۱۷ پاسخ

من همش گریم میاد هررررررثانیه هرلحظه مخصوصا از خونوادم دورم وقتایی که پیششون باشم بازم بهترم

میگن تو ماه آخر آدم افسردگی میگیره به خاطر همینه

میشه بگین برا اینکه نوزاد زردی نگیره چه کاری خوبه انجام بدیم تو ماه های آخر

خدا شکر هممون داریم دیوونه میشیم ☹️☹️☹️☹️

علتش چی بود خب🤭😶😁
اشکال نداره بخاطر هورموناتع عزیزم

😂😂😂😂هورمونا منم گاهی اینجوری بی دلیل میزنم زیر گریه

منم گریه کردم😔بخاطر اینکه قندم رفته بالا و دفع پروتئین ادرار دارم حرکت پسرمم کم شده همه چی رفته رو مخم

شوهرتو بزن جگرت حال بیاد 😂😂😂 مقصر اصلی اونه . من به درجه ای رسیدم که به قتل فکر میکنم 😂😂😂😂

منم اونشب کلی گریه کردم
شوهرم که از بیرون اومد دید چشام قرمزه گفت چیشده؟؟ دوباره کلی هم تو بغل اون‌گریه کردم🤣🤣
یه حال کثافتیه اصن

منم اخه تازه دقیقا بامن اینجوری شده

من امروز دنده هام درد میکرد هنوزم درد میکنه رفتم حموم گریه کردم شوهرم اومده میگه بابا اروم باش اخراشه
منم تا دیدمش بیشتر گریه کردم

عادیه عزیزم همه مون دیگه رد دادیم😂من دیشب بخاطر ظرفای نشسته داشتم گریه میکردم عین ابر بهار خودم از گریم خندم گرفته بود😂😂

من اوایل اینطور بودم

بعد شوهرم میگفت گریه نکن برا دخترمون بده من بیشتر گریه میکردم که نگرانه اونه فقط😂😂😂

😂😂😂😂بخدا شوهرامون میتونستن یدونه از این لباسایی که دیوونه ها میپوشن، از اونا تنمون میکردن راهیه تیمارستانمون میکردن

عزیزدلم تقصیر خودت نیست هورمونات بهم می‌ریزه برا همونه عادیه سعی کن بری بیرون برو پارک حال و هوای عوض میشه

منم امروز خیلی گریه کردم

سوال های مرتبط

مامان __رادمهر_و_👧🏻 مامان __رادمهر_و_👧🏻 روزهای ابتدایی تولد
امروز از ساعت یک‌ من دکتر و سونو و اینا بودم پسرم پیشه همسرم بود ... بعد که اومدم رادمهر سر یک چیز بیخود هییییی گریه کرد و داااد میزد و جیغ میکشید، ینی جییییغ و داده شدید میکرد هرچی حواسشو پرت کردیم هرچی همسرم بغلش کرد بردش حیاط ، اصصصلا این آروم‌نشد حرف مسخرشو تکرار میکرد و گریه میکرد و داد میزد، بعد منم عصبی شدم گفتم بیا برو اناقت میخای گریه کنی بکن تموم شد بیا بازم این بچه تموم نکرد دیگه مغزم داشت منفجر میشد، در اینجا همسرم آتیشی شد یهو ‌و دااااد میزد سر بچه که چیکاااار کنم دیگهههه خفهههه شو‌ووو خفهههه شو‌ووو😶‍🌫️ تازه رادمهرم محکم هول داد ر‌و مبل باز همچنان خودشو میکشید سمتش من هرچی بهش میگم محمد اون بچست اصلا به جنون رسیده بودا😵‍💫 منو ام زد کنار باز بره سمت رادمهر و‌همچنان اون خیره تموم نمیکرد 😶‍🌫️ ز‌ود بغلش کردم دور کردم از داستان 😵‍💫 ولی خیلی دلم شکست انقدر گریه کردم 😓 خیلی ترسید 🥺هنوزم دارم گریه میکنم😅