکتر...
همش بخاطر تغییر هورمونهاست

اینا رو منم دارم دکترم گف عوارض زایمان مخصوصا سزارین🤦🏻‍♀️
سر اینکه اب سرده گریه میکنم یعنی سر مسخره ترین چیزا
همه رو خسته کردم خودم خجالت میکشم انقد راحت گریه میکنم
همش فکرای منفی دارم
والا کسی دیدن من نیومده که ببینم حوصلشونو دارم یا نه
ولی کلا از سروصدا بهم میریزم خونمون نزدیک چهارراه هس شبا صدای ماشینا میاد گریم میگیره
خدا خودش کمکمون کنه
من که علنا افسردگی بعد زایمان دارم کارای بچه هم باخودمه انقد جای بخیه هام درد داره خدامیدونه

درسته سخته ولی اگر میتونی به شوهرت بگو با ماشین ببرت بیرون یکم از فضای خونه مامانت دورشو بچه رو بزار پیش مامانت با شوهرت برو بیرون آبمیوه ای غذایی چیزی بخورید تو خیابون دور بزنید الان باید از اون فضا بیایی بیرون یکم افسردگی پس از زایمان داری برای همین همش نباید تو اون فضا و فشار عصبی باشی.

اون زن عموتم بنده خدا دست خودش نیست بچشو از دست داده به خیال خودش مثلا داره کمکت میکنه نمیدونه این کاراش تورو اذیت میکنه باهاش مدارا کن بعدها همین زنعموت به دردت میخوره مامانت کاری براش پیش بیاد بره جایی خودتم بخوایی بچتو بزاری پیش کسی حداقل میدونی زنعموت مثل بچه خودش مواظب بچته.

چون من این مشکلو دارم به هیچکی جز مامانم اعتماد ندارم بچمو بسپرم حتی مادرشوهرم و خواهرشوهرم اگر مامانم نباشه جهنمم بخوام برم بچمو با خودم میبرم🥲

من یه جوری افسردگی گرفتم که همش تو خودمم دلم هیچی نمیخاد خوشحال نمیشم فقط نگاه دخترم میکنم خوشحال میشم
شوهرم اصلأ درکم نمیکنه و بد حرف میزنه
از کمر درد میخام بمیرم بدنم کوفته هست سر گیجه دارم

افسردگی در کمینه مامان. روحیت رو بالا نگهدار.....💖💖

وااای نگو منم همینجوری بودم افسردگی بعد از زایمان گرفتی چه روزای داغونی داشتم وحشتناک

سلام گلم
افسردگی بعد زایمانه