۱۲ پاسخ

الهی امین🥺تک تکشو با جون و دل تجربه کردم

من همین الان وقتی دخترم خوابه میرم گالری عکساش نگاه میکنم هر روز خدا باید ازش عکس بگیرم 😍😍😍
من میگم چقدر بچه عزیزه همیشه میگفتم مامان تو خواهرا رو بیشتر میخای ولی ن یه مادر تمام بچه هایش یه اندازه میخواد اگر خدا بازم برام بچه بده هم اندازه ساحل دوسش میدارم ♥️😍

الهیییی آمین

وای اره دقیقا منم به عکساش که نگاه میکنم دل تنگ زمان نوزادیشون میشم

آمین و انشاءالله هر چ زودتر دلوین منم بشینه و چهار دست و پا بره

الهی آمین 😍❤
منم وقتایی که دخترم خوابه دلم براش تنگ میشه و میگم خدایا مبادا که من و زبونم لال با از دست دادن بچم امتحان کنی ها منم دق میکنم🥺

مامان توت فرنگی درخواست لطفا 🙌🏻🪻

الهی آمین

الهی آمین

واقعا باید مادر باشی که این چیزا رو بفهمی ..
من حتی همین الان دلم برای همین لحظه هاش تنگ میشه ، چون میدونم زود میگذره و تکرار نمیشه

آمین 🫠🥺

الهی آمین

سوال های مرتبط

مامان 🩷نفس🩷 مامان 🩷نفس🩷 ۷ ماهگی
مامانا شمام تا حالا با این جمله خوب بچه خوابش نمیاد چرا می‌خوای به زور بخوابونیش روبرو شدین ؟نفس هیچ وقت حتی اگه خودمم بکشم روی پای من نمی‌خوابه و به جز من بغل هیچ کسی دیگه نمی‌خوابه دیشب مادر شوهرم اومد اینجا مروز کلاً اونجا بود ظهر می‌خواستم نفسو بخوابونم تا میومد بخوابه شروع می‌کرد حرف زدن بچه بیدار می‌شد و نمی‌خوابید دیگه بعد بهش گفتم می‌خوام بخوابونمش آروم حرف بزن بعد شروع کرد بعد شروع کردن گفتن ک بچه خوابش نمیاد چرا به زور میخوای بخوابونیش منم دادم بهش بچه رو گفتم باشه پس خوابش نمیاد من میرم کارامو می‌کنم گریه کردم من نمیام بخوابونمش چون خوابش نمیاد دیگه شما باهاش بازی کنید بعد اومد بیرون شروع کرد به شوهرم گفتن که خوابش نمیاد بچه می‌خواد بازی کنه نیم ساعت بعدش نفس غرغر کرد بردش تو اتاق انقدر رو پاش تکونش داد که خوابش بود انقدر ناراحت شدم حرصم گرفت نفس من هر کاری می‌کنم رو پا نمی‌خوابه ولی رو پای اون خوابید که باعث شد هزار تا حرف بشنوم که من بلدم بچه بخوابونم بچه بغل من می‌خوابه بغل تو نخوابید 😑😑😑😑 از اون موقع هی دارم با خودم فکر می‌کنم شاید واقعاً من بلد نیستم بچه‌مو بخوابونم 😭😭😭😭حالا بعد از اون اومد بره خونشون شب هی گفت نفس بیا بغلم بیا بغلم دم در رفته بودیم من با نفس نفسم رفت بغلش چون بیرون رفتنو دوست دارم بعد هی بچه رو تو راهرو می‌برد می‌گفت خب من بردمش من بردمش می‌گفتم نه اصلا بیارش بعد نفسو محکم گرفته بود تو بغلش من به نفس می‌گفتم بیا بغلم نفسم نمی‌اومد خیلی ناراحت شدم از نفس یعنی باورم نمی‌شد منو مثل خیار بفروشه😑دلم گرفت دیگه دلم نمی‌خواد هیچ وقت بیاد خونمون و دلم نمی‌خواد نفس بدون من جایی بره یا کسیو بیشتر از من دوست داشته باشه 😭