خیلی خستم دیگه جون ندارم دوروزه بیمارستانم فقط۷ ساعت مابینش رفتم خونه استراحت🥲
مامانمم خسته شده چون لج کرد زیاد موند بیمارستان هرچی میگفتم زودتر بیام میگفت نه امروز دوتا سرم بهش زدن با چند تا امپول

الان من برم خونه یه سرم بگیرم خودم بزنم جون بگیرم

الهی عزیزم چرا همسرت کمک نمیکنه بهت یا دایی کسی یا عمویی

من‌ ۳روز بیمارستان بودم موقع زایمان امدم خونه یه روز خونه بودم ۳روز بچه بستری شد باهمون شکم سزارین شلوار جذب پوشیده بودم همه جوره خودم فراموش کرده بودم اصلا یادم نبود بگم یا شلوار بیمارستان یا از خونه بیارن برام فقط مامام بود اونم سنش بالا بود نمی تونستم اعتماد کنم که نکنه از دستش بیوفته خلاصه بیهوشی رفته بود تو سرم شقاق پیدا کردم خودم بچه سرما خوردیم گذاشتنمون داخل یه اتاق بدون کولر بعدش دوباره بچه مریض بود ۳روز بستری خودم بودم بدون اینکه یه دیقه کسی بیاد جام من برم استراحت خوابم می‌برد پرستار میومد بچه از بغلم می‌گرفت متوجه نمی‌شدم ۱۴شبانه روز یک ساعت نخوابیدم اونم چرت بود 😔

خدا قوت وافعا سخته انشالله زود تر سالم سلامت میاد خونه

اخی خدا قوت بده بهتون عزیزم
مریضتونم شفا بگیره هرچه زودتر و مرخص بشه🤲

من دخترم یک هفته بستری بود
این یک هفته فقط خودم بودم و خودم
همه کاراش خودم بودم
برگشتم خونه کل وجودم درد میکرد

عزیزم چرا بیمارستان؟