حس میکنم دارم افسردگی میگیرم🥲
بد زایمانم بدنم خیلی خیلی بیجون شده زانو دردم از طرفی گرفتم نای بچه گرفتن ندارم اومدم خونه مامانم کمکم میده
از طرفیم حال روحیم اوکی نیست زیاد دوسندارم حرف بزنم حال ندارم دوسدارم تنها باشم
دیشب مامانم میگفت تو این بچه رو دوسنداری میگ تو باهاش حرف نمیزنی همش میخوابی در صورتی که هر کاری میام بکنم مسخرم میکنه میگه تو بلد نیستی اینم بگما به منظور حرف نمیزنه ولی من خیلی حساس شدم حالم خیلی بده مگه میشه بچمو دوسنداشته باشم🥲🥲🥲

منم بزارم یک هفته تمام بدنم درد میکرد نگاه پسرم(بچه اولم) میکردم اشک می‌ریختم شوهرم حرف میزد گریه میکردم خلاصه هر کس میگفت بالای چشمت ابروئه میزدم زیر گریه... دیگه خواهرم گفت این افسردگیه بردنم دکتر اونم گفت اگر بهش دامن بزنی و همش بشینی و بگی من افسرده ام بدتر میشی اصلا نباید بهش فکر کنی خودش از بین میره و خدا روشکر یکی دو هفته بعد حالم خوب شد تو خونه موزیک میذاشتم و آروم آروم به کارام می‌رسیدم و فیلم میدیدم و رسیدگی به بچه ها حالم رو بهتر کرد...
تو هم سعی کن بهش فکر نکنی مگه میشه یه مادر بچه خودش رو دوست نداشته باشه
فقط خودت میتونی حال خودتو خوب کنی اگه برات مقدوره برگرد خونه خودت ببین چقدر حالت تغییر میکنه

عزیزم اکثرا اینجوری هستیم
چون یه تحول بزرگ تو زندگیمون ایجاد شده
منم خونه ی مامانمم با اینکه میدونم هر چی میگه حرفای معمولیه و تو شرایط دیگه بودم اصلا ناراحت نمی شدم اما الان سریع ناراحت میشم و اشکم در میاد
هورمون های ما بخاطر بارداری و زایمان بهم ریخته اس واسه همینه.
بدون استراحت هم بعدش شروع به بچه داری کردیم واقعا خسته کننده اس
اما یواش یواش عادت میکنیم و به روال زندگی معمولی بر میگردیم ان شاالله

افسردگی نگرفتی ؟

من زایمان اولم مثل تو بودم با این تفاوت که من رفتم خونه مادرشوهرم هر چی میگفتن بدم میومد دوس نداشتم بچمو بغل کنه ولی وقتی برگشتم خونه خودم خوب شدم نگران نباش یه تغییری به وجود اومده که تا به حال حسش نکردی عادت میکنی ❤️

قرص ایمی پرامین بخور، حالت بهتر میشه. منم افسردگی گرفته بودم، دکترم ۴۰ تاشو برام نوشت میخوردم خیلی بهتر شدم

منم همین جوری بودم
پیش مشاور میتونید برید
خیلی راهنمایی میکنن